بانوی تسبیح فاطیما و مسلمانان

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۲ دیدگاه

واقعه فاطیما از آنجا آغاز می شود که سه کودک چوپان بانویی نورانی را مشاهده می کنند که خود را بانوی تسبیح ( از القاب مریم مقدس ) معرفی می کند و سه پیام مهم برای مردم قرن بیستم دارد . بانوی تسبیح از القاب حضرت مریم است . معادل انگلیسی تسبیح rosary می باشد . آدرس زیر صفحه ویکی پدیاست که همه القاب و اسامی مریم مقدس را لیست نموده است .

http://en.wikipedia.org/wiki/Titles_of_Mary

در لیست مذکور اگر لغات

rosary

fatima

را سرچ کنید می بینید که بانوی تسبیح و بانوی فاطیما از القاب حضرت مریم است

Our Lady of the Rosary               Our Lady of the fatima

یک سال قبل از تجلی بانو ، فرشته ای به بچه ها نازل می شود و خود را فرشته صلح کشور پرتغال می خواند دعایی به بچه ها می آموزد که با کلمات ای خدای پدر ، پسر و روح القدس شروع می شود . و برای بچه ها به یاد خون و بدن عیسی مسیح مراسم عشای ربانی انجام می دهد .

مجسمه فرشته صلح در حال انجام مراسم عشای ربانی برای بچه ها . این مجسمه در محل تجلی فرشته ساخته شده است .

یک سال بعد بانوی تسبیح ( لقب مریم باکره ) به بچه ها ظاهر می شود و می گوید از اهالی بهشت است. خود را بانوی تسبیح معرفی می کند و سه پیام مهم برای مردم قرن بیستم دارد.

اول صحنه ای از جهنم را به بچه ها نشان می دهد که ارواح پلید در میان آتشی هولناک می سوزند و زجه می زندد.

دوم اینکه بانو می فرماید خداوند به خاطر کفر گویی نوع بشر بسیار خشمگین است و در صدد است بشر را به خاطر گناهانش با جنگ و قحطی جزا دهد. و روسیه کمونیستی را منشا نشر افکار کفر آمیز دانسته و می خواهد که این کشور به قلب معصوم او تخصیص یابد.

سوم پیشگویی ترور پاپ ژان پل دوم هست که می گوید مردی روحانی با لباسهای سپید گلوله باران می شود .

مریم مقدس از بچه ها می خواهد هر طور می توانند کفاره بدهند و از آنان می خواهد قربانی‌های خود را به عیسی مسیح و قلب معصوم او (مریم مقدس) تقدیم کنند .

و در تجلی آخر معجزه خورشید را جلوی دیدگان هفتاد هزار نفر نمایش می دهند .

این خلاصه ای از ماجرای فاطیما بود . مسلمانان که از چند و چون ماجرا و جزئیات امر و گفته های خانم لوسیا در کتابش به نام « فاطیما از زبان لوسیا » اطلاعات درستی نداشتند و فقط چند جمله پراکنده و محدود از واقعه فاطیما می دانستند ، صرفا با تکیه بر نام فاطیما ادعا کردند که بانوی فاطیما حضرت صدیقه حکیمه بوده است . تنها مدرک آنها هم استناد بر نام فاطیما است .و این در حالیست که فقط مسلمانان ایرانی چنین ادعایی دارند و حتی در وب سایتهای عربی از بانوی فاطیما به عنوان مریم باکره یاد شده است . و منشا این طرز فکر اشتباه هم تشابه اسمی شهر فاطیما با نام فاطمه صدیقه حکیمه می باشد . زیرا مریم مقدس در شهری به نام دختر پیامبر آنان تجلی یافته اند . در حالیکه دهکده فاطیما قبل از ظهور حضرت مریم هم فاطیما بوده است . ولی مسلمانان که اطلاعات جامعی در این رابطه نداشتند صرفا با اتکا به حدس و گمان ادعا کردند که بعد از تجلی بانوی درخشنده اسم دهکده فاطیما شده . قسمتهایی از کتاب این خانم راهبه در نوار بغل همین وب موجود است .

برای کاتولیکها عبارت « بانوی ما » یک عبارت استاندارد برای اشاره به حضرت مریم مقدس است . و در تجلیات مریم مقدس غالبا نام شهری که حضرت مریم در آنجا ظاهر شده اند را به عنوان پسوند به عبارت « بانوی ما » می چسبانند . و با این روش نامگذاری آن تجلی بخصوص را ماندگار می کنند و در مجسمه ها و تندیسها و نقاشی هایی که در رابطه با آن تجلی می سازند حضرت مریم را با همان هیات و شکلی و لباسی که در آن تجلی خاص ظاهر شده بودند نمایش می دهند .

