جادوی عام یا جادو در معنای کلّی، به معنای هر عمل عجیبی ست. اصطلاح انگلیسی فنون سحرآمیز (به انگلیسی witchcraft) شامل قسمتی از این گونه پدیده هاست. و آنهم شامل جادوی خاص است.
جادو یا جادوی خاص یا جادو در معنای جزئی (به عربی سحر و به انگلیسی Magic): فنّی است مرموز برای اثرگذاری بر عالم مادّه با دخالت اراده جادوگر؛ چه ابتدایی باشد و چه برای خنثی کردن جادوی دیگری؛ چه هدف متعالی داشته باشد و چه پست. چه ورد بحواند، چه حرکاتی انجام دهد و چه از وسایلی استفاده کند
برای معرّفی جادو مطابق دانش شناسی کاربردی، واژه جادو را باید از چند جنبه بررسی کنیم:
1- واژه شناسی. یعنی معنای مورد استفاده آن در بین مردم.
2- کاربرد اصطلاحی این واژه. یعنی هرچه در جایی جادو خوانده شده در این قسمت بررسی میشود.
3- معرّفی جادوی عام و انواع آن. یعنی تمام اعمال عجیب.
4- معرّفی «دانش نظری جادو» معروف به نظریههای جادو. یعنی دانشی که به «چیست؟» و «چرا؟»ها در مورد جادو جواب میدهد. و آن علمیست به این نام که مرموز و حتّی رازورزانه یا سرّی است. یعنی توسّط علم شناخته نشده. زیرا هیچ گونه توضیح، توجیه، نظریه یا رابطه علّت و معلول به روش علمی در مورد آن ارائه نشده. امّا چون تلاش به روش علمی و روش های کهن در این زمینه وجود داشته، و فرضیه هایی نیز در این مورد ارائه شده، نمیتوان جنبه دانش آن را کنار گذاشت.
1- معرّفی «دانش کاربردی جادو». یعنی دانشی که از چگونه انجام دادن اعمال عجیب سخن میگوید. نه از «چیست؟» و «چرا؟»
2- معرّفی «فنّ جادوگری» یا «سحر» یا «sorcery»: پر حجم ترین قسمت مبحث است. زیرا جادو قبل از هر چیز یک فنّ است و از چگونه عمل کردن برای هدفی خاص صحبت میکند.
همراه این ها تاریخ جادوگری و بازتاب جادوگری در فرهنگ ها هم بررسی میشود
واژه شناسی
جادو در زبان پهلوی jâdug بودهاست.
معادل انگلیسی آن واژه «magic» است، که از واژه «Magus» گرفته شده که در فارسی قدیم نام یکی از موبدان ستاره شناس زردشتی نه نام «maguš» یا «مجوس» بوده که یعنی «مربوط به منطقه Medes». Medes به معنی قلمروی ماد است. واژه مجوس پس از مدّتی به معنای عامّ دیگری به کار رفت. لازم به ذکر میباشد کتاب مقدس رزتشتیان[اوستا] 5 قسمت میباشد که یک قسمت آن مربوط به جادوگری[جادوی سفید]می باشد و این بخش مجیک نامیده میشود که مغ ها[روحانیون زرتشتی]بعد از آموزش های مجیک به سطح ماگی یا مجیکن نایل میشدند نکته:به طور روشن مشخص نشده که واژه مجیک ایرانی میباشد یا نه،اما شواهد و مدارک زبانشناسان و تکرار این کلمه در نوشتهها حکایت از ایرانی بودن آن دارد،اما تا کنون کسی جواب روشنی به منشائ این کلمه در زبان اوستایی نداده است
معانی اصطلاحی
در میان عوام در اروپا[۱]
در دین یهود و مسیحیّت
در دین اسلام[۲]
در مکتب الیستر کراولی: جادو(که در این مورد خاص Magick نوشته میشود)
انواع
1- تردستی: فنّی ست برای نمودن اثری عجیب به حواسّ انسانها به روش خاص. چه مرموز و چه با روش های فیزیکی؛ چه بر ذهن اثر گذارد و چه بر چشم و گوش و حواس.
2- غیب گویی: فنّی ست مرموز برای خبر دادن از وقایع گذشته، درجریان، یا آینده عالم مادّه که بر غیبگو پنهان است، با دخالت اراده غیب گو.
مشابه امّا متفاوت با جادوی عام تعریف اعمال عجیب مشابه دیگر در اینجا، کمک میکند تا متوجّه تفاوتشان با جادو شویم:
- کرامت: گذاشتن تاثیری عجیب بر عالم مادّه بدون دخالت اراده آن فرد.
- معجزه: گذاشتن تاثیری عجیب بر عالم مادّه برای اثبات پیامبری فردی بدون دخالت اراده آن پیامبر. معجزه جزو فنون سحرآمیز نیست، زیرا اراده فرد در اثربخشی آنها تاثیری ندارد؛ و توسّط عوام به نام جادو شناخته نمیشوند. حتّی مخالفان پیامبران نیز که معجزات آنها را سحر می خواندند، به این دلیل بود که معجزه بودن آنها را انکار کنند.
