ترس Fear

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

بهداشت روان

واکنش فرد در برابر محرکهای تهدید آمیز ترس نامیده می شود. البته ترس همیشه جنبه ی نابهنجاری ندارد و حتی گاهی نیز مفید است، زیرا یک هشدار در مقابل خطرات است، لذا در طبقه بندی ترسها باید به ترسهای طبیعی نیز اشاره کرد و آگاهی از ترسهای طبیعی در کودک برای مربیان و درمانگران و مشاوران کودک جهت تشخیص ترسهایی که باید درمان شوند، اهمیت دارد....

در جدول زیر ترسهای متداول و سطوح سنی گوناگون نشان داده شده است :

قبل از بحث در مورد چگونگی ایجاد ترس در کودکان و سبب شناسی و درمان آنها لازم می داند تعدادی از ترسهای متداول را که در جدول بالا نام برده شده است و دارای زیر مجموعه ی بزرگی هستند که شناسایی آن برای خوانندگان ضروری است، بیان کنیم.

1- آسیب (ترس از آسیب دیدگی بدنی)

این ترس به دو شاخه ی فرعی تر غیر انتزاعی (واقعی) و انتزاعی (مجرد) تقسیم می شود.

 

الف - ترسهای آسیب دیدگی بدنی انتزاعی

مهمترین این ترسها عبارتند از : جنگ، شورش، غذای سمی، غذاهای خاص، مردن، فوت فردی از خانواده، بیمار شدن، میکروب، خفه شدن، تحت عمل جراحی قرار گرفتن، بیمارستان، جهنم، شیطان، رعایت نکردن قوانین مذهبی، ربوده شدن، گم شدن، به فرزندی پذیرفته شدن، جدایی پدر و مادر، دیوانه شدن.

 

ب - ترسهای آسیب دیدگی بدنی غیر انتزاعی

پرواز در هواپیما، ترس از ارتفاع، آب عمیق، بیگانه ها، برهنه دیده شدن

 

2- ترس از رویدادهای طبیعی

الف - طوفان (گردباد، سیل، زمین لرزه، رعد و برق)

ب -  تاریکی

ج - مکانهای دربسته (حمام، داخل کمد، آسانسور، محبوس ماندن، اطاق های عجیب)

د - حیوانات (مار، سوسک، عنکبوت، موش، مارمولک، قورباغه، سگ، گربه، اسب یا گاو)

ه - سایر چیزها (مانند : آتش، افکار ترسناک یا خیال و وهم، ارواح، تنها ماندن، کابوس، موجودات فضایی، هیولا، چهره های پشت پنجره، ماسکها و عروسکها، دیدن خون، دیدن افراد ناقص الخلقه، توالت)

 

3- ترسهای ناشی از اضطراب اجتماعی

الف - آموزشگاه - این ترس هم در دوره ی ابتدایی و کودکی و بزرگسالی دیده می شود.

ب - جدایی (جدایی از والدین، بخش هایی از خانواده، به خواب رفتن در شب)

ج - عملکردها (ترس از آزمون یا امتحان، مورد انتقاد قرار گرفتن، اشتباه کردن، مطلبی را با صدای بلند در کلاس خواندن)

د - روابط متقابل اجتماعی (شرکت در رویدادهای اجتماعی، شخص دیگری را عصبانی کردن، جمعیت، لمس شدن از جانب دیگران)

ه - مسائل پزشکی (پزشک یا دندانپزشک، گلوله خوردن)

و - موارد دیگر مانند سوار اتومبیل یا اتوبوس یا مترو شدن

 

4- ترس از عوامل متفرقه (کثافت، اسباب بازی های پشمالو، آژیر افراد مسن، رد شدن از خیابان، افراد زشت رو، صداهای بلند مانند باز کردن در بطری، ترقه، انفجار، افراد یونیفرم پوش، افراد جنس مخالف، دفع مدفوع، افراد نژادهای دیگر)

 

عوامل مؤثر در نوع و میزان ترس

عوامل متعددی در ایجاد ترس مؤثرند که از مهمترین آنها سن، جنس، تجارب گذشته، میزان رشد ذهنی، ارزشهای اجتماعی و فرهنگی و بالاخره درجه امنیتی است که کودک از آن برخوردار است.

مسأله ی سن عامل مهمی است و کودکان در سنین مختلف ترسهای متفاوتی دارند و امکان دارد ترسی برای سنی خاص متناسب و در سن بالاتر غیر عادی محسوب گردد.

شمار ترس در کودکان با افزایش سن کاهش حاصل می کند و میزان و شدت آن در سه سالگی و یازده سالگی به اوج خود می رسد  با این تفاوت که ترس در سه سالگی جنبه ی موقتی دارد یعنی افراد، اشیاء و حیوانات موجود در محیط موارد ترس او را تشکیل می دهند در حالی که در سن یازده سالگی ترس بیشتر جنبه ی تعمیمی دارد یعنی کودک زمانی از چیزی ترسیده است و حالا آن را تعمیم می دهد، این نوع ترس غالباً با اضطراب و نگرانی همراه است.

عامل جنسیت نیز در نوع و میزان ترس قابل تعمق است. دختران نسبت به پسران ترس بیشتری نشان می دهند و نوع ترس در آنان نیز فرق می کند. دختران بیشتر از مار و موش و سوسک می ترسند ولی پسران از مورد انتقاد دیگران واقع شدن ترس دارند.

