تا کنون برقرآن کریم تفسیر های متعددی نگاشته شده است. برخی قرآن را از منظر قرآن و دیگری از منظر حدیث بررسی کرده اند. برخی نیز همانند علامه طباطبائی قدس سره الشریف از هر دو منظر به تفسیرآیات الهی پرداخته اند.
مفسرین معاصر سعی کرده اند علاوه بر جهات فوق عقل و علم را در تفسیر قرآن بکارگیرند. در میان تفاسیر موجود قرآن کریم جای تفسیر ریاضی قرآن خالیست.
سالهاست که این مهم ذهن مرا بخود مشغول کرده بود. یاد داشت های متفرقه ای در این رابطه فراهم شده بود که حجم آن به من این جرأت را میداد که برای پر کردن جای خالی این تفسیر قدم نخست را بردارم.
اینک الحمد لله اوقاتم به تحقیق در این مورد معمور است، و انشالله بزودی جلد اول آن در اختیار محققان قرار خواهد گرفت.
این مقاله تنها به بررسی دو سوره از قرآن کریم از منظر ریاضی پرداخته است. دو سوره اسراء و کهف.
دوروز پس از پیروزی حزب الله لبنان بر اسرائیل پس از حمله گسترده اسرائیل به کشور لبنان و جنگ 33 روزه ، در قالب هیأتی از مسلمانان آفریقای جنوبی برای کمک رسانی وارد بیروت شدم.
اعضای بخش روابط بین الملل حزب الله مارا برای بازدید از خرابیها به دورترین نقاط جنوب لبنان بردند.
هنگام نماز ظهر در مسجدی که در آخرین روستاهای جنوب لبنان ودر چند قدمی سرزمین اشغال شده فلسطین بنا شده بود، چشمم به کتابی روشن شد که رهاورد این سفر معنوی بود.
عنوان کتاب این بود ( زوال اسرائیل در سال 2022)
کتاب توسط دانشمندی بنام الزبیدی تألیف شده بود. اما الزبیدی در این کتاب از دانشمند دیگری نام برده بود بنام بسام نهاد جرار که از مبارزان فلسطینی است و سالها در زندانهای رژیم صهیونستی بسر برده است.
پس از جستجوهای فراوان به اصل تحقیقات ایشان دست یافتم وآنرا بسیار محققانه و قانع کننده یافتم. تحقیقات ایشان دستمایه خوبی بود برای تفسیر ریاضی سوره مبارکه اسراء و کهف که خداوند توفیق داد و فصلهای زیادی بر اصل تحقیقات ایشان افزوده شد.
بعد ها به دفتر دیگری از برادر دانشمند دیگری بنام ماجد المهدی از عراق دست یافتم که به کشف بزرگی در مورد ارتباط سوره کهف با ظهور حضرت مهدی علیه السلام رسیده بود.
این دو دانشمند بدور از همدیگر تحقیقات جداگانه ای در مورد این دو سوره جداگانه کرده بوند اما عجیب آن بود که هر دو ندانسته به یک نتیجه رسیده بودند.
قطعا اگر آقای بسام نهاد جرار که دانشمند یست سنی مذهب، از تحقیقات آقای ماجد المهدی اطلاع می یافت آنرا به عنوان حلقه گمشده کشف بزرگ خودش میدانست و ازآن استقبال میکرد.
از سویی مرا از والد معظم اندوخته هایی است، ارزشمند، که بخش بزرگی ازاین تفسیر را شکل میدهد.
این بود که فرصت را غنیمت شمردم و با استفاده از دستمایه تحقیقات آقایان جرار و ماجد المهدی و راهنمایی های ابوی تفسیر این دو سوره مبارکه را فراهم آوردم. امیدوارم مقبول مولای کائنات حصزت صاحب العصر والزمان قرار گیرد.
این مقاله بخشی از تفسیر ریاضی قرآن است که تنها به بررسی سوره مبارکه اسراء و کهف پرداخته است.
قرآن معجزه ابدی وخالده خداوند است. مهمترین جنبه اعجازی قرآن پیشگوئی های آن است. اخبار قرآن کریم از غیبیات ، شگفت آور ترین بعد کتاب کریم الهی است.
آورنده قرآن فرمود. فیه خبرکم وخبرماقبلکم و خبر مابعدکم
برخی از خبرهای غیبی قرآن مربوط به قبل از اسلام است که قرآن به جرئیات آن پرداخته است. برخی نیز مربوط به بعد از ظهور اسلام است که حوادثی را پیش بینی کرده است. برخی از آن حوادث در زمان تعیین شده اتفاق افتاده و برخی نیز انشاالله در آینده نزدیک در زمان تعیین شده اتفاق خواهد افتاد.
قرآن به یک پازل تصویری میماند. هر تکه ازین پازل تنها در همان جایگاه مخصوص قابل استفاده است. تکه های این پازل تصویری نه قابل جایگزینی هستند و نه قابل جابجایی. اگر یک تکه ازین تصویر را بردارند جای خالی آن آشکار خواهد ماند و هیچ تکه دیگری در آن جای خالی قالب نخواهد شد.
قرآن در مورد مسائل بسیار پیش افتاده و جزئی صامت نیست. از القای سلام و خواب و خوراک که جزئی ترین مسائل اند تا جنگ وجهاد وحکومت که مسائل مهم اجتماعی میباشند در قرآن مذکور آمده است.
چگونه میشود که قرآن در مسائل بسیار کوچک ناطق باشد و نسبت به مسائل بسیار حیاتی و سرنوشت ساز و بزرگ صامت و ساکت.
مسائلی چون امامت و رهبری جهان اسلام بعد از رحلت پیامبر، برقراری حکومت جهانی واحد و بالاخره ظهور و سقوط دولت غاصب صهیونیستی در سرزمین مقدس فلسطین که مهد پیامبران الهی بوده است، چگونه میتواند از چشم قرآن پوشیده بماند.
این بخش از کتاب به این سه موضوع بسیار استراتیژیک و سر نوشت سار از نظر قرآن میپردازد.
در قرآن کریم بصورت بسیار اسرار آمیزی سه سوره بصورت متوالی در کنارهم قرار گرفته اند. اسرا، کهف و مریم.
با مطالعه سطحی این سه سوره مبارکه در می یابیم که این آیات شریف حاوی اسرار عجیبی است.