جادوی خاص: از این پس در مقاله منظور از لغت جادو، جادوی خاص است
در یهودیت و مسیحیت
یهودیت، مسیحیت و اسلام به طور رسمی، جادو را منع میکنند و همیشه جادوگران را با درجات مختلفی از شدت تعقیب و تنبیه کردهاند. الهیات سنتی این دینها اینگونه میپندارند که اثرات آشکار جادوگری یا پندار باطل هستند یا اینکه این اثرات ناشی از یک فرشتهاست که طبیعت را به نمایندگی از آن جادوگر دستکاری میکند، بنابراین جادوگری همیشه به عنوان نوعی پیمان با موجودات شیطانی است.
در دین اسلام
مسلمانان یا پیروان اسلام، به وجود «جادو» یا به عربی «سحر» به معنای خاصّی اعتقاد دارند و انجام آن («جادوگری» یا به عربی «سحر») را منع و نهی میکنند.
مسلمانان عقیده دارند که دو فرشته به نامهای هاروت و ماروت، جادوگری را به انسان یاد دادند تا فرمانبرداری او را برای خودداری و پرهیز از انجام آن آزمایش کنند. در (سوره دوم قرآن، آیه ۱۰۲) آمده:
و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم میخوانند پیروی کردند. سلیمان هرگز کافر نشد (یعنی مرتکب جادوگری نشد)؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت» نازل شد پیروی کردند. و به هیچ کس چیزی یاد نمیدادند، مگر اینکه از پیش به او میگفتند «ما وسیله آزمایشیم، کافر نشو(یعنی مرتکب جادوگری نشو)» ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را میآموختند که بتوانند بوسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمیتوانند بدون اجازه خداوند به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرا میگرفتند که به آنان زیان میرسانید و نفعی نمیداد. و مسلماً میدانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهرهای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آچه خود را به آن فروختند، اگر میدانستند!
طبق این آیه، از انواع جادو، جدایی انداختن میان مرد و همسرش است.
با این حال، انجام «معجزه» در اسلام فقط برای یک پیامبر (نبی) مجاز است، برخی از مکاتب فکری در اسلام به نوعی از آموزش و تعلیم متافیزیکی معتقدند که شخص به به دست آوردن قدرتی، میتواند کارهایی شبیه به معجزه انجام دهد («کرامت»). با این حال، این نیز جادو نیست، بلکه یک نیروی ذهنی است. در طول دوران طلایی اسلام، مخلوطی از تفکر Hermetic و chaldean بود که به دلیل ترجمه بسیاری از متنها به زبان عربی پدید آمده بود. جادویی که بر اساس فرشتگان، ویژگیهای ۹۹ اسم الله، آیات قرآن و قدرت حرفهای عربی پدید آمده بود، بین قرون ۹ تا ۱۳ بعنوان جایگزینی برای غیبگویی پذیرفته شد. یکی از کتابهای معروف این دوره، شمس المعارف الکبری است که توسط احمد البانی نوشته شده. این کتاب، بعدها توسط مسلمانان راست آیین به عنوان غیبگویی رد شد، ولی همچنان آن را میخوانند. این نوع جادو، به جای آنکه اسمش سحر باشد، علم الحکمه (دانش عاقل) علم Shem Yah (مطالعه نام الهی)، و روحانیت نام داشت. برای مثال، در سنت و احادیث اسلامی مانند آنچه در یهودیت است، حضرت سلیمان میتوانست با پادشاهی حیوانات ارتباط برقرار کند، این مورد خدادادی است و معجزهاست و نه جادوگری. اما بعدتر، نام آدمی مرموز را در حلقه افرادی که اطراف سلیمان هستند، میخوانیم به نام «آصف بن برخیه» که در قرآن آمده با دانشی که در مورد کتاب (شاید یعنی نامهای الهی) داشته، از جنّی بدعمل که اصلاح شده بود و که نزد حضرت سلیمان بود[۳] نیز بهتر عمل میکرده. این مضمون هنگامی که قرآن اینکه چگونه خدا به حضرت آدم اسامی الهی را گفت، را بر میشمرد، تکرار میشود. هنگامی که از فرشتگان خواسته میشود آنها را دوباره تکرار کنند، نمیتوانند، اما حضرت آدم میتواند. توانایی بیان اسامی الهی یک نیروی جادویی است که از طریق فضایل الهی (مانند «کرامت») به انسان داده میشود و بنابراین میتواند توسط انسان به دست آورده شود؛ یعنی به معنای درست کلمه، “اکتسابی” است. بسیاری از مسلمانان، بوِیژه در طول قرون وسطی، به موضوعاتی از قبیل فرشهای پرواز کنان و علوم عجیب و غیر عادی مثل کیمیاگری و ستاره شناسی عقیده داشتند؛ یک شاگرد میتوانست تحت نظر یک استاد مناسب (پیر) این علم را دریابد. مثلاً گفته میشود دانشمند امپراتوری ایران، بیرونی میتوانسته با استفاده از اصطرلابها، و با علم نجوم وقایع آینده را پیش گویی کند. شیخ انصاری در مکاسب آوردهاست که سحر بدین گونه هاست یا بر زبان جاری کنند، یا بنویسند، یا نوشتهای که به همراه دارند، یا قسم بدهند مانند جن و شیاطین را به انجام کاری، یا بخور بدهند، یا بدمند و یا مجسمه درست کنند، یا با تصفیه نفس به تصرف امور بپردازند، و یا با استخدام ملایکه یا اجنه به کشف اشیای گمشده یا علاج امراض بپردازند.