برای نمونه بانوی لورد- بانوی مجوگوریه- بانوی گوادالاتپ - بانوی کوه کارمل - بانوی زیتون - بانوی صوفیانه - و بانوی فاطیما همه دارای پسوندی از نام شهر محل ظهور می باشند . اینها تعداد انگشت شماری از تجلیات حضرت مریم بود.

به همین ترتیب به مناسبت ظهور حضرت مریم در شهر فاطیما لقب بانوی فاطیما به حضرت مریم منسوب شد و همین امر موجب شد که شیعیان این تجلی را به حضرت فاطمه منسوب بدانند و تنها دلیلی که ارئه می دهند تاکید فراوان بر نام فاطیما ست . در حالیکه فاطیما نام شهر است و ششصد سال قبل از ظهور حضرت مریم در این شهر (دهکده سابق) اسم این دهکده همین بوده . در آن زمان پرتغال تحت اشغال مسلمانان بود و اسم فاطیما بر این شهر از نام دختر امیر اعراب اقتباس شده است که دختر مسلمانی بود که مسیحی شد و این فاطمه ربطی به آن فاطمه که دختر پیامبر مسلمانان است ندارد . ماجرای گذاردن نام فاطیما بر این شهر بر می گردد به ششصد سال قبل از تجلی مریم مقدس. در آن زمان اسم این شهر (دهکده سابق) عبدگاس بود . کشور پرتغال در تصرف مسلمین بود . امیر مسلیمن که در شهر عبدگاس فرمانروایی می کرد دختر زیبایی به نام فاطمه داشت . یک نجیب زاده کاتولیک پرتغالی به نام گونچالو هرمیگس عاشق دختر امیر عرب می شود و قصد ازدواج با را داشت . گونچالو از پادشاه پرتغال اجازه می خواهد که با فاطمه که دختری مسلمان بود ازدواج کند و پادشاه پرتغال به او اجازه می دهد مشروط بر اینکه فاطمه به آیین مسیحیت بگرود . دلیل اجازه خواهی گونزالو هرمیگس از پادشاه پرتغال هم این بود که کشور آنها تحت اشغال مسلمین بود . در همین زمان مسلمین مغلوب شدند و از پرتغال بیرون رانده شدند . ولی فاطمه که عاشق نجیب زاده کاتولیک بود با اقوام خود از پرتغال نرفت بلکه همانجا ماند و غسل تعمید گرفت و به مسیحیت گروید و با گونچالو ازدواج کرد . دختر جوان یک سال بعد از ازدواج از دنیا رفت و گونچالو به سوگ عروس جوانش نشست و او را در دهکده عبدگاس دفن کرد و برای او مقبره ای ساخت و به یادبود او اسم این دهکده را از عبدگاس به فاطیما تغییر داد .

ششصد سال از این ماجرا گذشت . و مریم مقدس در کشور کاتولیک پرتغال و در دهکده فاطیما بر سه کودک چوپان کاتولیک ظاهر شد و خود را بانوی تسبیح معرفی کرد . بانوی تسبیح از القاب مریم باکره است که از سال 1208 میلادی به خاطر تجلی مریم مقدس بر دومینیک اسما این لقب به او داده شد . زیرا مریم مقدس تسبیحی به دومینیک داد و استفاده از آن را به عنوان یک روش دعا توصیه نمود . و کلیسا لقب بانوی تسبیح را به او تفویض نمود .

 

پاپ از مومنان خواست با تسبیح برای صلح دعا کنند

پاپ بندیکت شانزدهم روز یکشنبه 15 مهر ماه در مراسم سنتی یکشنبه‌ها از مؤمنان کاتولیک در خانواده ها و سراسر جهان خواست از نیایش با تسبیح برای دعای صلح استفاده کنند.

بندیکت شانزدهم رهبر کاتولیکهای جهان گفت: تسبیح ابزاری است که مریم مقدس(س) در تجلیهای متعدد خود به ما آموخت.

پاپ گفت: به تجلی مریم مقدس(س) در فاطیما که حدود 90 سال پیش برای سه چوپان کوچک لوسیا، جسینتا و فرانسیسکو صورت گرفت فکر می کنم که خود را به عنوان مریم تسبیح معرفی کرده و به آنها توصیه کرده بود هر روز برای خاتمه جنگها با تسبیح دعا کنند. برای اجابت کردن درخواست باکره مقدس خود را موظف می کنیم با تسبیح برای صلح دعا کنیم.