 

علل ترس

درباره ی علل بروز ترس نظریه های متعددی بیان شده است که در اینجا نیازی به توضیح آنان نیست و فقط به این عبارت بسنده می کنیم که ترس حاصل یادگیری است، یعنی کودک می آموزد که از اشیاء و اشخاص و فرصتهای ترسناک در زمینه های مختلف بترسد و این یادگیری ممکن است به صورت شرطی شدن کلاسیک، شرطی شدن عامل، یادگیری مشاهده ای و تقلید باشد.

 

درمان ترس

از طرف والدین و مربیان این سؤال مطرح است که برای از بین بردن ترس در کودکان چه باید کرد؟

مکاتب مختلف برای درمان ترس شیوه هایی را اعمال می کند که علی رغم تفاوت ظاهری آشکار، همه ی آنها به سه اصل تحلیل، تبیین و پیشنهاد توجه دارند و ما در این سه شیوه از پر کاربردترین شیوه های درمان ترس را ارائه می دهیم.

 

1- شیوه ی حساسیت زدایی نظامدار :

در این شیوه چندین موقعیت ترس آور که شدت ترس از آنها به تدریج افزایش می یابد، فراهم می شود، سپس از شخص می خواهند که این ترس آور را یکی پس از دیگری نظاره کند.

در این موقع مشاهدات وی با رهایی از فشار (relaxation ) یا واکنشهای دیگری که با ترس توافقی نداشته باشد، قرین می شود تا بتوان ترس آورترین صحنه را به راحتی مشاهده کرد.

این روش در کاستن ترسهای بزرگسالان مؤثر بوده است، اما علی رغم توصیه استفاده از این روش برای کودکان هنوز هم حمایت کامل به عمل نیامده است.

 

2- شیوه ی مدل سازی :

اولین گزارش درمانی از شیوه ی مدل سازی، درمان ترس پیتر از اجسام پشمالو توسط جونز می باشد. این روش از پر کاربردترین شیوه ی رفتاری مدل سازی است.

شیوه ی مدل سازی نشان داده است که می تواند برای کنترل شرایط، بسیار خوب عمل کند و در مورد گروههای سنی نسبتاً بیشتری به کار آید.

هر چند به نظر می رسد مشاهده ی یک مدل واحد، در کاستن از ترس مؤثر باشد اما مشاهده مدلهای چندگانه و استفاده از محرکهای ترس آور گوناگون در کارورزی، احتمالاً به کارایی روش می افزاید.

"مدل‌سازی همراه" (مدل سازی و شرکت در برنامه) روش دیگری از مدل سازی است. در این روش کودک ترسو ضمن مشاهده ی صحنه ی ترسناک که با پیشروی تدریجی همراه است سرانجام به مدل می پیوندد. مثلاً برای درمان کودکانی که از آب می ترسیدند فیلمی را به آنها نشان دادند که در آن سه پسر بچه همسال (مدلها) که از آب می ترسیدند به انجام کارهایی مانند شرکت در امتحان شنا مشغول بودند، مدلهای داخل فیلم در انتها بر ترس خود غلبه می کردند، یعنی به تدریج در طول فیلم ترس آنها کاهش می یافت و فیلم سرانجام نشان می داد که آنها با شادی در استخر مشغول بازی هستند. بلافاصله پس از مشاهده ی فیلم، پژوهشگران کودکان را در یک مرحله ای ده دقیقه ای شرکت در برنامه به استخر می بردند و کودکان را تشویق می کردند تا به فعالیت هایی بپردازند که در آزمون شنا معمول است.

این شیوه یکی از شیوه های درمانی مؤثر شناخته شده است.

 

3- شیوه ی شناختی درمانی :

برخی از پژوهشگران برای درمان ترس کودکان به مطالعه ی تأثیر باورها و شناخت پرداخته اند و کار این پژوهشگران با موفقیت همراه بوده است.

در اینجا نمونه ای از این تلاشها را که در زمینه ی درمان ترس کودکان کودکستانی از تاریکی است اشاره می کنیم. در این تحقیق کودکانی را که از تنها بودن در یک اتاق تاریک به مدت سه دقیقه هراس داشتند به سه گروه " شایستگی "، " محرک " و " کنترل " تقسیم کردند. پژوهشگر کودک تنها را به داخل اتاق تاریک می برد. اتاق مجهز به دستگاه تنظیم جریان برق بود و کودک را قادر می ساخت روشنایی اتاق را تنظیم کند. کودک همچنین می توانست با استفاده از دستگاه ارتباط داخلی هر زمان که بخواهد پژوهشگر را به داخل اتاق بخواند. پژوهشگر اتاق را ترک و برای آنکه بداند کودک چه مدت می تواند تاریکی را تحمل کند، زمان خروجش از اتاق را ثبت می کرد. به دنبال این پیش آزمون، به کودکانی که در وضعیت " شایستگی " جای گرفتند آموخته شد تا جمله هایی مانند " من پسر (یا دختر) شجاعی هستم "، " من می توانم مراقب خودم باشم " را با خود تکرار کنند و به کودکان گروه " محرک " جمله هایی مانند " بودن در تاریکی تفریح خوبی است " آموزش داده شد. منظور از آموزش چنین جمله هایی این بود که نیروی بالقوه ی ترس از تاریکی در آنان کم شود. به آنهایی که در گروه " کنترل " بودند، جملات نامربوطی مانند : " علی یک بره دارد " آموخته شد. در آزمون نهایی که بلافاصله پس از کارورزی انجام شد، کودکانی که تکرار جمله های " شایستگی " را آموخته بودند، بهبودی نشان دادند. این بهبودی نشان داد که در برخورد با محرک ترس آفرین، برخی تعدیل ها صورت گرفته است.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...