در آیین هندو
همیشه عده بسیاری قبول داشتهاند که آیین هندو و هند سرزمین جادو، هم مافوق طبیعی و هم از دیگر انواع آن بودهاست. هندوئیسم یکی از معدود دینهایی است که متون مقدسی مانند وداس دارد و در آن در مورد جادوی سیاه و سفید هر دو بحث میکند. ودا آتاروا آن نوع ودایی است که با مانتراها سرو کار دارد و هم برای جادوی خوب و هم بد به کار میرود. واژه مانتریک در هند، به معنای “جادوگر” است، زیرا مانتریک، مانتراها، طلسمها و نفرینها را میداند و میتواند برای یا بر ضد انواع جادو استفاده شود. بسیاری از زاهدان پس از دورههای توبه و مدیتیشن به مقامی میرسند که دارای نیروای ماورا الطبیعه میگردند. با این وجود، بسیاری این را انتخاب نمیکنند و در عوض از طریق ورود به عرصه روحانیت به نیروهای فراطبیعی دست پیدا میکنند. گفته میشود بسیاری از سیدهارها معجزاتی انجام دادهاند که انجام آنها غیر ممکن است.
در قبایل غیر متمدّن
سنتهای بومی غربی: از قبایل بومی در استرالیا و نیوزلند گرفته تا قبایل ساکن در جنگهای بارانی [[آمریکای جنوبی، قبایل آفریقایی و ملحدان الحاد باستان، گروههای قبیلهای در اروپا و جزایر بریتانیا، نوعی تماس با دنیای ارواح در رشد این جوامع بشری، به چشم میخورد. نقاشیهایی که در غارهای باستانی در فرانسه موجود است، فرمولهای جادوگری هستند که برای دستیابی نه شکار موفق تولید شده بودند. بسیاری از عناصر تصویری بابلیها و مصر یها نیز از منابع این چنینی گرفته شدهاند. با وجود اینکه سنتهای جادویی بومی تا به امروز باقی هستند، بعضی جوامع بسیار زود از زندگی کوچ نشینی به تمدنهای وابسته به کشاورزی روی آوردند و رشد زندگی معنوی، انعکاس دهنده زندگی شهری بود. همانطور که بزرگان قبایل به شاهها و بروکراتها تغییر یافتند، شعبده بازان و استادان نیز به روحانیان و یک طبقه روحانیت تغییر یافتند. این تغییرات فقط در نام گذاری و اسمها نبود. فعالیتهای آنها نیز تغییر یافت. در حالی که کلر شعبده باز قبیله برقراری ارتباط و رایزنی میان قبیله و دنیای ارواح طبق خواسته جمعی قبیله بود، نقش روحانی انتقال دستورات خدایان به شهرها، از طرف خدایان و طبق خواسته جمعی خدایان بود. این تغییر نشانگر اولین غضب قدرت توسط ایجاد فاصله بین جادو و کسانی که آن را انجام میدادند بود. در این مرحله از توسعه بود که مناسک مدون و همراه با جزئیات پدید آمدند و زمینه را برای دین هایاسمی نیز فراهم کردند؛ مثلاً مراسم به خاک سپاری مصریان و مناسک قربانی کردن بابلیان، پارسها، آزتکها و مایانها.
جادو شناسی
جادوگری فنّی ست مرموز برای اثرگذاری بر عالم مادّه یا نمودن اثری عجیب به حواسّ انسانها به روش خاص.
این تعریف مختصر امّا مفید بر ویژگی های جادو تاکید صریحی دارد:
جادو فن است. یعنی بیشتر دستورالعمل ست. نه علم و مطلب و نظریه.
جادو مرموز است. یعنی توسّط دانش های نظری و کاربردی شناخته نشده.
جادو گاه عجیب و غیر عادی است. یعنی بر خلاف عادات روزمره است.
