مومیایی وحشت زده هنوز ناشناس است

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

کشفی شگفت‌انگیز، مومیایی مردی جوان با دست‌ها و پاهایی که بسیار محکم بسته شده بودند و چهره‌ای سرشار از فریادی ترسان. اما او که بود و چطور دنیا را ترک کرده بود؟

یک روز داغ در اواخر ماه ژوئن سال 1886، گاستون ماسپرو، رئیس مرکز باستان‌شناسی مصر موفق به کشف 40 جسد مومیایی از شاهان و ملکه‌‌هایی شد که در مخفیگاهی در منطقه دره شاهان پنهان و خفته بودند. منطقه‌ای که چندی پیش از آن، در اکتشاف سال 1881 هویدا شده بود.

آنچه در دره دیرالبحری واقع در 300 مایلی جنوب قاهره- منطقه‌ای مملو از قبرهای شگفت‌انگیز به دست آمد، قرن‌ها از دید عموم و محققان پنهان مانده بود. قبرهایی از بزرگترین فراعنه مصر، رامسس کبیر، ستی اول و یا توت موسیس سوم، اما در میان همه بزرگان خفته مصر، جسدی متفاوت، در تابوتی نه چندان زیبا قرار داشت که هیچ نشانی از هویت خود را آشکار نساخته بود. این جسد، که در هنگام نمایان شدن تعجب همگان را برانگیخته بود خود به معمایی حل نشدنی تبدیل شد.

اما این معمای حل نشدنی چه بود؟ در میان بقایای به جا مانده از فراعنه بزرگ مصر، جسد مردی جوان با چهره‌ای که از فریادی مملو از ترس ثابت مانده بود در تابوتی ساده و نه چندان زیبا جای خوش کرده بود. او را با پوست گوسفند یا بز مومیایی کرده بودند، یکی از پست‌ترین انواع مومیایی کردن در میان مصریان باستان، و چهره او را همچون فردی که از ترس فریاد می‌زند ثابت نگاه داشته و دفن کردند. همه این موارد چهره عجیبی برای او ساخته و سوالات شبهه ناکی را برای کارشناسان به وجود آورده بود.

مومیایی این چنین سالم آیا در هنگام مرگ چنین ترسی وجودش را گرفته بود؟ اگر چه به نحوی محترمانه دفن شده بود، اما بی‌نام و نشان بودن تابوتش نشان از عقوبتی سخت در جهان باقی برایش به همراه داشت، زیرا در باور مصریان باستان، هویت معلوم مردگان کلید ورودشان به دنیا و زندگی پس از مرگ بوده است. علاوه بر آن دست‌ها و پاهایش آنچنان تنگ و محکم بسته شده بودند که آثار آن هنوز روی استخوان‌های به جای مانده از او وجود داشت، اما این مرد، که به دلیل مجهول‌الهویه بودنش لقب "مرد E "به او داده بودند، چه کسی می‌توانست باشد؟

کالبد شکافی‌هایی که توسط فیزیکدان‌ها در سال 1886 در حضور ماسپرو انجام شد، روزنه‌های کوچکی از دسترسی به فهم مجهولات را نمایان ساخت. دانیل فوکه، یکی از فیزیکدان‌هایی که ماموریت کشف هویت جسد را برعهده داشت معتقد بود، بقایای موجود در محتویات معده جسد نشان دهنده زندانی بودن وی بوده است. وی در یادداشت‌های خود چنین می‌نویسد: هنوز آخرین آثار به جای مانده از ترسی درد آور در این جسد حتی با گذشت هزاران سال به چشم می‌خورد. ولی دانش و آگاهی وی قادر به پاسخگویی بر دلیل به وجود آمدن آن نبود. در این میان کارشناسان با پهلوی هم قرار دادن یافته‌ها و مدارک تاریخی گمان‌ها و فرضیه‌هایی را به وجود آوردند. برخی او را فرزند خیانتکار رامسس سوم می‌دانند، کسی که تصمیم به سرنگونی پدر خود از تخت سلطنت گرفته بود. برخی دیگر وی را حاکمی مصری می‌دانند که در سرزمینی خارج از مصر در گذشته و جسدش به کشور مادری برگرداننده شده است. اما عده‌ای دیگر معتقدند روش نامعمول مومیایی شدن این جسد حاکی از غیر مصری بودن وی دارد و او را به سلسله هیتیت‌ها نسبت می‌دهند که در خود مصر مرده است. تمام این تفاسیر می‌توانستند درست باشند و از این رو هنوز هم هویت اصلی این جسد چون راز باقی مانده است.

دکتر زاهی هاواس، دبیرکل شورای عالی باستان‌شناسی مصر می‌گوید: کشف چنین جسد مومیایی شده‌ای، آن هم با حالتی فریاد زننده در مصر سابقه نداشته است. چهره ظاهری او معمولی نیست او در حال رساندن پیامی برای ما است، اما هیچ کسی به طور دقیق نمی‌داند که چیست.

تا به امروز، پس از گذشت 130 سال از زمان کشف مومیایی، دانشمندان از هر نوع وسیله پیشرفته‌ای برای پی بردن به هویت آن استفاده کرده‌اند که هیچ ثمری نداشته است.