حکایت فساد دو گانه بنی اسرائیل و اضمحلال دوگانه آن، در سوره اسراء، بشارت از لبث (استقرار) ابدی مومنین در زمین، قصه اصحاب کهف و اقامت 309 ساله آنان در غار کهف، ماجراهای میان حضرت موسی و جناب خضر ، داستان ذی القرنین و حکومت او بر سراسر گیتی در سوره کهف، وبالاخره مسائل مربوط به حضرت مریم و عیسی علیه السلام در سوره مبارکه مریم گفته آمده است.
ازچیدمان این حوادث در کنار هم هر خواننده خردمندی به این نتیجه میرسد که خداوند در قالب این داستانهای گوناگون در پی پرده برداری از راز بزرگ دیگریست.
در هر کدام از ین داستانهای گوناگون نقطه مشترکی وجود دارد که بصورت تمثیلی و کنایتا بیان شده که الکنایة ابلغ من التصریح.
در آغاز از اضمحلال حکومت بنی اسرائیل بد ست بندگان خویش بیاری بأس شدید (نیروی نظامی قوی و مستحکم) میگوید. آنگاه در مورد افساد دیگر آنان و نتیجتا زوال دوباره حکومت شان وعده میدهد. پس ازآن بلافاصله به مومنانی اشاره میکند که با یاری همان بأس شدید بر زمین استقرار ابدی خواهند یافت. چند آیه بعد در قالب قصه اصحاب کهف به امکان عمر طولانی انسان با خواست خداوند و مخفی ماندن انسان از چشم دیگران به مدت خارق العاده و طولانی میپردازد.
بلا فاصله به بهانه داستان حضرت خضر و موسی بازهم به امکان عمر بسیار طولانی انسان با قدرت لایزال الهی اشاره میکند. آنگاه به امکان برتر بودن بنده ای از بندگان خدا از پیامبربزرگی همچون حضرت موسی پرداخته و به علم لدنی او تأکید میورزد.
در آیات بعدی به حکومت واحد جهانی ذی القرنین و اجرای عدالت در آن با یاری خداوند میپردازد. تمام این خصوصیات در حقیقت خصوصیات حضرت مهدی علیه السلام است که بصورت تمثیلی در داستانهای مختلف بیان شده است.
مراجعه به تفاسیر مختلف و شأن نزول این آیات نیز برداشت های فوق را تأئید میکند. اما کسانی که در فهم معانی قرآن به دلایل بیشتری نیاز دارند به این برداشت ها وتفاسیر اعتنای زیادی نمیکنند. و دنبال برهان روشن تری براِی ادعای فوق میگردند.
اما خداوند بزرگ با قدرت نمائی تمام نه تنها مسئله زوال اسرائیل و ظهور حضرت مهدی علیه السلام را در قالب تمثیل بیان کرده و برای اصحاب درایت با زبان اشارت سخن رانده است، که با زبان مدقن ریاضی و با استفاده از ارزشهای عددی و معادلات ریاضی براین اشارات و برداشت ها چنان صحه گذاشته است که اگر در متن قرآن برآن تصریح میکرد ازین صریح تر و بلیغ تر نمیتوانست باشد.
یاد آوری این نکته مهم در آغاز این بحث ضروریست که طرح این موضوع تنها به عنوان برداشت های محققانه کاوشگران این کتاب الهی مطرح میشود و نه به عنوان یک موضوع مسلم و خدشه ناپذیر.
محققان این بعد حیرت انگیز قرآن تنها ادعا میکنند که به تکه ای از ین چیدمان تصویری دست یافته اند که در جای خالی مربوط به زوال اسرائیل و ظهور حضرت مهدی علیه السلام و استقرار حکومت عدل جهانی آنحضرت خوش مینشیند و تصویر را کامل میکند. اگر بهر دلیلی این پیش بینی ها به منصه ظهور نرسد تنها میتواند بدو دلیل باشد. یا محققان در برداشت خویش اشتباه کرده اند و یا در طرح الهی خداوند تغیراتی حاصل شده است که (یمحوا و یثبت). در هر دو صورت اشکالی در متن قرآن و الهی بودن آن وارد نخواهد آمد و خللی در ارکان فرقان الهی نخواهد افتاد. والله اعلم
با این یاد آوری مهم بیاری پرودگار علیم مبحث مهم زوال اسرائیل بدست حضرت مهدی علیه السلام در سال 1401 هجری شمسی مطابق با 1443 هجری قمری و 2022 میلادی و 5782 عبری را آغاز میکنیم و از پروردگار بزرگ برای تکمیل آن استعانت میجوئیم.
زوال اسرائیل در سال 2022
قبل آنکه به حادثه زوال اسرائیل بپردازیم لازم است با زبان ریاضی قرآن آشنا شویم . آشنائی با زبان ریاضی قرآن بما کمک میکند که به شاه کلید ی دست پیدا کنیم که توسط آن قفل های بسته اسرار قرآن باز خواهد شد.
پیدا کردن این شاه کلید در گرو مداقه در حوادث گذشته است. از انجا که حوادث گذشته اتفاق افتاده اند و دیگر اسرار آمیز نیستند. قرآن نیز سال وقوع و طول مدت آن حوادث را بیان کرده است.
به عبارت واضحتر قرآن کریم حاوی معادلات چند مجهوله فراوانیست که برخی از آنان بعلت آنکه اتفاق افتاده اند دیگر مجهول نیستند و برخی نیز از آنجا که هنوز اتفاق نیافتاده اند هنوز مجهول مانده اند. از آنجا که در تمام این معادلات فرمول واحد مشابهی بکار رفته است تنها کافیست راه حل معادلات چند مجهوله حل شده را پیدا کنیم و آنگاه همان فرمول را برای حل معادلات حل نشده دیگر بکار ببریم.
شف کلید اسرار قرآن
کلید اول
تا کنون در تمام تفاسیر هر جا سخن از پیشگوئی های قرآن بمیان آمده است بلا فاصله به سوره روم اشاره رفته است.
براستی سوره روم سوره عجیبی است.
ناگهان در میان بهت مومنان پیامبر عظیم الشأن اسلام از ماجرائی خبر داد که همزمان با گفتار آنحضرت در آنسوی زمین درحال وقوع بود.
