دراکولا، مردی فراتر از افسانه

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

کتاب دراکولا (VladDracula  ) به قلم برام استوکر (Bram Stoker)  که در سال 1897 منتشر شده است، همچنان قادر است موجی از وحشت در بدن خواننده روان کند. این داستان سیاه عصر گوتیک که با قدرت تخیل درخشان نویسنده آراسته شده است، اثری هنری است که بر زمین گذاشتن آن مشکل است. 

اما بسیاری از کسانی که کتاب را خوانده اند نمی دانند که دراکولای خون آشام، با الهام از یک شخصیت واقعی و بلند پایه در دربار رومانی، شخصی والا مقام در تاریخ اروپا و بسیار وحشت انگیزتر از همتای افسانه ای خود، شکل گرفته است. هرچند این شخصیت تاریخی، آن دراکولای چندصد ساله با شنل سیاه و دندانهای خون چکان قصه نیست، اما آوازه بدنامی و رسواییهای او از شهرت ادبی دراکولای برام استوکر بسیار بیشتر است.

شاهزاده ولاد، پسر اژدها

شاهزاده ولاد (Vlad)، که حتا در زمان خودش هم به نام دراکولا – پسر اژدها - شناخته میشد، در صدر فهرست جنگجویان صلیبی رومانی قرار دارد. این جنگجویان، در سالهای تحول قرون وسطا به عصر رنسانس، به نبرد با عثمانیان مسلمان پرداخته بودند تا از ورود آنها به سرزمینهای خود جلوگیری کنند. جالب اینجاست که این نام که در طی تاریخ مسئول تاریکترین کابوسها و وحشت افرادی بیشمار گشته، نام یک جنگجوی مذهبی است.

هرچند، دراکولا یک قدیس نبود. او بر قلمرو نظامی خود والاچیا (Walachia)، واقع در جنوب رومانی، با قدرتی برگرفته از خشونت بیش از حد حکومت میکرد. او نه تنها برای ترکان عثمانی، که در بین هم وطنان خود هم به ولاد تیپیش (Tepes) یا ولاد جلاد شهرت داشت.

ولاد، در دورانی که هر روز یک شاهزاده جدید به دست هم پیمانان خوش ظاهر و ریاکار خود سرنگون میشد، برای پرهیز از فرو افتادن به دام دسیسه های دولت مکار و توطئه گر، شک و بی اعتمادی را در خود تقویت کرد، چرا که این بی اعتمادی، یکی از ملزومات اساسی حفظ موقعیت در بین طبقه اشراف به شمار می رفت. دراکولا برای خود حصاری کشید که هیچ محبت یا اعتمادی نسبت به هیچ کس، از آن عبور نمیکرد.

او در طی دوران حکومتش، به کشتارهای دسته جمعی دست میزد و در اطراف قصرش جنگلی از صلیبهایی به وجود آورده بود که هر کسی، چه مظنون، چه گناهکار و چه کسانی که در آینده احتمال خیانتشان میرفت، بر روی آنها به چهار میخ کشیده میشدند. گاهی او تنها برای اینکه به مجرمان احتمالی درس عبرتی بدهد، دست به کشتار میزد تا مشکل آفرینان احتمالی از عاقبت خود آگاه شوند.

قسمتی از یک نقاشی در سال 1491 که بیان کننده خشونت و خونخواری ولاد است. در جزوه ای که بلافاصله پس از مرگ ولاد در سال 1476، در نورمبرگ آلمان منتشر شد، فهرستی از جنایات او آمده است از جمله اینکه او پس از غذا دادن به گدایان در دربار خود، همه آنها را به آتش کشید چون عقیده داشت که آنها بی دلیل غذای مردم را میخورند و نمیتوانند بهای آن را بپردازند.

اما، ولاد دراکولا بیش از یک حاکم مستبد قرون وسطایی بوده است.دو شرح حال نویس، رادو فلورسکیو (Radu Florescu) و ریموند مک نالی (Raymond McNally) او را "مرد چندین چهره" نامیده اند. او یک سیاستمدار، جنگجو و در زمان مناسب، مردی متشخص، تحصیل کرده و عالم و البته علاوه بر همه اینها یک قتل عام گر نیز بوده است.

ولاد به چندین زبان - رومانیایی، ترکی، لاتین و آلمانی - صحبت میکرد و در نبرد با قداره و کمان صلیبی مهارت فراوانی داشت. او چابک سواری ماهر بود و در تمام نبردها با شوری غریب در جلوی سپاه خود اسب میراند.

دراکولا، در سه دوره مجزا بر والاچیا حکمرانی کرده است که یکی از سه امیر نشین مهم مجارستان بوده و بعدها با دوتای دیگر – ترانسیلوانیا (Transylvania) در شمال و مولداویا (Moldavia) در شرق - ادغام شده است و کشور رومانی را به وجود آورده است. از آنجایی که والاچیا، درست در بالای رود دانوب، که عثمانی را از رومانی آزاد جدا میکرده است، قرار داشته، درواقع اولین مرز دفاعی در مقابل ترکهای غیر مسیحی بوده است.

قهرمان ملی !

ولاد، علی رغم خشونتها و تنبیه های سختی که اجرا میکرد و به خاطر تنفر فراوانش از هرچه عثمانی بود، امروز توسط بسیاری از اهالی، یک قهرمان ملی تلقی میشود و به دلیل اینکه در جنگ بر علیه دشمنان کشته شد و حتا در مقابل برادرش که به وطن فروشی متهم شده بود ایستاده و نبرد کرده بود، بیشتر یک شهید به شمار میرود. مجسمه های متعددی به افتخار او بنا شده است و محل تولدش در سیگی سوارا Sighisoara و مدفنش در سناگوو Snagov، هردو مکانهایی حفاظت شده و مهم به شمار میروند.

الیزلبت میلر (Elizabeth Miller) در مجله "روزنامه تاریکی" (Journal of the Dark) مینویسد:

"با وجود اینکه بسیاری از اهالی غرب از اینکه مردی با سابقه سیاسی و ارتشی تا این حد خشونت بار و سراسر خونریزی توانسته است الگوی قهرمانی در رومانی باشد، در شگفتند ... اما همین دوگانگی شخصیت، بخشی از جاذبه او به شمار میرود."

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...