هیدرا

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

هیدرا

یونانی:   Λερναία Ὕδρα

پدر:       تایفون

مادر:     اکیدنا

مرگ:     به دست هرکول

 

هیدرا (به یونانی: Λερναία Ὕδρα)، (به انگلیسی: Lernaean Hydra) یک هیولای وحشتناک که مانند شیر نیمیان فرزند اکیدنا (هیولای مؤنث نیمه پری و نیمه مار)، و تایفون (دارای ۱۰۰ سر) بود.

او در مردابی نزدیک به شهر باستانی لرنا در آرگوس می‌زیست. هیدرا دارای بدنی شبیه به مار و سرهای فراوان بود (تعداد سرهای او از پنج تا صد متغیر هستند اما عموماً تعداد نه سر برای او پذیرفته شده)، وقتی یک سره هیدرا بریده می‌شد یک سره جدید به جای آن می‌رویید (در بعضی از تفسیرات دو سره جدید روییده می‌شد)، و یکی از سرهای آن جاودانه بود و با هیچ سلاحی آسیب نمی‌دید. همچنین بوی زنندهٔ نفس هیدرا کافی بود تا یک انسان یا جانور را بکشد. (در تفسیرات دیگر به مانند یک زهر کشنده است). وقتی هیدرا از مرداب بیرون می‌آمد به گله‌های روستاییان محلی حمله می‌کرد و آنها را با سرهای بیشمار خود می‌بلعید.

هرکول با یک ارابهٔ تندرو همراه با پسر برادرش Iolaus برای یافتن هیدرای وحشتناک به دریاچه لرنا سفر کردند. بالاخره وقتی آنها به مخفیگاه هیدرا رسیدند، هرکول به Iolaus گفت کنار اسب‌ها بماند تا او بتواند هیولا را بوسیلهٔ تیرهای آتشین از سوراخ خود بیرون بکشد. این کار باعث بیرون آمدن هیولای مخوف شد. هرکول دلیرانه به هیولا حمله کرد، و تک تک سرهای او را با شمشیر برید (در بعضی از تفسیرات با داس)، اما به زودی متوجه شد وقتی یک سر بریده می‌شد، سری دیگر جایگزین آن می‌شد. هرکول از Iolaus تقاضای کمک کرد، و از او خواست برایش یک مشعل آتشین بیاورد و وقتی هرکول سرها را یکی پس از دیگری قطع می‌کند، Iolaus هم با مشعل جای زخم سره بریده شده را بسوزاند و از رشد مجدد آن جلوگیری کند. هرکول تقریباً داشت بر اثر نفس سمی هیدرا خفه می‌شد، اما سرانجام، با کمک Iolaus، هرکول توانست تمام سرها را جدا کند به غیر از یکی. سری که مانده بود جاودانه بود و با هیچ سلاحی آسیب نمی‌دید، بنابراین او گرز سنگین خود را برداشت، و یک ضربه محکم به آن زد، سپس به سرعت با دست‌های عریان سره آن را بلند و در اعماق زمین دفن کرد و تخته سنگ بزرگی را بر روی آن قرار داد. بعد از کشتن هیدرا، هرکول نوک پیکان‌های خود را به خون هیدرا آغشته کرد، که به شدت سمی بود و آنها را مرگبار ساخت، (هرکول بعدها از این تیرهای سمی برای کشتن نسوس "Nessus" استفاده کرد).

در تفسیرات دیگر آمده وقتی هرکول در حال نبرد با هیدرا بود، هرا یک خرچنگ غول پیکر را به سوی آنها فرستاد که به پای هرکول حمله کرد. این افسانه از روی خطاطی‌های برجسته بر روی سنگ مرمری با تاریخ قرن دوم پیش از میلاد مسیح در شهر باستانی لرنا پیدا شده است، که نشان می‌دهد هرکول در حال حمله به هیدرا است و در کنار پای او یک خرچنگ بزرگ وجود دارد. کشتن هیدرا دومین خان هرکول به حساب می‌آمد.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...