(30:1) الم
(30:2) غلبت الروم
(30:3) فی أدنى الأرض
(30:4) وهم من بعد غلبهم سیغلبون فی بضع سنین
لله الأمر من قبل ومن بعد ویومئذ یفرح المؤمنون
رومیان درسرزمین های دور دست مغلوب پارسیان شدند اما آنان در کمتر از7 سال دوباره بر پارسیان پیروز خواهند شد . همه امور پیش ازآن و بعد ازآن ، از آن خداوند است . مومنان با شنیدن این پیروزی شادمان خواهند شد.
در آیات چهارگانه فوق دو خبر غیبی وجود دارد. یکی شکست رومیان همزمان با گفتار پیامبر اتفاق افتاده بود و دیگری پیروزی آنان در کمتر از 7 سال که قرار بود اتفاق بیفتد.
صدای این خبر غیبی بلا فاصله در تمام نقاط سرزمین اسلامی پیچید و به ماجرایی حساسی تبدیل شد برای آزمایش راستی و نادرستی رسالت آنحضرت.
چند ماه بعد که بازگانان از دیار روم بازگشتند خبر دادند که رومیان درست در همان روزی که پیامبر خبر داده بود شکست خورده بودند.
تأیید این خبر موجی از شادی و شعف در میان مومنان بوجود آورد. مومنان با ابراز شادمانی از خبر شکست رومیان منتظر تحقق خبر غیبی دیگر آنحضرت ماندند که آنهم در موعد مقرر اتفاق افتاد.
این دقیقاهمان معادله چند مجهوله حل شده ایست که ما بدنبال کشف فرمول آن هستیم.
با موشکافی این دو خبر غیبی به نکته عجیبی دست می یابیم.
(30:1) الم
(30:2) غلبت الروم
خبر غیبی اول بسیار کوتاه است که با کلمه غلبت شروع میشود. میبینیم که در این خبر کوتاه غیبی هیچ اشاره ای به سال وقوع آن نشده است. قبل از کلمه غلبت نیز هیچ کلمه دیگری بکار نرفته است. دلیل آنرا در بررسی خبر غیبی بعدی در می یابیم.
(30:4) وهم من بعد غلبهم سیغلبون فی بضع سنین . لله الأمر من قبل ومن بعد ویومئذ یفرح المؤمنون
در خبر غیبی دوم به دو نکته جدید پی میبریم. نخست آنکه با بکار بردن کلمه بضع به زمان وقوع آن اشاره شده است و دیگر آنکه قبل از کلمه بضع چند کلمه بکار رفته است.
نکته عجیب این پیش بینی در این است که قرآن اولا زمان دقیق آنرا مشخص میکند. کلمه بضع در عربی بمعنای کمتر از 7 سال بکار میرود. ثانیا علیرغم آنکه خداوند زمان آنرا مشخص کرده است، میبینیم که کلمات بکار رفته قبل از عدد بضع نیز به تعداد همان کلمه بضع است. یعنی 6 کلمه.
وهم من بعد غلبهم سیغلبون فی بضع سنین
1 2 3 4 5 6
بنابراین ما به فرمول حل این معادله دست یافته ایم. بنحوی که اگراین فرمول را در زمان نزول آیه میدانستیم، حتی اگر خداوند کلمه بضع را بکار نمیگرفت وزمان آنرا مشخص نمیکرد میتوانستیم با استفاده ازین فرمول سال وقوع آنرا مشخص کنیم.
کلید دوم
حال که به اصل فرمول دست یافته ایم بایدبه آزمایش آن بپردازیم و ببینیم که آیا خداوند از این فرمول در جای دیگری هم استفاده کرده است یا نه.
با این نیت سراغ آیه دیگری از قرآن میرویم که باز هم یک خبر غیبی مربوط به گذشته بسیاردوریست.
(11:7)وهو الذی خلق السموت والأرض فی ستة أیام وکان عرشه على الماء لیبلوکم أیکم أحسن عملا ولئن قلت إنکم مبعوثون من بعد الموت لیقولن الذین کفروا إن هذا إلا سحر مبین
در آیه شریفه فوق خداوند باز هم خبرغیبی خلقت آسمان و زمین را مطرح میکند و طول زمانی آنرا با بکار گیری عدد شش مشخص میکند.
حال باید دید آیا خداوند ازفرمول بدست آمده دراینجا نیز استفاده میکند یانه. با شگفتی تمام میبینیم که دقیقا مانند مورد قبلی خداوند هم طول زمان خلقت آسمان و زمین را با بکار گیری عدد شش مشخص میکند و هم قبل از عدد شش درست 6 کلمه بکار میبرد. بصورتی که اگر این فرمول را میدانستیم میتوانستیم طول زمانی خلقت را بدانیم.
وهو الذی خلق السموت والارض فی ستة ایام
1 2 3 4 5 6
کلید سوم
حال باید دید آیا موارد دیگری هم هست که خداوند ازین زبان برای تأیید و تأکید خبر های غیبی خود استفاده کرده باشد یانه.
خبر غیبی دیگر قرآن در مورد اصحاب کهف و مدت اقامت آنان در کهف است.
قرآن در سوره کهف از آیه 9 تا 25 به قصه اصحاب کهف بتفصیل پرداخته است.
با دقت در این آیات شریفه میبینیم که خداوند به همان روال دو آیه قبلی از همان فرمول استفاده کرده است.
یعنی تعداد سالهای اقامت اصحاب کهف را هم با زبان حروف و هم با زبان ریاضی مشخص کرده است. بدین صورت که با بکار گیری عدد 309 در پایان داستان اصحاب کهف زمان اقامت و استقر ار آنان را مشخص فرموده و آنگاه به تعداد همان سالها قبل از عدد ذکر شده کلمه بکار برده است. یعنی اگر تعداد کلمات بکار رفته از آغاز داستان اصحاب کهف و از کلمه ام در آیه نه تا کلمه ثلاث که نخستین کلمه مربوط به عدد مشخص شده است را بشماریم دقیقا 309 کلمه خواهد بود.