امّا ثابت نشده غیر طبیعی(یعنی مغایر قوانین علم طبیعت یا فیزیک) باشد
جادو دو نوع است: حقیقی و غیر حقیقی[نیازمند منبع]
واقعاً بر عالم مادّه (مواد، اجسام، وقایع، انسان ها و ...) اثر میگذارد. در وجود این نوع جادو تردید جهانی هست
چیزی را که وجود خارجی ندارد، برای فردی وانمود میکند
جادو غیر الهی ست. یعنی با استفاده از اراده جادوگر و واسطهای غیر از خدا و افراد روحانی. یا با هدفی شخصی
این مرز معجزه و کرامت و امداد الهی و استجابت دعاست با جادو. در هیچ یک از این موارد اراده فرد نقشی ندارد
گروهی جادو را به جادوی سیاه و سپید تقسیم میکنند. که در این صورت چنین مواردی هم جادو تلقّی میشود.
مشابه امّا متفاوت با جادو تعریف اعمال مشابه دیگر در اینجا، کمک میکند تا متوجّه تفاوتشان با جادو شویم:
دعا و نیایش که یک عبادت است، به ورد که نوعی جادو دانسته میشود، شبیه است.
عمل قربانیکردن برای یک موجود یا خدای مافوق طبیعی و سپس درخواست از این خدا یا موجود و میانجی گری آن خدا در اجابت آن عمل نیز به جادو شبیه است.
تفاوت دعا و جادو این است که:
بعضی بر این باورند که چه در دعا و چه در جادو به کار بستن خود باور یا ایمان است که نتیجه مطلوب را به بار میآورد. امّا نیایشگر به تاثیر خدا یا واسطه باور دارد. در حالی که جادوگر به تاثیر اراده خود از راهی غیر طبیعی ایمان دارد. کسی هم که اعتماد به نفس دارد به تاثیر اراده خود از راهی طبیعی ایمان دارد.
انواع جادو در زبان های جهان
ابتدا توجّه کنید که صورت باور به وجود جاد و حتّی ارائه سندی برای آن، دلیل بر وجود این انواع از جادو نیست. بلکه وجود هر یک به سندی جداگانه نیاز دارد. با این حال اوّلاً این لغات اصطلاحی نیستند. بلکه در زبان ها استفاده میشوند و معانی خاصّی نیز دارند. دوماً تحت عنوان این لغات تلاش ها و فعّالیت های زیادی در طول تاریخ ثبت شده. [۴].
در زبان فارسی و عربی
فنونی که از تاثیرات عجیب بحث میکنند را این طور نام برده اند و معنا و دسته بندی کرده اند:[۵][۶]:
- علم و فنّ تنویم یا خواب مصنوعی یا خواب مغناطیسی یا هیبنوتیزم
- کیمیا: علمی که در مورد تبدیل مس، فلزّات، یا حتّی سنگ به طلا بحث میکند. تلاش در این زمینه منشاء به وجود آمدن علم شیمی شد.
- هیمیا یا علم و فنّ طلسمها: روش ترکیب قوای عالم بالا با موجودات عالم پایین
- علم و فنّ اعداد و اوفاق: درباره ارتباط اعداد و حروف مطالب با هم و تشکیل جداول خاصّی به صورت مثلّث یا مربّع و قرار دادن حروف و اعداد در خانههای آن برای رسیدن به مطالب مختلف به طرزی مخصوص
- علم و فنّ خافیه: در مود چگونگی تغییر و تکثیر حروف و اسامی چیزی که مورد نظر است و استخراج نام های ملائکه و شیاطین موکّل بر آنها. سپس دعا کردن با وردی که از آنها تشکیل شده.
- علم و فنّ احضار ارواح (شبیه لیمیا)
- لیمیا یا علم و فنّ تسخیرات: چگونگی ارتباط با ارواح قدرتمند عالم بالا. (شبیه احضار ارواح)
- مانند تسخیر جن
- سیمیا: درباره چگونگی ترکیب اراده و قوای فیزیکی خاص برای کارهای عجیب
- از انواع آن ریمیا یا علم و فنّ «چشم بندی» در فارسی یا «شعبده» در عربی ست: روش استفاده از قوای فیزیکی و خصاهای حس برای وانمود کردن آثار خاصّی به حواس. [۷] یعنی به کمک قوه خیال بیننده آثاری عجیب در نظرش مجسّم میکند که وجود ندارند.
- پیشگویی یا غیبگویی: علم خبر دادن از حوادث آینده. که انواعی دارد:
- عرّافی:عرّاف کسی ست که از کلمات و حالات و رفتار سوال کننده پی به آینده او ببرد.
- کهانت: کاهن کسی ست که برای او صاحب رایی از طایفه جن باشد و او را به آینده خبر دهد. یا به امور مخفی خبر دهد. مثلاً فلان مال دزدیده شده کجاست؟ چه کسی فلانی را کشت؟ ...
کیمیا، سیمیا، لیمیا، هیمیا و ریمیا را علوم یا فنون پنج گانه مخفی میخوانند.