روز یکشنبه 15 مهر سال ماه سال ۸۶ کلیسای کاتولیک روز "بانوی تسبیح" یا " روز جهانی تسبیح" را گرامی داشت. این روز از 11 سال پیش در مکزیکو نامگذاری و آغاز شده و میلیونها نفر از مردم در پنج قاره جهان در اماکن عمومی تسبیح در دست گرفته و دعا می‌کنند.

پاپ توضیح داد که تسبیح ابزاری است که مریم مقدس برای تعمق درباره زندگی مسیح(ع)، عشق به او و همواره دنبال کردن وی به ما اعطا کرده است.

بانوی ما مریم مقدس در تجلیات مختلف گاها ، خود را با القاب مختلفی که به او داده اند معرفی می کنند برای نمونه در تجلی لورد ، حضرت مریم خود را لقاح مطهر خواند و این لقبی بود که کلیسا دو سال قبل از این تجلی به او داده بود . لقبی که حضرت مریم در تجلی فاطما خود را با آن معرفی نمود بانوی تسبیح بود ولی بعد کلیسا لقب بانوی فاطیما را به مناسبت تجلی مریم مقدس در شهر فاطیما به ایشان تفویض نمود و همین اسم بانوی فاطیما مسلمین را به اشتباه انداخته است .

مسلمانان که معبد فاطیما را از نزدیک ندیده اند و کتاب فاطیما و گفته های خانم لوسیا را نخوانده اند و از دور شاهد نام دختر پیامبرشان هستند صرفا با تکیه بر همین نام این واقعه را به جهان شیعه منصوب می دانند . در حالیکه در کند و کاو بیشتر و بررسی جزئیات مشخص می شود که خانم لوسیا راهبه شدند و تا آخر عمر راهبه ماندند .

 

 

با خواندن کتاب خانم لوسیا مشخص می شود که ایشان کاتولیک بوده اند و همه جا صحبت از عیسی مسیح و مریم مقدس است .و حتی خانم لوسیا خاطره ای از اولین مراسم عشای ربانی اش شرح داده است که خلاصه آن این است . خواهران لوسی به مناسبت اولین مراسم عشای ربانی لباس زیبایی برای او دوختند و او به کلیسا رفت . در آن کلیسا مجسمه های متعددی از مریم مقدس وجود داشت . اما لوسیا مستقیم به طرف مجسمه بانوی تسبیح رفت چون خواهرانش همیشه مقابل این مجسمه بخصوص دعا می کردند . جلوی تندیس بانو مریم زانو زد و از او خواست که او را یک مقدسه کند . در همین حال احساس کرد که مجسمه یک آن جان گرفت و به طرف او تعظیم کوچکی کرد و به روی او لبخند زد .

درباره مجسمه بانوی تسبیح شایان ذکر است که تندیسها و نقاشیهای متعددی از حضرت مریم ساخته می شود . برخی از این تندیسها یادآور یکی از تجلیات مریم مقدس است و حضرت مریم را به همان شکل و شمایلی که ظاهر گشته اند ساخته اند . مجسمه بانوی تسبیح که خواهر لوسیا از آن سخن می گوید مربوط به تجلی مریم مقدس در 1208 میلادی است که در آن سال حضرت مریم در کلیسایی بر دومینیک اسما ظاهر شد و تسبیح و روش نیایش با آن را به دومینیک آموخت . و کلیسا به خاطر این تجلی ، لقب بانوی تسبیح را رسما به مریم مقدس تفویض نمود .

 

 

 

 

از دیگر ادعاهای مسلمانان این است که بانوی تسبیح لقب حضرت فاطمه است .صرفا به این دلیل که ایشان از تسبیح استفاده می فرمودند و تسبیحات ایشان معروف است . در حالیکه هیچ کجا رسما لقب بانوی تسبیح به صدیقه حکیمه داده نشده است . این در حالیست که لقب بانوی تسبیح رسما از طرف واتیکان به حضرت مریم مقدس تفویض شده است . و این بسیار دور از انتظار است که حضرت فاطمه خود را با لقبی بخواند که منصوب به وی نیست. صرف استفاده ایشان از تسبیح دلیل بر ملقب شدن ایشان به بانوی تسبیح نیست .

ضمن اینکه دور از انتظار است که دختر پیامبر مسلمین با وجود این همه کشورهای مسلمان که احترام زاید الوصفی برای ایشان قائل هستند در کشوری صد در صد کاتولیک و بر کودکانی کاتولیک که هیچ اطلاعاتی از اسلام و شیعه ندارند ظاهر شوند و خود را بانوی تسبیح بخوانند . لقبی که هرگز رسما به ایشان تفویض نشده است . ضمن اینکه کودکان کاتولیک کمترین اطلاعی از دنیای اسلام و شیعه ندارند ولی بانوی تسبیح را به خوبی می شناسند زیرا کاتولیک هستند و می دانند که بانوی تسبیح یکی از القاب بی شمار مریم مقدس است . گرچه سواد ندارند اما در کلیسای دهکده شان مجسمه ای از بانوی تسبیح وجود دارد که با آن مانوس هستند و تحت آموزه های کاتولیکی رشد کرده اند .