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
ام حسبت ان اصحاب الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عجبا
11 12 13 14 15 16 17 18 19 20
اذ آوی الفتیة الی الکهف فقالو ربنا آتنا من لدنک
21 22 23 24 25 26 27 28 29 30
رحمة وهیء لنا من امرنا رشدا فضربنا علی آذانهم فی
31 32 33 34 35 36 37 38 39 40
الکهف سنین عددا ثم بعثناهم لنعلم ای الحزبین احصی لما
41 42 43 44 45 46 47 48 49 50
لبثوا امدا نحن نقص علیک نبأهم بالحق انهم فتیة آمنوا
51 52 53 54 55 56 57 58 59 60
بربهم وزدناهم هدی وربطنا علی قلوبهم اذ قاموا فقالوا ربنا
61 62 63 64 65 66 67 68 69 70
رب السموات والارض لن ندعوا من دونه الها لقد قلنا
71 72 73 74 75 76 77 78 79 80
اذا شططنا ه<لاء قومنا اتخذوا من دونه آلهة لولا یآتون
81 82 83 84 85 86 87 88 89 90
علیهم بسلطان بین فمن اظلم ممن افتری علی الله کذبا
91 92 93 94 95 96 97 98 99 100
واذ اعتزلتموهم وما یعبدون الا الله فآووا الی الکهف ینشر
101 102 103 104 105 106 107 108 109 110
لکم ربکم من رحمتة ویهیء لکم من امرکم مرفقا وتری
111 112 113 114 115 116 117 118 119 120
الشمس اذا طلعت تزاور عن کهفهم ذات الیمین واذا غربت
121 122 123 124 125 126 127 128 129 130
تقرضهم ذات الشمال وهم فی فجوة منه ذلک من آیات
131 132 133 134 135 136 137 138 139 140
الله من یهد الله فهو المهتد ومن یضلل فلن تجد
141 142 143 144 145 146 147 148 149 150
له ولیا مرشدا وتحسبهم ایقاظا وهم رقود ونقلبهم ذات الیمین
151 152 153 154 155 156 157 158 159 160
وذات الشمال وکلبهم باسط ذراعیه بالوصید لو اطلعت علیهم لولیت
161 162 163 164 165 166 167 168 169 170
منهم فرارا ولملئت منهم رعبا وکذلک بعثناهم لیتسائلوا بینهم قال
171 172 173 174 175 176 177 178 179 180
قائل منهم کم لبثتم قالوا لبثنا یوما او بعض یوم
181 182 183 184 185 186 187 188 189 190
قال ربکم اعلم بما لبثتم فابعثوا احدکم بورقکم هذه الی
191 192 193 194 195 195 197 198 199 200
المدینه فلینظر ایها ازکی طعاما فلیأتکم برزق منه والیتلطف ولا
201 202 203 204 205 206 207 208 209 210
یشعرن بکم احدا انهم ان یظهروا علیکم یرحموکم او یعیدوکم
211 212 213 214 215 216 217 218 219 220
فی ملتتهم ولن تفلحوا اذا ابدا وکذلک اعثرنا علیهم لیعلموا
221 222 223 224 225 226 227 228 229 230
ان وعد الله حق وان الساعة لا ریب فیها اذ
231 232 233 234 235 236 237 238 239 240
تنازعون بینهم امرهم فقالوا ابنوا علیهم بنیانا ربهم اعلم بهم
241 242 243 244 245 246 247 248 249 250
قال الذین غلبوا علی امرهم لنتخذن علیهم مسجدا سیقولون ثلاثة
251 252 253 254 255 256 257 258 259 260
رابعهم کلبهم ویقولون خمسة سادسهم کلبهم رجما بالغیب ویقولون سبعة
261 262 263 264 265 266 267 268 269 270
وثامنهم کلبهم قل ربی اعلم بعدتهم ما یعلمهم الا قلیل
271 272 273 274 275 276 277 278 279 280
فلا تمار فیهم الا مراء ظاهرا ولا تستفت فیهم منهم
281 282 283 284 285 286 287 288 289 290
احدا ولا تقولن لشیء انی فاعل ذلک غدا الا ان
291 292 293 294 295 296 297 298 299 300
یشاء الله واذکر ربک اذا نسیت وقل عسی ان یهدین
301 302 303 304 305 306 307 308 309
ربی لاقرب من هذا رشدا ولبثوا فی کهفهم ثلاث مائة
سنین وازدادو تسعا
اینجاست که انسان انگشت بر دهن میماند و از زبان ریاضی قرآن در بهت فرو میرود.
اینجا نیز اگر ما با فرمول کشف شده آشنا بودیم ، حتی اگر خدا وند عدد 309 را بکار نمیبرد بازهم با شمارش تعداد کلمات بکار رفته میتوانستیم سال اقامت آنان را بدست بیاوریم.
با دقت در آخرین آیه از قصه اصحاب کهف در آیه 25 به دو نکته بسیار شگفت آور دیگر پی میبریم.
نخست آنکه خداوند بصورت سوال برانگیزی عدد 309 را به شکل خاصی بکار میبرد.
(18:25)ولبثوا فی کهفهم ثلث مائة سنین وازدادوا تسعا
آنان در غار خویش 300 سال توقف کردند و برآن 9 سال دیگر افزودند.
با دقت در کاربرد این اعداد در می یابیم که نه سال چیزی نیست جز تفاوت بین سال شمسی و قمری در 300 سال. و ازآنجا که خداوند آگاه بر هر دو تقویم است خواسته است به انسان بفهماند که اگر با سال قمری محاسبه میکنند آنان 309 سال و اگر براساس سال شمسی محاسبه میکنند آنان 300 سال در غار اقامت کرده اند.
ثانیا خداوند ازکلمه وازدادوا قبل از عدد 9 استفاده کرده است. کلمه وازدادوا به حساب جمل مساویست با 30 که اگر عدد 9 را در کنار آن قرار دهیم به همان نتیجه قبلی میرسیم یعنی عدد 309.
و ا ز د ا د و ا
6 1 7 4 1 4 6 1 30
309=9<30
میبینید که چقدر خداوند بزرگ در چیدمان حروف و اعداد دقت و توجه خاصی برای را برای افهام عقول انسانی بکار گرفته است.
مطالعه ومداقه درآیات مربوط به قصه اصحاب کهف ما را به این نتیجه میرساند که خداوند پرده از کلیدی بر میدارد که ما به آن برای کشف زمان وقوع خبر های غیبی دیگر نیازمندیم.
کلیدچهارم
کار برد کلید فوق در داستان عزیر
داستان عزیر از جهات متعدد شبیه به داستان اصحاب کهف است.