در زبان انگلیسی و در جوامع اروپایی
بر حسب دسته بندی ریچارد کیک هِفِر، مورخ دانشگاهی:
- جادوی روانشناختی: اولی بر روی ذهن دیگری تاثیر میگذارد تا آنگونه که جادوگر میخواهد عمل کند، مانند علاقه مند ساختن کسی به دیگری
- جادوی خیالی یا توهمی: پدید آوردن عجایب گوناگون به چشم بیننده. مانند جادویی که ضیافت شامی را پدید آورد یا جادوگر را نامرئی کند،
- جادویی که تغییر فیزیکی واقعی در شیئی بوجود آورد، در این تقسیم بندی گنجانده نشده است. مثلاً معجزه
در افسانهها:
- جادوی واضح: جادویی است که به سرعت نتیجهاش ظاهر شود.
- جادوی تدریجی و ظریف: جادویی است که اثرش به طور تدریجی و نامحسوس دنیا را تغییر میدهد.
در نظریات جدید؛ برحسب آنچه در جادو استفاده میشود (ممکن است همه یا بعضی موارد استفاده شود):
- جادوی سرایتی: به کمک اجسام فیزیکی که زمانی با شخص یا چیزی که جادوگر میخواهد روی او تاثیر بگذارد، در تماس بودهاست.
- جادوی همسانی با استفاده از تصاویر یا اشیای فیزیکی است که به نوعی با شخص یا چیزی که میخواهیم تحت تاثیر قرار دهیم، شباهت دارد. مانند عروسکهای وودو
در فرهنگ عام بر حسب تعالی:
- جادوی متعالی یا جادوی سفید: از یک نیروی الهی کمک میگیرد و هدف متعالی دارد
- جادوی پست یا جادوی سیاه(Necromancy): جادویی که با نیروهای پست از قبیل مرگ سر و کار دارد یا هدف شخصی دارد. مثلاً
- برای آسیب زدن به فردی استفاده شود
- با اجساد و موادّ مرده (گاهی نفرت انگیز و کثیف) سروکار دارد
- احظار و گفتگو با روح مردگان مثلاً جهت گفتگو با روح عزیزی که مردهاست یا برای گرفتن اطلاعات از روحهای مردگان به عنوان نوعی پیش گویی یا برای کمک گرفتن در انجام جادویی دیگر.
در فرهنگ عام برحسب روش؛ مواردی که بین مردم معروف است:
- ورد(spell): شناخته شده ترین عمل جادوگری، اوراد و حرکاتی است طبق روندی خاص (اغلب خواندنی، نوشتنی، حرکتی و گاه با وسایلی چون گوی و چوب دستی جادویی) که اجرای آن آن اثر خاصّی را به همراه دارد.
- غیب گویی: یک عمل جادوگری مشهود دیگر است که هدف آن دادن اطلاعات درباره گذشته، حال و آینده(پیشگوییاست. این کار اغلب با ابزاری انجام میشود. انواع غیب گویی عبارتند از:
- طالع بینی، فال گیری و تفسیر فال یا طالع
فال ورق: غیب گویی به کمک ورق فال گیری
- غیب گویی به کمک رصد ستارگان
- غیب گویی به کمک رمل و اسطرلاب
- غیب گویی به کمک گویبینی
- مشورت با فردی غیر قابل رویت.
کهانت اگر با فردی از نوع جن مشورت انجام شود، آن را کهانت و مشورت گر را کاهن گویند. این لغت معانی دیگری هم دارد
نوع خاصّی از آن را ئی چینگ می نامند
- عرّافی: غیب گویی با نگاه کردن به ظاهر فرد
- غیب گویی به کمک جادوی سیاه
برخی فرضیهها و نظریههای جادو
یک بررسی که بر اساس نوشتههای معتقدان به جادو انجام شد، نشان میدهد که پیروان آن عقیده دارند که جادو بر اساس یک یا چندی از اصول زیر کار میکند:
- "نیروهای طبیعی که نمیتوانند در حال حاضر توسط علم شناخته شوند” یا اصلاً نمیتوان آنها را به وسیله علم شناخت. گفته میشود که این نیروهای جادویی همراه با ۴ نیروی انسانی طبیعت وجود دارند: جاذبه، الکترومغناطیس، نیروی قوی و نیروی ضعیف.
- «دخالت ارواح» شبیه به این نیروهای طبیعی فرضی، اما با هشیاری و هوشمندی خودشان. کسانی که به ارواح معتقدند، اغلب اوقات کل هستی را به شکلهای مختلفی میبینند که بعضا ساختار سلسله مراتبی دارد.
- یک “نیروی جادویی”، از قبیل مانا یا نومِن، که در همه چیز وجود دارد. گاهی این نیرو در یک شی جادویی، مانند سنگ، طلسم یا dehk که جادوگر میتواند آن را دستکاری کند، وجود دارد.
- یک «ارتباط جادویی متقابل درونی در عالم» که همه چیز را به هم مرتبط و مربوط میسازد و فراتر از همه نیروهای طبیعی است.
