آشیل

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

افسانه آشیل، یکی از غنی‌ترین ودر عین حال قدیمی‌‌ترین اساطیر یونان است. تنظیم و انتشار ایلیاد موجب شهرت این داستان  می‌باشد و موضوع آن تسخیر تروا نبود، بلکه خشم آشیل، این حادثه را که در طی آن سپاهیان یونان نابود شدند بوجود آورد. منظومه حماسی که به این طریق انتشار یافت بیش از همه سرگذشت‌ها مورد مطالعه دنیای قدیم قرار گرفت و به صورت یک داستان ملی، در دسترس  عموم قرار گرفت به این ترتیب و به تدریج تکمیل شد توسط سرایندگان و داستان نویسان و مخلوطی از حوادث و افسانه‌های متباین و الهام‌بخش شعرای تراژیک و حماسه سرایان دوره قدیم تا دوره رومی‌ بود.

آشیل اسطوره‌ای است که در جنگ‌ها و اتفاقات دیگر هر ضربتی به بدن او زده می‌شود، بدنش آن را پس می‌زند، به یک عبارت رویین‌تن است. رویین‌تنی است که محصول یک اتفاق خاص است. آشیل در لحظه ای قدسی به دنیا می‌آید؛ یعنی در زمان قدسی. در آن زمان این اعتقاد وجود داشت که اگر کودکی در آن زمان قدسی متولد شد، باید آن را برداشت و در یک آب مقدس غسل تعمید داد.

آشیل پسر پله  و مادرش تتیس رب‌النوع و دختر خدای اقیانوس است.

"تتیس مادر آشیل از الاهه‌گان بود وچندین خدا عاشق او بودند اما چون پیشگویی شده بود که پسر او بزرگتر از پدرخود خواهد بود او را به موجودی زمینی و میرا به زنی دادند" آشیل هفتمین فرزند بود و گویند باعث تیرگی روابط میان پدر و مادر خویش شد. اصلا وصلت یک رب‌النوع با فرد فناپذیر قابل دوام نمی‌باشد. تتیس فرزندان قبلی خود را در آتش فرو می‌برد تا جنبه فانی شدن و زمینی آنها را از بین ببرد همه آنها می‌میرند. پس از تولد آشیل پله به دقت  مواظب بود که آشیل را از دست ندهد و هنگامیکه تتیس او را در آتش انداخت و او را از آتش بیرون کشید و فقط لبها وپای راستش سوخته بود. تتیس از این کار رنجید به نزد خواهرانش به دریا رفت. "کیرون"  که در طبابت مهارتی نسبی داشت پاشنه پای او را با پای جسد دونده‌ای تیز پا تعویض کرد برای همین آشیل در دویدن قدرت فوق‌العاده‌ای یافت.

بنابر روایت دیگر مادرش آشیل را در دوران کودکی در آب استیکس رودخانه زیرزمینی شستشو داد وبدین جهت همه اعضای او بجز پاشنه وی که در دست مادرش بود روئین‌تن گردید.

آشیل تحت تعلیم فنیکس قرار گرفت وشیرن یا همان کیرون تیراندازی و مداوای مجروحین را به او آموخت. او با اصول پارسایی و تقوا و وحشت از دروغ و دیگر صفات پسندیده بزرگ شد او با خوردن مغز شیر و گراز تغذیه شد (تا از این راه نیروی حیوانات در او بوجود آید).

نام آشیل ا زطرف کیرون بر او گذاشته شد. به تتیس وحی شده بود که در مقابل شهر تروا کشته خواهد شد. برای همین لباس زنان بر آشیل پوشانده و او را بدربار "لیکود"بجزیره "پیروس" فرستاد وبنام "پیرا" (یعنی سرخ موی بدلیل موهای قرمز رنگ) نه سال در دربار "لیکومد" تغییر لباس نیز نتوانست مسیر سرنوشت اورا تغییر دهد.

بحیله‌ای او را بجنگ تروا بردند زیرا خدایان می‌دانستند بدون آشیل یونانیان پیروز نخواهندشد. تیتس هنگام رفتن یک اسلحه الهی به آشیل داد وهمچنین یک اسب، این وسایل را به منظور تغییر سرنوشت آشیل به او داد همچنین اورا از کشتن پسران آپولون منع کرد زیرا می‌دانست با کشتن پسران آپولون بوضع ناگواری هلاک می‌شود. و او ندانسته پسر آپولون را کشت.

آگاممنون اسیره اوبری زئیس را ربود وآشیل خشمگین شد. از تتیس کمک خواست او گفت در هنگام حمله بر تروا در جنگ شرکت نکند تا یونانیان قدر او را بدانند او سوگند خورد در جنگ شرکت نکند و مادر نزد زئوس رفت و از او خواست تا مادامی‌که آشیل از معرکه دور است یونانیان شکست بخورند و از این جهت یونانیان بسیار شکست خوردند. دوست آشیل پاتروکل نتوانست شاهد شکست یونانیان باشد و با سلاح آشیل به میدان رفت وهکتور از آن جهت که او را با آشیل اشتباه گرفت او را کشت.

چون این خبر به آشیل رسید برای انتقام دوستش با آگاممنون مذاکره کرد و اختلافات را کنار گذاشتند و او برای انتقام دوستش به میدان رفت اهالی تروا را مغلوب کرد و هکتور را گرفتار ساخت و جسد او را بر گردونه خود ببست و دور شهر همان طور که او با دوستش رفتار کرده بود گرداند.

زئوس تتیس را مامور کرد که بی احترامی‌نسبت به مردگان را به پایان رساند. بعد پاریس به کمک آپولون از نقطه ضعف آشیل با خبر شد وتیری بر پاشنه پای او زد و او را بکشت. مراسم تشییع با شکوهی برای او برگزار شد و آتنا برای جلوگیری از فساد جسد، آنرا به غذاهای آسمانی آغشته کرد، و او را همچون خدایان ستودند.

آنچه در این افسانه اهمیت دارد نیز جنگ یونانیان با مردم تروا در ایلیاد برخی از خدایان المپ مثل زئوس و آفرودیت طرفدار مردم تروا بودند هرا و آتنه طرفدار یونانیان و در این حماسه نیز نوعی جنگ میان خدایان بود.

به نظر می‌رسد ضرب‌المثل "بر قوزک پایش لعنت" با این داستان بی ارتباط نباشد.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...