رفع یک ابهام

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

چرا فرشتگان روی حرف خدا حرف زدند ؟

در آیه 29 سوره بقره می گوید:به یاد آر آنگاه که پروردگار فرشتگان را فرمود من در زمین خلیفه ای خواهم گماشت. گفتند آیا انسانی خواهی گماشت که در زمین فساد کنند و خونها ریزند و حال آنکه ما خود ترا تسبیح و تقدیس می کنیم، خداوند فرمود من چیزی می دانم که شما نمی دانید". در ادامه می گوید: خدا اسماء را به انسان یاد داد سپس به فرشتگان گفت اگر در دعوی خود صادقید اسماء را بیان کنید .گفتند جز آنچه به ما آموخته ای چیز دیگری نمیدانیم.اما آدم حقایق اسماء را برای ملائک گفت سپس خدا به فرشتگان گفت اکنون دانستید که من بر غیب آسمانها و زمین دانا و بر آنچه آشکار و پنهان می سازید آگاهم. چگونه فرشتگان قبل از خلق انسان از آینده خبر داشتند و می دانستند که بشر بر روی زمین به فساد خواهد پرداخ؛ اما از اسماء بی اطلاع بودند.مگر نه اینکه فرشتگان از مجردات هستند و در نهایت کمال خود خلق شده اند. پس این نقصان ندانستن اسماء از کجاست.مگر قرار نیست که فرشتگان مطیع امر خدا باشند چگونه به خود اجازه دادند روی حرف خدا حرف بزنند. و چگونه خدا در جایی که فرشتگان حضور ندارند اسما را به آدم می آموزد. تا وقتی درحضورشان از او سؤال می کند.شرمنده نادانی انسان نشود. وقتی خدا خودش اسما را به انسان یاد داده چگونه می تواند مباهات کند و بگوید اکنون دانستید که من بر غیب آسمان ها و زمین دانا هستم .چون اگر این اسما را به فرشتگان آموخته بود آنها نیز از عهده جواب بر می آمدند؟

 

در مورد پرسش شما باید عرض کنم که سوال دو نوع است:

یا معنی در خواست است

یا به معنی باز خواست.

سوال به معنی در خواست و استفهام از ذات اقدس اله عیب نیست و این سوال ملائکه با ایه شریفه لا یُسْئَلُ عَمّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ. در آنچه (خدا) انجام مى‏دهد چون و چرا راه ندارد و(لى) آنان (=انسانها) سؤال خواهند شد (آیه 23سوره انبیا) منافاتی ندارد زیرا آیه شریفه ناظر به مساله قیامت است که تمام حقایق روشن است و در جاییکه حقایق روشن است سوال کردن عیب است زیرا دلالت می کند بر این که سوال به معنای درخواست و استقهام حقیقی نیست بلکه سوال تعنتی و از روی بازخواست است. در حالیکه شیطان نپذیرفت و استکبار ورزید.

لذا دوست عزیز این سخن فرشتگان پرسش از امرى بوده که نسبت بان جاهل بوده‏اند، خواسته‏اند اشکالى را که در مسئله خلافت یک موجود زمینى بذهنشان رسیده حل کنند، نه اینکه در کار خداى تعالى اعتراض و چون و چرا کرده باشند.

بدلیل این اعترافى که خداى تعالى از ایشان حکایت کرده، که دنبال سؤال خود گفته‏اند:

(إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ، تنها داناى على الاطلاق و حکیم على الاطلاق تویى)، چون این جمله با حرف (ان) که تعلیل را آماده مى‏کند آغاز شده، مى‏فهماند که فرشتگان مفاد جمله را مسلم میدانسته‏اند، (دقت بفرمائید).

موفق باشید.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...