چهره نگران مریم مقدس در تجلی فاطیما را مسلمین با غمگین بودن بانویشان در روزهای آخر عمر مرتبط دانسته اند . این در حالیست که مریم مقدس به خاطر حاد بودن شرایط و پیام اخطاری که داشتند با چهره ای نگران ظاهر شدند .

لباس مریم مقدس در تجلی فاطیما که پوششی بر سر دارد و لباس مرسوم آن منطقه است را برخی از مسلمین چادر پنداشته اند . این لباس که گردن و مقداری از موها را نمی پوشاند از نظر مسلمانان پوشش کاملی محسوب نمی شود

سوال می کنند چرا در تصاویر دور سر بانوی فاطیما دوازده ستاره می کشند. البته خانم لوسیا سخنی از این دوازده ستاره نگفته اند ولی بر اساس کتاب مکاشفات یوحنا گاهی در تصاویر دور سر مریم مقدس دوازده ستاره رسم می کنند

خیلی تصاویر و نقاشی ها و مجسمه هایی که حضرت مریم ساخته می شود بر اساس متن کتاب مقدس و همچنین تجلیات این بانوست . برای مثال حضرت مریم در لورد فرانسه بر برنادت سوبیرو ظاهر شد و ردایی سپید بر تن داشت و کمربندی آبی پوشیده بود و تسبیحی بزرگ با مهره های سپید درشت در دست راست داشت که در آخر تسبیح یک صلیب طلایی بزرگ بود و بر روی هر کدام از پاهایش یک گل رز طلایی گذاشته بود . بر اساس این تجلی مجسمه هایی که از بانوی لورد ساخته می شود دارای همین شکل و شمایل است . و اینکه چرا در تصاویر حضرت مریم را با دوازده ستاره بر دور سرش می کشند ... این بر اساس کتاب مقدس هست . کتاب مکاشفات یوحنا باب دوازدهم :

پس از آن منظره عجیبی در آسمان دیده شد که از پیش آمد مهمی خبر می داد . زنی را دیدم که آفتاب را مانند لباس بر تن کرده بود و در زیر پاهایش ماه قرار داشت و بر سرش تاجی با دوازده ستاره بود زن آبستن بود و از درد زایمان می نالید و برای زائیدن دقیقه شماری می کرد . ناگهان اژدهای سرخی ظاهر شد که هفت سر هفت تاج و ده شاخ داشت او با دمش یک سوم ستارگان را به دنبال خود کشید و بر زمین ریخت اژدها در مقابل زن که در حال زائیدن بود ایستاد تا نوزاد او را ببلعد زن پسری زائید که این پسر با قدرت مستحکم بر تمام قومها حکومت خواهد کرد پس وقتی پسر با دنیا آمد.

بر اساس همین آیه کتاب مقدس است که در نقاشیها دور سر حضرت مریم دوازده ستاره می کشند . می توانید در موتور جستجوی گوگل تصاویر حضرت مریم را سرچ کنید و ببینید در اکثر تصاویر بر اساس متن صریح کتاب مقدس دور سر حضرت مریم را دوازده ستاره می کشند .

 

قسمتهایی برگرفته از کتاب فاطیما از زبان لوسیا :

هرگز نمی توانم عمق مسرت و شادی که در وجودم احساس کردم بیان کنم . با خوشحالی کف زدم و تمام راه را تا خانه دویدم که این خبر خوب را به مادرم بدهم . او فورا دست به کار شد که مرا برای آیین اعتراف به گناهان که قرار بود بعد از ظهر داشته باشم آماده کند . مادرم مرا به کلیسا برد و همین که وارد کلیسا شدیم من به مادرم گفتم می خواهم نزد آن یکی کشیش اعتراف کنم بنابراین به اتاق مخصوص ظروف مقدس رفتیم . کشیش در آنجا روی صندلی نشته بود و اعترافات را گوش می کرد . مادرم به همراه مادرانی دیگری که جلوی محراب کلیسا نزدیک درب اتاق نگهداری ظروف مقدس به صف زانو زده بودند زانو زد و همه مادران در انتظار بودند که بچه هایشان اعتراف به گناهان کنند . مادرم درست همانجا قبل از مراسم نان و شراب آخرین توصیه هایش را به من کرد . وقتی که نوبتم فرا رسید بانوی صاحب تسبیح به رویم لبخند زد . من رفتم و در پایین پای خداوند زانو زدم و در حضور کشیش او اعتراف کردم و با التماس در خواست بخشش گناهانم را کردم . وقتی که کارم تمام شد متوجه شدم که همه دارند می خندند .