 

باستان‌شناسان در حضور خبرنگاران شبکه‌های تلویزیونی با استفاده از فن‌آوری‌های پیشرفته همچون سی‌تی اسکن‌ها و عکس‌های رادیولوژیکی مدارکی را به دست آوردند که تا حدودی توانست هویت مرد جهول را شناسایی کند. طبق یافته‌های آنان، مرد مجهول، می‌توانست پرنس پنتوره (Pentewere) بزرگترین فرزند رامسس سوم باشد که به همراه مادر خود، تی (Tiy) در صدد کشتن فرعون و کسب تاج و تخت وی بودند. در حقیقت این فرضیه با حمایت برخی از دانشمندان همچون دکتر سوزان ردفورد، مصرشناس دانشگاه ایالت پنسویلوانیا حمایت ‌شده است.

باستان‌شناسان اقدام به قتل رامسس توسط فرزندش را با حمایت برخی از درباریان همسو قلمداد کرده و معتقدند، درباریان آن را ادعایی قانونی برای پرنس دانسته بودند. نقاشی موجود از چهره رامسس سوم در حالی که به چهره فرزند و همسرش خیره شده است می‌تواند دلیلی بر مدعای دانشمندان در مورد نسبت دادن مرد مجهول با پرنس پنتوره باشد.

سوزان ردفورد می‌گوید: نوشته‌های موجود نشان می‌دهند که توطئه قتل رامسس خیلی زود بر ملا شده و مجرمان دستگیر و به مرگ محکوم شدند اما ادامه نوشته‌های پاپیروس حاکی از آن است که پنتوره خود راه مرگ خود را برگزیده و اقدام به خودکشی کرده بود. شاید این کار به خاطر جایگاه و منزلت وی در مقام یک پرنس بوده است.

اما طبق یافته‌های سوزان ردفورد: این جسد با برخورداری از تمام اندام داخلی خود مومیایی شده بود، روشی که در مصر غیر معمول بوده و حتی جسد خیانتکاران هم به این نحو مومیایی نمی‌شده است. این امر نظریه‌هایی که محل مومیایی شدن جسد را در مکانی دیگر خارج از مصر نسبت می‌داده ‌اند را بیشتر به واقعیت نزدیک می‌کرد. برخی از باستان‌شناسان او را شاهزاده‌ای از قوم هیتیت‌ها دانسته و این اطلاعات را از نوشته‌های به جای مانده از آنخ اسنامون، بیوه توت آنخ آمون می دانند. طبق نوشته‌های بر جای مانده از بیوه توت آنخ آمون، فرعون بدون هیچ وارثی از دنیا رفت و به همین خاطر همسر وی پس از دوستی با شاه هیتیت‌ها با یکی از فرزندان‌شاه ازدواج کرده تا از او فرزندی را برای تداوم سلسه شاهنشاهی هیتیت‌ها به وجود آورد.

برخی دیگر، مرد مجهول را شاهزاده‌ای می‌دانند که برای ملاقات با همسر جدید خود به مصر مسافرت کرده ولی گرفتار سرنوشتی بیرحمانه شد. اما آنچه که هنوز در میان کارشناسان باعث به وجود آمدن بحث و جدل‌های متعدد شده است نتایج به دست آمده از عکس‌های پیشرفته سه بعدی است که نحوه مومیایی شدن را با خارج کردن تمام اعضای بدن به اثبات رسانده است. علاوه بر آن بررسی و آزمایش روی دندان‌ها و مفاصل این جسد اطلاعات جدیدی از سن او هنگام مرگ داده است. فوکه در آزمایشاتش سن این مومیایی را 20 سال عنوان کرده بود که فاصله زیادی با سن پنتوره، فرزند ارشد رامسس سوم داشت اما مطالعات اخیر سن وی را نزدیک به 40 سال دانسته که با فرزند خیانتکار فرعون یکی بوده است.

دانشمندان به وسیله عکس‌های سه بعدی، چهره این مویایی را نیز به دست آوردند. صورتی که بسیار شبیه به مصریان بوده و هیچ سنخیتی با هیتیت‌ها نداشته است. ناحیه تحتانی صورت مصریان بزرگ و جمجمه آنها از پیشانی تا پس سر به صورت کشیده بوده است. این صورت برای این مویایی نیز به همین شکل صدق می‌کرده. البته، هنوزهم مواد به کار رفته شده در مویایی، که روشی نامعمول در مومیایی کردن اجساد مصریان بوده است، باستان‌شناسان را با اندکی تردید مواجه کرده است.

اما، با گذشت قرن‌ها باز هم بخشی از اسراسر مرد مجهول، حل نشده باقی مانده و بنا بر گفته دیلان بیکراتاف باستان‌شناس: با استفاده از چند سوال، جواب‌هایی معقول‌تر از گذشته به دست آمد، اما جواب‌هایی که در نوع خود بسیار ناشناخته به نظر می‌رسد.

در این میان، زاهی هاواس، که اسراسر مرد مجهول را حل شده می‌پندارد، نظری دیگر دارد. او می‌گوید: به نظر من این مرد در انتظار شخصی بود تا هویت وی را مشخص کند. حال من مطمئن هستم که این مرد ناشناس دیگر ناشناس نیست.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...