خداوند در داستان عزیر نیز از این کلید استفاده میکند.
خداوند در آیه 259 سوره بقره به ماجرای عزیر میپردازد و میفرماید :
تو در این جا 100 سال بسر بردی. وما تو را نشانه ای برای مردم قرار دادیم. آنگاه که مسئله برای او روشن شد، عزیر گفت میدانم که خداوند بر هر کاری تواناست.
(2:259)أو کالذی مر على قریة وهی خاویة على عروشها قال أنى یحی هذه الله بعد موتها فأماته الله مائة عام ثم بعثه قال کم لبثت قال لبثت یوما أو بعض یوم قال بل لبثت مائة عام فانظر إلى طعامک وشرابک لم یتسنه وانظر إلى حمارک ولنجعلک ءایة للناس وانظر إلى العظام کیف ننشزها ثم نکسوها لحما فلما تبین له قال أعلم أن الله على کل شیء قدیر
همانگونه که میبینیم خداوند عدد 100 را بکار برده است.
حال اگر ما 100 آیه در سوره بقره به عقب بر گردیم متوجه میشویم که در آن نیز خداوند از بینات و هدایت الهی و روشن شدن مسئله برای مردم سخن میگوید.:
(2:159)إن الذین یکتمون ما أنزلنا من البینت والهدى من بعد ما بینه للناس فی الکتب أولئک یلعنهم الله ویلعنهم اللعنون.
سوالی که ذهن انسان را مشغول میکند اینست که چرا خداوند که خود زمان و یا طول زمانی حادثه ای را خبر میدهد لازم دیده است آنرا با بکار بردن همان تعداد حرف یا کلمه یا آیه تأکید کند؟
این ارداه خداوندی ممکن است بدو علت باشد.
نخست آنکه خداوند بدین وسیله قرآن خویش را از گزند تحریف مصون گرداند و دیگر آنکه به راسخون در علم و متعمقون در قرآن و غواصان اقیانوس بی کران قرآن شاه کلیدی عرضه کند که بتوانند از زمان وقوع حوادث و خبر های غیبی آینده مطلع شوند و بدین ترتیب جنبه اعجازی کلام الله مجید در عصر پیشرفت علم و سیطره کامپیوتر، برخ جهانیان کشیده شود.
بهر ترتیب شکی باقی نمیماند که خداوند در قرآن همزمان با دو زبان تکلم میکند. حروف و اعداد.
سوال مهم دیگری که دراینجا مطرح میشود اینست که چرا خداوند زبان ریاضی را برای تبیین امر خویش و تعیین زمان وقوع حوادث سرنوشت ساز ومهم انتخاب کرده است.
چند دلیل برای این مهم میتوان برشمرد
دلیل نخست آن است که زبان ریاضی زبان جهانی است. انسانها اهل هرکجای زمین باشند و پیرو هر آئینی باشند و به هر زبانی تکلم کنند و از هر نژادی باشند در معادلات ریاضی و نتایج چهار عمل اصلی متفق القولند.
دلیل دوم اینکه زبان ریاضی بر خلاف زبان کلمات قابل تفسیر و تأویل و ترجمه نیستند. اما و اگر بر نمیدانند و شرط نمیپذیرند. نه نسبی هستند ونه مبهم. نمیتوان گفت 4 بودن حاصلضرب 2 در 2 را مشروط به قضیه دیگری کرد و برای آن کلماتی چون اما و اگر و چنانچه بکار برد.
دلیل سوم آنکه زبان ریاضی از دقت بیشتری برخوردار است. و اندازه گیری زمانی یا مکانی دقیقی را میسر میکند.
کلید پنجم
استفاده از این کلید در تعیین شب قدر
علمای سلف نیز از شیعه و سنی از این کلید و روش برای اثبات مدعای خود استفاده کرده اند.
بعنوان نمونه اگر اهل سنت لیلة القدر را شب 27 ماه رمضان میدانند به علت آنست که مفسر بزرگی چون حافظ ابن کثیر در تفسیر خود با استفاده از همین روش ثابت کرده است که لیلةالقدر شب بیست و هفتم ماه رمضان است.
بنا برمحاسبات ابن کثیر کلمه هی در آخرین آیه سوره قدر اشاره دارد به این شب. و این کلمه بیست و هفتمین کلمه این سوره است. پس شب قدر شب بیست و هفتم رمضان است.
این نظریه را همه اهل سنت پذیرفته اند و هیچ عالمی برآن اعتراض نکرده است.
انا انزلناه فی لیلة القدر وما ادریک
1 2 3 4 5 6 7
ما لیلة القدر لیلة القدر خیر من
8 9 10 11 12 13 14
الف شهر تنزل الملئکة والروح فیها باذن
15 16 17 18 19 20 21
ربهم من کل امر سلام هی حتی
22 23 24 25 26 27 28
کلید ششم
استفاده از این کلید در نامگذاری سوره حمد
نام دیگر سوره حمد در قرآن سبع المثانی است
این نامگذاری سوره فاتحه براساس شمارش اعداد مربوط به این سوره است.
ازآنجا که در این سوره 7 آیه بکار رفته است آنرا سوره سبع و ازآنجا که در هر نماز دو بار این سوره تکرار میشود آنرا مثانی نامیده است. بنا براین خداوند خود به شمارش اعداد مربوط به یک سوره توجه ویژه مبذول داشته تا آنجا که حتی اولین سوره و مهمترین سوره قرآن را با استفاده از این روش نامگذاری کرده است.
کلید هفتم:
بکار گیری کلید بدست آمده در سوره دیگری از قرآن، انسان را در مورد فرمول کشف شده به یقین میرساند.
خداوند عمر حضرت نوح را 950 سال تعیین میکند و همزمان در سوره نوح 950 حرف بکار میبرد.
توجه ویژه خداوند به استفاده از تعداد خاصی از کلمات در قران
جای پای این فرمول مهم را به شکل دیگری در جای جای قرآن میتوان پیدا کرد.
وقتی خداوند به تعداد روزهای 365 گانه سال کلمه یوم و به تعداد شبهای آن کلمه لیل و به تعداد ماههای دوازده گانه سال کلمه شهر و به تعداد ساعات یک شبانه روز کلمه ساعت را بکار میبرد. با این استفاده حساب شده از کلمات، دیگر شکی باقی نمیماند که خداوند از بکار گیری عمدی کلمات به تعداد معین در پی تبیین و ترسیم یک نکته کلیدی است.