- "دستکاری نشانهها و سمبل هاً. پیروان تفکر جادویی معتقدند که سمبلها برای اهداف دیگری به جز نشان دادن چیزها هم میتوانند به کار روند: آنها میتوانند به طرز جادویی خواص فیزیکی شیئی را که نشان میدهند ایفا کنند. با دستکاری سمبلها (و همچنین signals)، گفته میشود میتوان واقعیتی را که این سمبل نشانگر آن است نیز تغییر داد.
- اصول «sympathetic magic» مربوط به آقای جیمز جرج فریزر، که در کتابش با نام «شاخه طلایی» (ویرایش سوم، ۱۹۱۵-۱۹۱۱) به وضوح بیان میشود. این اصول شامل «قانون تشابه» و “قانون تماس«یا»سرایت" میشوند. اینها، گونههای سیستماتیک دستکاری سمبلها هستند. فریزر آنها را به صورت زیر تعریف کرد:
«اگر اصول فکری را که جادوگری بر پایه آنها نباشد، تحلیل کنیم، احتمالاً به ۲ مورد خلاصه میشوند: اول اینکه: شبیه، شبیه به خود را تولید میکند، یا اینکه یک اثر مشابه علت (دلیل) خود است و دوم اینکه: چیزهایی که زمانی در تماس با هم بودهاند، اگر از هم جدا شوند نیز، به تاثیر بر روی یکدیگر ادامه خواهند داد. قانون اول را قانون تشابه و دومی را قانون تماس یا سرایت مینامیم. جادوگر، از اولین قانون در مییابد که، میتواند هر اثری را فقط با تقلید از آن تولید کند؛ و از دومی در مییابد که هر کاری که بر روی شیئی انجام میدهد، بر روی کسی که زمانی با آن شخص ارتباط داشته اثر خواهد گذاشت.» [۱]
- «تمرکز یا مدیتیشن». محدود کردن به یک شی یا اراده متصور به یک میزان مشخص، طبق آلیسترکرولی، باعث تولید یک پدیده جادویی و سحرآمیز میشود و یا باعث “ایجاد واقعهای در مغر میشود که اساساً با اتحاد فاعل و مفعول (شیء) صورت میگیرد.” (کتاب چهارم، قسمت اول: جادوگری). جادو، همانطور که پیشتر گفته شد، میکوشد با معطوف کردن توجه به شی (یا اراده) انتخاب شده به طور مداوم، دستاوری را که گفته شد، تولید کند. برای مثال، اگر کسی مایل است بر روی یک خدا تمرکز کند، میتواند یک سیستم برابر یا همانند را به خاطر بسپارد و سپس هر شی را که میبیند، به آن “همانند یا برابر” کند.
آلیستر کرولی اینگونه مینویسد: ""تعالی ذهنی توسط اعمال و کارهای جادویی همان نتایجی را خواهد داشت که در یوگا صریح و بی قید و شرط به دست میآید."" بنابراین “جادوی” کرولی، یک نوع اصل ذهنی، جادویی را روحی میشود که برای تربیت ذهن برای دستیابی به تمرکز بیشتر طراحی شده. کرولی همچنین ادعا کرد که magick میتواند اثرات غیر معمول را نیز داشته باشد؛ که در واقع این رابطهای را با اصل اول در این لیست نشان میدهد. در عین حال، او هر گونه تلاش برای استفاده از این نیرو برای هدفی جز کمک به کسب (دستاوردی) ذهنی و روحی را به عنوان “جادوی سیاه” میداند.
- «نیروی جادویی نیمه خودآگاه». برای آنها که فکر میکنند نیاز دارند ذهن نیمه خودآگاه خود را قانع کند تا تغییراتی را که میخواهند، انجام دهند، همه روحها و انرژیها تصاویر و نمادهایی هستند که برای ضمیر نیمه خودآگاه معنا دارند. گونه دیگر این عقیده این است که، ضمیر نیمه خودآگاه توانایی ایجاد ارتباط با ارواح را دارد که میتوانند کارهای جادویی انجام دهند.
- ""وحدانیت در همه"" ؛ که بر اساس مفاهیم یکی بودن و عدم ثنویت(رد ثنویت) بنا شده، این فلسفه بر این باور است که جادو بیشتر از به کار بستن ذاتی خود در عالم نیست. اندیشه اصلی این است که، با فهم اینکه خود، نامحدود است، انسان میتواند طوری زندگی کند که خواهان توازن طبیعت باشد و بنابراین، فقط به عنوان یک خادم و جزء کوچک زندگی کند.
نظریههای دیگری هم وجود دارد. جادوگران معمولاً این مفاهیم را با هم میآمیزند و حتی گاهی چند مفهوم را خودشان اختراع میکنند. بویژه در جریان امروزی هرج و مرج جادوگری عقیده داشتن به هر مفهومی در مورد جادوگری نامعمول به نظر نمیرسد.
