تمثیل غار افلاطون

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

تمثیل غار افلاطون، به در بند بودن انسان‌ها در عقاید خوداشاره دارد، که شرح آن به این صورت است:

ابتدا یک غار را در نظر بگیرید، که در آن تعدادی انسان در حالی که به همدیگر غل وزنجیر شده اند، به طرف دیواری که بر روی آن، پردهٔ سفیدی قرار دارد، نشسته اند و آنها همیشه به طرف دیوار بوده اند و هیچگاه پشت سر خود را نگاه نکرده اند. در پشت این افراد آتشی روشن است و در پشت این آتش نیز مجسمه‌هایی قرار دارند و هنگامی که آنها حرکت می‌کنند سایه آنها به روی دیوار می اقتد. در واقع این مجسمه‌ها همان اعتقادات وعقاید این گروه از افراد هستند که سایه آنها بر روی دیوار منعکس می‌شود. در این میان، ناگهان زنجیر از پای یکی از این زندانیان که به سوی دیوار غار نشسته است باز می‌گردد.وآن شخص به عقب برمیگرددوپشت خود را میبیند و سپس از دهانه غار به بیرون می‌رود. او تازه متوجه می‌شود که حقیقت چیزی جز آن است که در داخل غار قرار داشت . در واقع، این عالم خارج همان عالم مُثُل افلاطونی است که شخص، هنگامی که به آن می‌رسد متوجه می‌شود که حقایق عالم چیزی جز این است و داخل غار کجاو وخارج آن کجا! این شخصی که به عالم خارج از غار رفته وازآن آگاهی کسب کرده است تصمیم میگرید که به غار برگردد ودیگران را نیز از این حقیقت آگاه کند.وهنگامی که به سوی آنان می‌رود تا آنها را نسبت به عالم خارج آگاه کند و بگوید که حقیقت چیزی جز این است که شما به آن دل بسته اید با برخورد سرد زندانیان مواجه می‌شود، وآنان حرف وی را دروغ می‌پندارند.

در واقع این تمثیل بیان می‌کند که این عالم سایه ایست از آن عالم حقیقی که همان عالم کلی یا مثل می‌باشد.و غار نیز تمثیلی است از این عالم که همان سایه مثل است و تنها کسی که می‌تواند خود را به عالم حقیقی برساند فیلسوف است و وظیفه فیلسوف این است که خود را از این عقاید باطل وغیر عقلانی مردم درباره خدا وعالم هستی به دور کند و حقیقت را از خاستگاه حقیقی آن یعنی همان عالم مثللایتغیر جستجو کند.

منابع

1-تاریخ فلسفه کاپلستون جلد1

2-جزوات آقای دکتر ایلخانی

3-برگرفته ازسایتwww.heirat.irمطالب این سایت طبق مجوز گنو قابل نشر است.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...