سوالی که دراینجا پیش می آید اینست که چرا خداوند مثلا به تعداد ساعات یک شبانه روز کلمه ساعت را بکار برده اپست در حالیکه این مسئله نیاز به تأکید ندارد. در تمام نقاط جهان ساعات یک شبانه روز را 24 میدانند ودر این امر نزاعی نیست. در ابتدای امر ممکن است تأکید بر این امور بدیهی بیهوده بنظر برسد.
پاسخ این است که اگرخداوند به تعداد برخی از امور معلوم و آشکار مانند شب و روز و ماه و ساعت در قرآن کلمه بکار برده است میخواهد به ما بفهماند که این فرمول در مورد اموری که ما بر آن توافق نداریم یا بر ما معلوم نیست نیز بکار میرود.
بدین معنا که اگر در قرآن بر 24 ساعت بودن شبانه روز تأکید میشود برای آنست که بفهماند در موارد دیگر هم اگر تعداد معینی کلمه بکار میبرد برای تأکید بر مسئله ایست که که به اندازه همان مقدار ساعات شبانه روز قطعی است اما شما از آن آگاهی ندارید. یعنی اگر در قرآن تنها 12 بار کلمه امامت بکار رفته باشد حاکی از آن است که خداوند بعد از رحلت پیامبر تعداد 12 امام را به رسمیت میشناسد و لاغیر. یااگر در قرآن 12 بار از کلمه شیعه و مشتقات آن استفاده میشود دلیل بر اینست که تنها شیعیان دوازده امامی بر حق اند.
پیش بینی زوال اسرائیل در سال 2022 با استفاده از این کلید.
اینک که به فرمول کشف زمان وقوع حوا دث در قرآن دست یافته ایم ببینیم آیا میتوانیم با استفاده از آن صندوقچه اسرار غیبی الهی را در مورد خبر های غیبی دیگر باز کرد یاخیر.
شاید مهمترین پیش بینی قرآن خبر فساد و طغیان دوباره بنی اسرائیل و اضمحلال مجدد آن بدست با کفایت حضرت مهدی باشد که به تشکیل حکومت آنحضرت در سراسر گیتی منجر خواهد شد.
چیدمان کلمات در این آیات بسیار حساب شده و معنا دار است.
با این توضیح سخن را در تبیین این نظریه پی میگیریم.
محاسبه نخست.
اسراء هفدهمین سوره قرآن و نام دیگر آن بنی اسرائیل است که در سال 621 میلادی نازل شده است.
در این سوره که بخش عمده آن مربوط به سرنوشت بنی اسرائیل است خداوند علیم پرده از راز بزرگی بر میدارد.
آیات مربوط به بنی اسرائیل و سر نوشت آن از آیه دوم سوره اسراء آغاز و در آیه 104 خاتمه می یابد.
(17:2)وءاتینا موسى الکتب وجعلنه هدى لبنی إسرءیل ألا تتخذوا من دونی وکیلا
(17:3)ذریة من حملنا مع نوح إنه کان عبدا شکورا
(17:4)وقضینا إلى بنی إسرءیل فی الکتب لتفسدن فی الأرض مرتین ولتعلن علوا کبیرا
(17:5)فإذا جاء وعد أولیهما بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید فجاسوا خلل الدیار وکان وعدا مفعولا
(17:6)ثم رددنا لکم الکرة علیهم وأمددنکم بأمول وبنین وجعلنکم أکثر نفیرا
(17:7)إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم وإن أسأتم فلها فإذا جاء وعد الاءخرة لیسءوا وجوهکم ولیدخلوا المسجد کما دخلوه أول مرة ولیتبروا ما علوا تتبیرا
(17:8)عسى ربکم أن یرحمکم وإن عدتم عدنا وجعلنا جهنم للکفرین حصیرا
(17:9)إن هذا القرءان یهدی للتی هی أقوم ویبشر المؤمنین الذین یعملون الصلحت أن لهم أجرا کبیرا
(17:10)وأن الذین لا یؤمنون بالاءخرة أعتدنا لهم عذابا ألیما
(17:11)ویدع الإنسن بالشر دعاءه بالخیر وکان الإنسن عجولا
(17:12)وجعلنا الیل والنهار ءایتین فمحونا ءایة الیل وجعلنا ءایة النهار مبصرة لتبتغوا فضلا من ربکم ولتعلموا عدد السنین والحساب وکل شیء فصلنه تفصیلا
(17:13)وکل إنسن ألزمنه طئره فی عنقه ونخرج له یوم القیمة کتبا یلقیه منشورا
(17:14)اقرأ کتبک کفى بنفسک الیوم علیک حسیبا
(17:15)من اهتدى فإنما یهتدی لنفسه ومن ضل فإنما یضل علیها ولا تزر وازرة وزر أخرى وما کنا معذبین حتى نبعث رسولا
(17:16)وإذا أردنا أن نهلک قریة أمرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرنها تدمیرا
(17:17)وکم أهلکنا من القرون من بعد نوح وکفى بربک بذنوب عباده خبیرا بصیرا
(17:18)من کان یرید العاجلة عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثم جعلنا له جهنم یصلیها مذموما مدحورا
(17:19)ومن أراد الاءخرة وسعى لها سعیها وهو مؤمن فأولئک کان سعیهم مشکورا
(17:20)کلا نمد هؤلاء وهؤلاء من عطاء ربک وما کان عطاء ربک محظورا
(17:21)انظر کیف فضلنا بعضهم على بعض وللاءخرة أکبر درجت وأکبر تفضیلا
(17:22)لا تجعل مع الله إلها ءاخر فتقعد مذموما مخذولا
(17:23)وقضى ربک ألا تعبدوا إلا إیاه وبالولدین إحسنا إما یبلغن عندک الکبر أحدهما أو کلاهما فلا تقل لهما أف ولا تنهرهما وقل لهما قولا کریما
(17:24)واخفض لهما جناح الذل من الرحمة وقل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا
(17:25)ربکم أعلم بما فی نفوسکم إن تکونوا صلحین فإنه کان للأوبین غفورا