روش جادوگری
تعریف دانش «جادوی خاص کاربردی»
ویژگی ها
انواع
فنّ جادوگری
کسانی که به وجود جادو عقیده دارند، اثر بخشی آن را به چند علّت می خوانند:
- به موجب عملی خاص، طبق دستورالعملی خاص؛
- یا توسط قدرت اراده و خواست جادوگر؛
- یا در صورتی که جادوگر عقیده داشته باشد میتواند ارواح مخاطب جادو و طلسم او را به این کار وادارد
امّا مانند هر فنّی شکست در هر عملی از جمله جادو ممکن است دلایل واقعاً زیادی داشته باشد. با این حال چند مثال کوچک مفید است:
- دنبال نکردن روند به طور دقیق
- مناسب نبودن شرایط که مانع از هدایت نیروها میشوند
- کمبود توانایی جادوگری
- ...
سبکهای جادوگری
«سنت» یا «سبک» جادویی: مجموعهای از عقاید و سلسله و مراتب اعمال جادوگرانه که مربوط به گروههای فرهنگی خاص است.
برخی سنتهای جادویی
- کیمیاگری
- طلسم
- ریکی: نوعی انرژی درمانی
برخی سنّت های دینی-جادویی کهن:
- جادوگری در تنخ، که در کتاب عهد قدیم موجوداست و مربوط به جادوگری یهودی است
- جادوگری در آیین هندوی مانتریک
- جادو در دین تائو
- جادو در آئین یا مذهب شمَن (شمن آیینی)
- دروییدیسم: یک دین باستانی سلیتک است
- شینتو یا روش خدایان: آیین باستانی ژاپن
- کابالا: روش خاصی از تفسیر اطّلاعات کتاب مقدّس در آیین یهود
برخی سنّت های دینی-جادویی نو:
- جادو در شیطان پرستی
- ویکا: آیینی نوضهور در غرب مبتنی بر جادو
سبک های دیگر:
- زنده انگاری یا آنیمیسم
- جادوی آشفتگی
- عصر جدید
- بونپو
- هونا
- هرمتیسیسم
- تلیما
- پائولو مونت
- هودو
- rootwork
- Nagualism
- obeah
- Onmyodo
- Psychonautics
- Quimbanda
- Santeria
- Seid
- VOdun
جادو در ادبیات
در ادبیات غنایی:عشق، عنصر اصلی ادبیات غنایی بارها سنگ کیمیایی نامیده شده که ناخالصی ها را با درد و رنج از مس وجود عاشق میزداید و سپس آن را به طلا تبدیل میکند.
در ادبیات حماسی: در شاهنامه فردوسی:
- رستم در خان چهارم با زن جادوگر روبرو میشود
- پس از جنگ اوّل رستم و اسفندیار، که رستم از 8 تیری که به بدن او خورده بود، با درمان سیمرغ شفا یافت؛ در روز بعد به میدان آمد. اسفندیار شدیداً از زنده بودن او غافلگیر شد و گفت: «تو با جادوی زال چنین سالمی»
در ادبیات داستانی:یک دسته از جادو را هم میتوان در ادبیات داستانی دید که در آنجا، جادو به عنوان ابزار پلات عمل میکند، منبع شیء مصنوع جادویی و طلب برای به دست آوردن آن. جادو از دیرباز موضوع بسیاری از داستانها، بویژه داستانهای فانتزی (خیالی) بودهاست. میتوان از کارهای هومر و آپولیوس، جام مقدس، فری کوئین اثر ادموند اسپنسر و نویسندگان جدیدتری مانند J.R.R. Tollcein و مرسدس لاکی و J.K.Rowling نام برد. چنین جادویی هم میتواند توسط عقاید و اعمال واقعی به ذهن نویسنده خطور کند و هم ساخته ذهن خود او باشد. گذشته از این، هنگامی هم که نویسنده از کارها و اعمال واقعی الهام میگیرد، اثر، توان و نقشهایی که جادو ایفا میکند، ساخته ذهن خود او هستند. در چنین داستانهایی همیشه باید یک سیستم که به طور مناسبی رشد یافتهاست وجود داشته باشد. یک خصوصیت جادوی داستانی این است که توانایی انجام آن ذاتی است و از قدرت بیشتر افراد خارج است. در میانه زمین اثر J.R.R. Tollcein، این نیرو منحصر به غیر-انسانها بود – حتی آرگورن که دستهایش شفابخش هستند، مقداری خون جن و پری گونه دارد. اما برای بسیاری از نویسندگان، این نیرو برای گروه خاصی از انسانها است، مانند کتابهای «هری پاتر» اثر J.K.Rowling، کتابهای کاترین کرتز، «رمانهای درینی» یا دنیای «Lord Daray» اثر رندل گارت. این گروه اغلب، یک گروه سری یا تحت تعقیب است. در مقایسه، جادو در زمانهای «Disc world» اثر تری پراچت به گونهای کاملاً متفاوت استفاده شدهاست. به عبارتی، جادو نیروی اصلی در اثر