 

بانوی تسبیح فاطیما

در کلیسا مجسمه های متعددی از بانوی ما وجود داشت ولی از آنجا که خواهرانم همیشه به تندیس بانوی صاحب تسبیح نگاه می کردند و نزد او دعا می کردند من غالبا به زیر پای بانوی صاحب تسبیح می رفتم و دعا می کردم . این بود که در آن موقع هم به پایین همان مجسمه رفتم و با تمام شور و اشتیاق جانم از او خواستم که قلب مسکین مرا تنها برای خداوند خدایمان نگاه دارد .

وقتیکه این دعای حقیر را بارها و بارها در حالی که به مجسمه بانو خیره شده بودم تکرار کردم به نظرم رسید که او با یک نگاه مهربان و حرکت محبت آمیز به من لبخند زد که اطمینان دهد دعای مرا قبول کرده است . سراسر وجودم از یک مسرت توصیف ناپذیر لبریز شده بود و به سختی می توانستم کلامی به زبان آورم .

درختستان زیتون متعلق به چند نفر از مردم دهکده بود . با وجود اینکه باران تمام شده بود و خورشید به درخشندگی می تابید ما بقیه روز را همانجا درمیان صخره ها سپری کردیم . ناهارمان را خوردیم و تسبیح گفتیم . ما با اشتیاق در هر دانه تسبیح ذکر یا مریم و خدای پدر را تکرار می کردیم.

Hail Mary, and Our Father

دعایمان تمام شد و شروع کردیم با سنگ ریزه ها بازی کردن . چند دقیقه ای مشغول بازی بودیم که ناگهان باد شدیدی وزیدن گرفت و درختها شروع به تکان خوردن کردند . ما با وحشت اطراف را نگاه می کردیم که ببینیم در آن روز آرام و ساکت چه اتفاقی افتاده . بعد دیدیم که همان شبحی که در موردش قبلا توضیح دادم از بالای درختهای زیتون به طرفمان می آید . البته جاسینتا و فرانچسکو قبلا هرگز آن را ندیده بودند و من هم چیزی در موردش به آنها نگفته بودم . وقتیکه که نزدیکتر آمد توانستیم شکلش را تشخیص دهیم . او یک مرد جوان حدود چهارده یا پانزده ساله بود که از برف سپید تر بود . مانند کریستال شفاف بود و نور خورشید از میانش می گذشت . و بسیار بسیار زیبا بود . وقتی که به ما رسید گفت :

نترسید . من فرشته صلح هستم . همراه من دعا کنید .

او روی زمین زانو زد و آنقدر خم شد که پیشانی اش به زمین رسید و به ما یاد داد که این دعا را سه مزتبه تکرار کنیم .

خداوند پدر و پسر و روح القدس ، من به تو ایمان دارم و تو را می پرستم و به تو امید دارم و به تو عشق می ورزم . و از تو برای کسانی که به تو ایمان ندارند تو را نمی پرستند به تو امید ندارند و به تو عشق نمی ورزند طلب آمرزش می کنم .

و بعد در حالی که از زمین بلند می شد گفت به این صورت دعا کنید . قلب عیسی مسیح و مریم مقدس متوجه درخواست مشتاقانه شما هست .

کلمات او چنان اثر عمیقی بر اذهان ما باقی گذارد که هرگز آن را فراموش نخواهیم کرد . از آن پس ما خیلی وقتها مانند آن فرشته با خضوع روی زمین می افتادیم و دعایی را که به ما یاد داده بود بارها و بارها تکرار می کردیم و آنقدر در دعا می ماندیم که خسته شویم . من فورا به همراهانم گوشزد کردم که این ماجرا باید مثل یک راز سر به مهر پوشیده باشد و باید از خداوند بابتش تشکر کنیم و آنها هم قبول کردند .

گذشت تا اینکه تابستان رسید و ما مجبور بودیم برای خواب نیم روز به خانه برویم . در ته باغ پدر و مادرم چاهی وجود داشت به نام آرنیرو Arneiro که من در موردش قبلا گفته بودم. یک روز ما داشتیم بر روی صخره سنگی ضخیم و مسطح کنار چاه بازی می کردیم که ناگهان دوباره همان شبه یا فرشته را در کنار خود دیدیم .