(17:26)وءات ذا القربى حقه والمسکین وابن السبیل ولا تبذر تبذیرا
(17:27)ان المبذرین کانوا إخون الشیطین وکان الشیطن لربه کفورا
(17:28)وإما تعرضن عنهم ابتغاء رحمة من ربک ترجوها فقل لهم قولا میسورا
(17:29)ولا تجعل یدک مغلولة إلى عنقک ولا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا
(17:30)ان ربک یبسط الرزق لمن یشاء ویقدر إنه کان بعباده خبیرا بصیرا
(17:31)ولا تقتلوا أولدکم خشیة إملق نحن نرزقهم وإیاکم إن قتلهم کان خطءا کبیرا
(17:32)ولا تقربوا الزنى إنه کان فحشة وساء سبیلا
(17:33)ولا تقتلوا النفس التی حرم الله إلا بالحق ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطنا فلا یسرف فی القتل إنه کان منصورا
(17:34)ولا تقربوا مال الیتیم إلا بالتی هی أحسن حتى یبلغ أشده وأوفوا بالعهد إن العهد کان مسءولا
(17:35)وأوفوا الکیل إذا کلتم وزنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر وأحسن تأویلا
(17:36)ولا تقف ما لیس لک به علم إن السمع والبصر والفؤاد کل أولئک کان عنه مسءولا
(17:37)ولا تمش فی الأرض مرحا إنک لن تخرق الأرض ولن تبلغ الجبال طولا
(17:38)کل ذلک کان سیئه عند ربک مکروها
(17:39)ذلک مما أوحى إلیک ربک من الحکمة ولا تجعل مع الله إلها ءاخر فتلقى فی جهنم ملوما مدحورا
(17:40)افأصفیکم ربکم بالبنین واتخذ من الملئکة إنثا إنکم لتقولون قولا عظیما
(17:41)ولقد صرفنا فی هذا القرءان لیذکروا وما یزیدهم إلا نفورا
(17:42)قل لو کان معه ءالهة کما یقولون إذا لابتغوا إلى ذی العرش سبیلا
(17:43)سبحنه وتعلى عما یقولون علوا کبیرا
(17:44)تسبح له السموت السبع والأرض ومن فیهن وإن من شیء إلا یسبح بحمده ولکن لا تفقهون تسبیحهم إنه کان حلیما غفورا
(17:45)وإذا قرأت القرءان جعلنا بینک وبین الذین لا یؤمنون بالاءخرة حجابا مستورا
(17:46)وجعلنا على قلوبهم أکنة أن یفقهوه وفی ءاذانهم وقرا وإذا ذکرت ربک فی القرءان وحده ولوا على أدبرهم نفورا
(17:47)نحن أعلم بما یستمعون به إذ یستمعون إلیک وإذ هم نجوى إذ یقول الظلمون إن تتبعون إلا رجلا مسحورا
(17:48)انظر کیف ضربوا لک الأمثال فضلوا فلا یستطیعون سبیلا
(17:49)وقالوا أءذا کنا عظما ورفتا أءنا لمبعوثون خلقا جدیدا
(17:50)قل کونوا حجارة أو حدیدا
(17:51)او خلقا مما یکبر فی صدورکم فسیقولون من یعیدنا قل الذی فطرکم أول مرة فسینغضون إلیک رءوسهم ویقولون متى هو قل عسى أن یکون قریبا
(17:52)یوم یدعوکم فتستجیبون بحمده وتظنون إن لبثتم إلا قلیلا
(17:53)وقل لعبادی یقولوا التی هی أحسن إن الشیطن ینزغ بینهم إن الشیطن کان للإنسن عدوا مبینا
(17:54)ربکم أعلم بکم إن یشأ یرحمکم أو إن یشأ یعذبکم وما أرسلنک علیهم وکیلا
(17:55)وربک أعلم بمن فی السموت والأرض ولقد فضلنا بعض النبین على بعض وءاتینا داود زبورا
(17:56)قل ادعوا الذین زعمتم من دونه فلا یملکون کشف الضر عنکم ولا تحویلا
(17:57)اولئک الذین یدعون یبتغون إلى ربهم الوسیلة أیهم أقرب ویرجون رحمته ویخافون عذابه إن عذاب ربک کان محذورا
(17:58)وإن من قریة إلا نحن مهلکوها قبل یوم القیمة أو معذبوها عذابا شدیدا کان ذلک فی الکتب مسطورا
(17:59)وما منعنا أن نرسل بالاءیت إلا أن کذب بها الأولون وءاتینا ثمود الناقة مبصرة فظلموا بها وما نرسل بالاءیت إلا تخویفا
(17:60)وإذ قلنا لک إن ربک أحاط بالناس وما جعلنا الرءیا التی أرینک إلا فتنة للناس والشجرة الملعونة فی القرءان ونخوفهم فما یزیدهم إلا طغینا کبیرا
(17:61)وإذ قلنا للملئکة اسجدوا لءادم فسجدوا إلا إبلیس قال ءأسجد لمن خلقت طینا
(17:62)قال أرءیتک هذا الذی کرمت علی لئن أخرتن إلى یوم القیمة لأحتنکن ذریته إلا قلیلا
(17:63)قال اذهب فمن تبعک منهم فإن جهنم جزاؤکم جزاء موفورا
(17:64)واستفزز من استطعت منهم بصوتک وأجلب علیهم بخیلک ورجلک وشارکهم فی الأمول والأولد وعدهم وما یعدهم الشیطن إلا غرورا
(17:65)ان عبادی لیس لک علیهم سلطن وکفى بربک وکیلا
(17:66)ربکم الذی یزجی لکم الفلک فی البحر لتبتغوا من فضله إنه کان بکم رحیما
(17:67)وإذا مسکم الضر فی البحر ضل من تدعون إلا إیاه فلما نجیکم إلى البر أعرضتم وکان الإنسن کفورا
(17:68)افأمنتم أن یخسف بکم جانب البر أو یرسل علیکم حاصبا ثم لا تجدوا لکم وکیلا
(17:69)ام أمنتم أن یعیدکم فیه تارة أخرى فیرسل علیکم قاصفا من الریح فیغرقکم بما کفرتم ثم لا تجدوا لکم علینا به تبیعا
(17:70)ولقد کرمنا بنی ءادم وحملنهم فی البر والبحر ورزقنهم من الطیبت وفضلنهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا
(17:71)یوم ندعوا کل أناس بإممهم فمن أوتی کتبه بیمینه فأولئک یقرءون کتبهم ولا یظلمون فتیلا
(17:72)ومن کان فی هذه أعمى فهو فی الاءخرة أعمى وأضل سبیلا
(17:73)وإن کادوا لیفتنونک عن الذی أوحینا إلیک لتفتری علینا غیره وإذا لاتخذوک خلیلا
(17:74)ولولا أن ثبتنک لقد کدت ترکن إلیهم شیءا قلیلا
(17:75)اذا لأذقنک ضعف الحیوة وضعف الممات ثم لا تجد لک علینا نصیرا
(17:76)وإن کادوا لیستفزونک من الأرض لیخرجوک منها وإذا لا یلبثون خلفک إلا قلیلا
(17:77)سنة من قد أرسلنا قبلک من رسلنا ولا تجد لسنتنا تحویلا
(17:78)اقم الصلوة لدلوک الشمس إلى غسق الیل وقرءان الفجر إن قرءان الفجر کان مشهودا
(17:79)ومن الیل فتهجد به نافلة لک عسى أن یبعثک ربک مقاما محمودا
(17:80)وقل رب أدخلنی مدخل صدق وأخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطنا نصیرا
(17:81)وقل جاء الحق وزهق البطل إن البطل کان زهوقا
(17:82)وننزل من القرءان ما هو شفاء ورحمة للمؤمنین ولا یزید الظلمین إلا خسارا
(17:83)وإذا أنعمنا على الإنسن أعرض ونءا بجانبه وإذا مسه الشر کان یءوسا
(17:84)قل کل یعمل على شاکلته فربکم أعلم بمن هو أهدى سبیلا
(17:85)ویسءلونک عن الروح قل الروح من أمر ربی وما أوتیتم من العلم إلا قلیلا
(17:86)ولئن شئنا لنذهبن بالذی أوحینا إلیک ثم لا تجد لک به علینا وکیلا
(17:87)الا رحمة من ربک إن فضله کان علیک کبیرا
(17:88)قل لئن اجتمعت الإنس والجن على أن یأتوا بمثل هذا القرءان لا یأتون بمثله ولو کان بعضهم لبعض ظهیرا
(17:89)ولقد صرفنا للناس فی هذا القرءان من کل مثل فأبى أکثر الناس إلا کفورا
(17:90)وقالوا لن نؤمن لک حتى تفجر لنا من الأرض ینبوعا
(17:91)او تکون لک جنة من نخیل وعنب فتفجر الأنهر خللها تفجیرا
(17:92)او تسقط السماء کما زعمت علینا کسفا أو تأتی بالله والملئکة قبیلا
(17:93)او یکون لک بیت من زخرف أو ترقى فی السماء ولن نؤمن لرقیک حتى تنزل علینا کتبا نقرؤه قل سبحان ربی هل کنت إلا بشرا رسولا
(17:94)وما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى إلا أن قالوا أبعث الله بشرا رسولا
(17:95)قل لو کان فی الأرض ملئکة یمشون مطمئنین لنزلنا علیهم من السماء ملکا رسولا
(17:96)قل کفى بالله شهیدا بینی وبینکم إنه کان بعباده خبیرا بصیرا
(17:97)ومن یهد الله فهو المهتد ومن یضلل فلن تجد لهم أولیاء من دونه ونحشرهم یوم القیمة على وجوههم عمیا وبکما وصما مأویهم جهنم کلما خبت زدنهم سعیرا
(17:98)ذلک جزاؤهم بأنهم کفروا بءایتنا وقالوا أءذا کنا عظما ورفتا أءنا لمبعوثون خلقا جدیدا
(17:99)اولم یروا أن الله الذی خلق السموت والأرض قادر على أن یخلق مثلهم وجعل لهم أجلا لا ریب فیه فأبى الظلمون إلا کفورا
(17:100)قل لو أنتم تملکون خزائن رحمة ربی إذا لأمسکتم خشیة الإنفاق وکان الإنسن قتورا
(17:101)ولقد ءاتینا موسى تسع ءایت بینت فسءل بنی إسرءیل إذ جاءهم فقال له فرعون إنی لأظنک یموسى مسحورا
(17:102)قال لقد علمت ما أنزل هؤلاء إلا رب السموت والأرض بصائر وإنی لأظنک یفرعون مثبورا
(17:103)فأراد أن یستفزهم من الأرض فأغرقنه ومن معه جمیعا
(17:104)وقلنا من بعده لبنی إسرءیل اسکنوا الأرض فإذا جاء وعد الاءخرة جئنا بکم لفیفا
اگرچه در ین میان به مسایل دیگری هم اشاره شده اما سیاق کلام و محور بحث بنی اسرائیل است.
در این آیات خداوند به بنی اسرائیل وعده داده است که در صورت فساد مجدد در ارض، زمان وعده دیگر خدا خواهد رسید و بنی اسرائیل از هم خواهد پاشید.
اینک برآنیم که بدانیم آیا میتوان از شاه کلید بدست آمده از مطالعه خبر های غیبی دیگر خدا به جزئیات خبر زوال بنی اسرائیل و زمان وقوع آن پی برد یانه.
بدین منظور از کلمه و آتینا در آیه دو تا کلمه لفیفا در آیه 104 را میشماریم.
از شمارش این کلمات ناگهان متوجه میشویم که تعداد آنها درست 1443 کلمه است.
از آنجا که در سوره کهف هر کلمه نمایانگر یک سال است به این نتیجه میرسیم که ممکن است عدد 1443 به سال سقوط اسرائیل اشاره داشته باشد.
اگر خداوند بعد از کلمه لفیفا به عدد 1443 اشاره میکرد، مانند آنچه در سوره کهف بکار برد، دیگر شکی باقی نمیماند که قرار است زوال بنی اسرائیل در سال موعود اتفاق بیفتد.
اما حالا که خداوند به سال مورد نظر اشاره نکرده است سوال اینست که آیا با کشف فرمول فوق که در موارد دیگر کارآیی خودش را نشان داده و با دقت تمام جواب داده است و دقیقا از نظر زمانی درست از آب در آمده است، اینجا نیز به همان فرمول میتوان اعتماد کرد یا خیر.
پاسخ اینست که قطعا فرمول استفاده شده در تمام موارد مشابه قابل استفاده است.
همانطور که اگر در
نظرات
ارسال نظر