Disc است و مانند نیروهای اصلی و عادی از قبیل جاذبه و الکترومغناطیس در دنیای ما عمل میکند. “عرصه جادویی” داستان Disc، به طور کلی، خرق واقعیت است که به یک سیاره صاف اجازه میدهد تا سوار بر پشت یک لاک پشت باشد. بر روی این سیاره مسطح به نام Disc، جادو به بخشهای عنصری خود تقسیم میشود، همانطور که انرژی و نیروهای دیگر در فیزیک کوانتوم به همین صورت در میآیند. جادو از واحدهای پایهای به نام thaum تشکیل شده که این نیز از اجزائی به نام "reson"ها (به معنای «چیزک») تشکیل شده که خود از ۵ «مزه» تشکیل شدهاند: بالا، پایین، کنار، جذبه جنسی و نعناع. جادوگران در صحنه این داستان کم هستند و اغلب این توانایی، ذاتی است (به استثنای اینکه، هشت پسر یک هشت پسر باید جادوگر شود، حتی اگر آن پسر، دختر باشد) و به نوعی آموزش نیاز دارد. (باز هم با چند استثناء: رجوع کنید به «Sourcerry»). در این داستان، جادوگران باید، آنطور که انسانها روی زمین از سلاحهای هستهای استفاده میکنند، از جادوی خود استفاده کنند؛ اگر این نیرو را داشته باشی عیبی ندارد، اما اگر در حال استفاده از آن تو را ببینند، آن موقع است که به دردسر میافتی. اثرات جانبی دیگر جادوی Discworld عبارتند از:
- تضعیف نیروهای طبیعی از قبیل مغناطیس
- کم شدن سرعت نور هنگام عبور از یک میدان قوی جادویی به میزان ۱ میلیونم.
- اثر تقویت شده عقیده انسان بر روی واقعیت. بر روی تعداد کافی از افراد تاثیر میگذارند تا به یک خدا عقیده پیدا کنند و چنین خدای در پیش چشمان خودتان ظاهر میشود. («خدایان کوچک»)
- این منجر به پدید آمدن قانونی به نام قانون علیت داستانی میشود- چیزها فقط به خاطر داستان اتفاق میافتند. اژدهاها آتش از دهان خود بیرون میدهند. نه به این خاطر که ششهایی از جنس آزبست دارد، بلکه چون این کاری است که آنها انجام میدهند. (برای اطلاعات بیشتر به Disc world مراجعه کنید.)
اضافه بر این، برای جادوی داستانی اصلاً غیر ممکن نیست که از صفحات و مطالب خیالی به انجام عملی جادوگری بپردازد؛ سرنوشت «Necronomicon» هم که توسط اچ. پی. لاوکرافت به عنوان داستان خلق شده بود، چنین بود. او Necronomicon را آنچنان خوب توصیف کرد که نویسندههای مدرن زیادی کوشیدهاند آن را به عنوان یک کتاب جادو تولید کنند. در پلاتهای داستانهای عملی تخیلی (بخصوص از نوع «سخت» آن)، در حالی که سعی میشود از جادو استفاده نشود، اغلب واقعیات خارق العادهای نشان داده میشوند که پایه علمی ندارند و توضیحی هم برایشان داده نمیشود. در این موارد، خواننده باید”قانون سوم” آرتورسی-کلارک را به خاطر آورد که: “هر فناوری بسیار پیشرفتهای غیر قابل تمیز و تشخیص از جادو است.” عنصر جادو، جادو(بازی) به تصویر کشیده میشود، که در آن جادو خاصیتی است که در شرایط خاصی قابل دسترسی برای بازیگران است. جادوگران و جادوگری محصول عمده ادبیات داستانی wuxia چین است که در بسیاری از فیلمهای هنرهای رزمی وجود دارد.
پاورقی
1- تعریف لغت نامه Oxford انگلیسی به انگلیسی
2- دستغیب
3- قرآن او را «افریطٌ من الجن» می خواند
4- رجوع شود به مقاله تاریخ جادو
5- تفسیر المیزان، احتمالاً ذیل آیات در مورد هاروت و ماروت
6- آیت الله سید عبدالحسین دستغیب (مجتهد، مرجع تقلید و شهید محراب) در کتاب گناهان کبیره نشر دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم، جلد دوم، صفحه 85 تحت عنوان «حقیقت سحر و اقسام و ملحقّات آن» معانی مختلف را چنین گردآوری کرده
7- سحر بر دو قسم است: حقیقی و غیر حقیقی. که نوع دوم را شعبده یا چشم بندی میگویند. و در آن، هیچ حادثه عجیبی واقعاً رخ نمیدهد. بلکه فقط در خیال مخاطب تصوّر میشود. از محمد بن ابراهیم السّنجاری متوفّی 794 ه.ق. طبق کتاب سفینه البحار، جلد 1، صفحه 605
نظرات
ارسال نظر