قهرمان رویین‌تن سرود نیبلونگن

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۱ دیدگاه

نقاشی صحنه مرگ زیگفرید و حمل جنازه او به سوی ورمس. هاگن، نیزه در دست در تصویر دیده می‌شود.
زیگفرید فرزند شاه زیگموند، فرمانروای نئرلند و همسرش، شهبانو زیگلینده است. او که علاقه‌ای به ماندن در سرزمین پدری و یادگیری راه و رسم حکومت ندارد، راهی سفرهایی دور و دراز می‌شود. در بازگشت از این سفرها او چنین ادعا می‌کند که تا انتهای دنیا رفته و در غاری ژرف، فافنیر، اژدهای شب را کشته و با شستشوی بدن خود در خون اژدها رویین‌تن گشته است. اگرچه قسمتی از پشت او، درست میان دو کتف، به خاطر چسبیدن برگی از درخت زیزفون، آسیب پذیر باقی مانده بود. همچنین او در مبارزه ای سخت، یک دورف به نام آلبریش را شکست داده و گنجینه ای را که او محافظت از آن را به عهده داشت، تصاحب می‌کند، که شمشیر بی نظیر او، بالمونگا، جزئی از این گنجینه است. همچنین زیگفرید فرمانروایی بر مردمانی مرموز به نام نیبلونگها را نیز به دست می‌آورد.
زیگموند و زیگلینده دوباره از او می‌خواهند تا راه و رسم شاهی بیاموزد و همسری اختیار کند، اما زیگفرید، پس از طفره رفتن‌های فراوان، سرانجام قصد می‌کند به خواستگاری زیباترین بانوی سرزمین‌های ژرمن‌ها، گریمهیلد، خواهر شاهان بورگوندی برود و با رفتن زیگفرید به ورمس، مقر شاهان، تراژدی زیگفرید آغاز می‌شود.
در نهایت، زیگفرید با خیانت هاگن‌ترونگ، مشاور شاهان و اداره کننده واقعی بورگوندی، کشته می‌شود و کشتی حامل جنازه او، توسط معشوق واقعی‌اش، برینهیلد ربوده شده و در میانه دریا به آتش کشیده می‌شود.
داستان سرود نیبلونگن را، انتشارات سروش، با ترجمه اسماعیل سعادت منتشر ساخته بود که پس از مدتی توقف چاپ، خوشبختانه چاپ این کتاب ارزشمند تجدید شد

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...