او گفت: چه کار دارید می کنید . دعا کنید . دعا کنید بسیار زیاد دعا کنید . قلب عیسی مسیح و مریم مقدس تصمیم دارند که فیض عظیم به شما عطا کنند . بسیار زیاد و دائما دعا کنید و قربانی دهید و تسبیح بگویید و طلب شفاعت کنید .

من پرسیدم ما چطور می توانیم قربانی بدهیم و او گفت توسط هر آنچه که می توانید قربانی بدهید . و برای بخشایش گناهانی که خداوند را رنجانده به او تقدیم کنید . و برای بازگشت گناهکاران دعا و التماس کنید . شما با این کار می توانید صلح را در کشورتان برقرار کنید . من فرشته نگهبان آن هستم . فرشته نگهبان پرتغال . و از همه بالاتر رنجهایی را که خداوند بر شما قرار می دهید با اطاعت قبول کنید و تحمل کنید .

بالاخره صبح روز شادی از سر رسید اما ساعت نه کی می رسید ؟ چقدر انتظار کشیدم خدا می داند . لباس سپیدم را بر تن کردم و خواهر ماریایم مرا به آشپزخانه برد که از پدر و مادرم طلب عفو و بخشش کنم دست آنها را ببوسم و دعای خیر آنها را بطلبم . بعد از این تشریفات کوتاه مادرم آخرین توصیه ها را گوشزد کرد . او گفت که می خواهد وقتی روح القدس وارد قلبم شد از خداوند چه تقاضاهایی بکنم . و او با این جمله با من خداحافظی کرد بالاتر از همه چیز از او بخواه که تو را یک مقدسه کند .

کلمات او چنان اثر ماندگاری بر من گذارد که وقتی روح القدس را در قلبم گرفتم اولین درخواست و خواهشم همین بود . انگار هنوز هم صدای مادرم مثل اکو در گوشم می شنوم که از خداوند بخواهم مرا یک مقدسه کند . من با خواهرانم راهی کلیسا شدم و برادرم تمام طول راه مرا در میان بازوانش حمل کرد که حتی یک دانه گرد و غبار در طول راه روی لباسم ننشیند .

به محض اینکه وارد کلیسا شدم دویدم و در حضور بانویمان زانو زدم و تقاضایم را دومرتبه طلب کردم . درآنجا مدتها به لبخند دیروز بانویمان تفکر می کردم تا اینکه خواهرانم به دنبال من گشتند و پیدایم کردند که مرا به اتاق مخصوص ببرند . تعداد زیادی از بچه ها از پشت کلیسا تا درست کنار نرده های محراب کلیسا در چهار صف جمع شده بودند . دو صف برای پسرها و دو صف برای دخترها . من به عنوان کوچکترین بچه روی پله کنار محراب از همه به فرشته ها و محراب نزدیک تر بودم .

 

کودکان فاطیما بانوی تسبیح را حضرت مریم شناختند

کودکان می گویند مریم را دیده ایم

برای اینکه هویت بانوی فاتیما برای ما روشن شود به گفته های خود خانم لوسیا رجوع می کنیم . چون یکی از سه کودکی که مریم باکره بر او ظاهر شد و با او حرذف زد خانم لوسیاست . این خانم یک عمر راهبه زندگی کرد و در سال 1385 هم راهبه از دنیا رفت و با لباس رهبانیت به خاک سپرده شد . برخی ادعا دارند که پاپ او را به زور در صومعه حبس کرد که لطمه ای به دنیای مسیحیت نخورد . اما این ایده بسیار دور از ذهن به نظر می رسد که بانویی آسمانی بر شخصی خود را مکشوف نماید که اعتمادی به او نیست و از ترس جانش در صومعه پنهان می شود ! در خاطرات لوسیا می خوانیم که بچه های فاطیما تا چه حد بر روی گفته های خود اصرار داشتند و حتی حبس و هتک حرمت و تهدید ها هم آنها را از گفتن حقایق باز نداشت و همواره از تجلی حضرت مریم سخن می گفتند و بر روی گفته های خود پافشاری می کردند . برای ما مدرکی بالاتر از گفته های همین خانم وجود ندارد . ایشان زندگی نامه خود و تمام وقایع فاطیما را در کتابی به نام فاطیما از زبان لوسیا نوشته اند . و ما هم با استدلال و تکیه به گفته های همین راهبه کاتولیک پیش می رویم :

برای اینکه هویت بانوی فاتیما برای ما روشن شود به گفته های خود خانم لوسیا رجوع می کنیم . چون یکی از سه کودکی که مریم باکره بر او ظاهر شد و با او حرذف زد خانم لوسیاست . این خانم یک عمر راهبه زندگی کرد و در سال 1385 هم راهبه از دنیا رفت و با لباس رهبانیت به خاک سپرده شد . برخی ادعا دارند که پاپ او را به زور در صومعه حبس کرد که لطمه ای به دنیای مسیحیت نخورد . اما این ایده بسیار دور از ذهن به نظر می رسد که بانویی آسمانی بر شخصی خود را مکشوف نماید که اعتمادی به او نیست و از ترس جانش در صومعه پنهان می شود ! در خاطرات لوسیا می خوانیم که بچه های فاطیما تا چه حد بر روی گفته های خود اصرار داشتند و حتی حبس و هتک حرمت و تهدید ها هم آنها را از گفتن حقایق باز نداشت و همواره از تجلی حضرت مریم سخن می گفتند و بر روی گفته های خود پافشاری می کردند . برای ما مدرکی بالاتر از گفته های همین خانم وجود ندارد . ایشان زندگی نامه خود و تمام وقایع فاطیما را در کتابی به نام فاطیما از زبان لوسیا نوشته اند . و ما هم با استدلال و تکیه به گفته های همین راهبه کاتولیک پیش می رویم :

قبل از خواندن تکه هایی کوچک از کتاب فاطیما از زبان لوسیا بد نیست اشاره ای داشته باشیم که اسم روستایی که حضرت مریم در آنجا ظاهر شد از ششصد سال قبل از معجزه فاطیما ، فاطیما بوده است . عده ای با استناد به نام این روستا سعی داشته اند معجزه فاطیما را به جهان شیعه نسبت دهند . ولی نکته جالبی که در پیشینه نامگذاری شهر فاطیما هست این است که در زمانی که پرتغال در تصرف مسلمین بود فرمانده سوارکاران فاطیما « اسم این شهر در آن زمان عبدجاس بود » عاشق دختر امیر عرب می شود . و این دختر هم نام دختر پیامبر مسلمین حضرت فاطمه بود . فاطمه غسل تعمید می گیرد و مسیحی می شود و با شاهزاده پرتغالی کاتولیک ازدواج می کند. و شوهر او هم به افتخارش نام شهر را از عبد گاس به فاطیما تغییر می دهد . پیشینه تاریخی نامگذاری شهر فاطیمارا می توانید در ساید بار این وب مطالعه کنید .

تکه های از دست نوشته های خانم لوسیا سانتوس را می خواینم :

در کلیسا مجسمه های متعددی از بانوی ما وجود داشت ولی از آنجا که خواهرانم همیشه به تندیس بانوی صاحب تسبیح نگاه می کردند و نزد او دعا می کردند من غالبا به زیر پای بانوی صاحب تسبیح می رفتم و دعا می کردم . این بود که در آن موقع هم به پایین همان مجسمه رفتم و با تمام شور و اشتیاق جانم از او خواستم که قلب مسکین مرا تنها برای خداوند خدایمان نگاه دارد .

وقتیکه این دعای حقیر را بارها و بارها در حالی که به مجسمه بانو خیره شده بودم تکرار کردم به نظرم رسید که او با یک نگاه مهربان و حرکت محبت آمیز به من لبخند زد که اطمینان دهد دعای مرا قبول کرده است . سراسر وجودم از یک مسرت توصیف ناپذیر لبریز شده بود و به سختی می توانستم کلامی به زبان آورم

 

(توضیح : تندیسهای بی شماری از حضرت مریم ساخته می شود . تجلیات مریم مقدس معروف هستند و این بانو در اقصی نقاط دنیا غالبا بر افراد کاتولیک ظاهر می شوند . و معمولا از روی توضیحات افرادی که ایشان را دیده اند تندیسهایی مشابه آن بانو ساخته می شود که به یاد آورنده آن تجلی خاص است . مثلا وقتی مریم مقدس بر برنادت سوبیرو ظاهر شد لباسی سفید و بلند پوشیده بود و کمربندی آبی به کمر بسته بود و روی پاهایش یک جفت گل رز طلایی داشت و تسبیحی با مهره های درشت سفید در دست داشت که به آخر آن یک صلیب بزرگ طلایی آویزان بود . از روی این توضیحات تندیسهای بی شماری از حضرت مریم می سازند و به آن نام بانوی لورد می دهند . زیرا در لورد فرانسه تجلی پیدا کرده بود . عموما در تجلیات حضرت مریم بر اساس مشخصه همان تجلی ، نامی به بانوی ما داده می شود که دلالت دارد بر آن تجلی خاص . مثلا در سال 1208 میلادی حضرت مریم بر دومینیک ظاهر شد و تسبیحی به او داد و لقب بانوی تسبیح به مریم مقدس داده شد . یا در تجلی بر کاترین لبور دستور ساختن مدالی را به کاترین داد و لقب بانوی مدال معجزه اسابه او داده شد . یا وقتی بر برنادت مقدس در شهر لورد فرانسه ظاهر شد نام بانوی لورد را به خود گرفت . و بر اساس همین تجلیات حضرت مریم است که القاب بی شماری به ایشان داده اند . مثل :

بانوی لورد

بانوی مدال معجزه آسا

بانوی زیتون

بانوی فاطیما

 

بانوی تسبیح یکی از القاب حضرت مریم مقدس است که عده ای آن را به حضرت فاطمه نسبت می دهند زیرا تسبیحات ایشان معروف است . اما هیچ کجا به صراحت لقب بانوی تسبیح به حضرت فاطمه داده نشده . و این لقب از سال 1208 میلادی به حضرت مریم داده شد . زیرا در این سال مریم مقدس در کلیسایی به دومینیک ظاهر شده و تسبیحی به او داده بود و روش دعا را به او آموزش داده بود . بانوی تسبیح یکی از القاب بی شماریست که کلیسا به مریم مقدس داده و پیشینه آن هم بر می گردد به هشتصد سال قبل . مجسمه های بانوی تسبیح هم به گونه ای ساخته می شوند که مجسم کننده شکل و شمایل حضرت مریم در تجلی سال 1208 باشند . و اینکه خانم لوسیا به مجسمه بانوی تسبیح در کلیسا اشاره می کند خود به وضوح در بردارنده این حقیقت است که بانوی تسبیح حضرت مریم مقدس می باشند . )

این هم خاطره لوسیا از اولین مراسم عشای ربانی اش :

چقدر انتظار کشیدم خدا می داند . لباس سپیدم را بر تن کردم و خواهر ماریایم مرا به آشپزخانه برد که از پدر و مادرم طلب عفو و بخشش کنم دست آنها را ببوسم و دعای خیر آنها را بطلبم . بعد از این تشریفات کوتاه مادرم آخرین توصیه ها را گوشزد کرد . او گفت که می خواهد وقتی روح القدس وارد قلبم شد از خداوند چه تقاضاهایی بکنم . و او با این جمله با من خداحافظی کرد

بالاتر از همه چیز از او بخواه که تو را یک مقدسه کند .

کلمات او چنان اثر ماندگاری بر من گذارد که وقتی روح القدس را در قلبم گرفتم اولین درخواست و خواهشم همین بود . انگار هنوز هم صدای مادرم مثل اکو در گوشم می شنوم که از خداوند بخواهم مرا یک مقدسه کند . من با خواهرانم راهی کلیسا شدم و برادرم تمام طول راه مرا در میان بازوانش حمل کرد که حتی یک دانه گرد و غبار در طول راه روی لباسم ننشیند

متن زیر هم ظهور فرشته به کودکان فاطیما را توضیح می دهد . و دعایی که فرشته به آنها آموزش می دهد :

دعایمان تمام شد و شروع کردیم با سنگ ریزه ها بازی کردن . چند دقیقه ای مشغول بازی بودیم که ناگهان باد شدیدی وزیدن گرفت و درختها شروع به تکان خوردن کردند . ما با وحشت اطراف را نگاه می کردیم که ببینیم در آن روز آرام و ساکت چه اتفاقی افتاده . بعد دیدیم که همان شبهی که در موردش قبلا توضیح دادم از بالای درختهای زیتون به طرفمان می آید . البته جاسینتا و فرانچسکو قبلا هرگز آن را ندیده بودند و من هم چیزی در موردش به آنها نگفته بودم . وقتیکه که نزدیکتر آمد توانستیم شکلش را تشخیص دهیم . او یک مرد جوان حدود چهارده یا پانزده ساله بود که از برف سپید تر بود . مانند کریستال شفاف بود و نور خورشید از میانش می گذشت . و بسیار بسیار زیبا بود . وقتی که به ما رسید گفت :

نترسید . من فرشته صلح هستم . همراه من دعا کنید .

او روی زمین زانو زد و آنقدر خم شد که پیشانی اش به زمین رسید و به ما یاد داد که این دعا را سه مزتبه تکرار کنیم .

خدای پدر و پسر و روح القدس ، من به تو ایمان دارم و تو را می پرستم و به تو امید دارم و به تو عشق می ورزم . و از تو برای کسانی که به تو ایمان ندارند تو را نمی پرستند به تو امید ندارند و به تو عشق نمی ورزند طلب آمرزش می کنم .

و بعد در حالی که از زمین بلند می شد گفت به این صورت دعا کنید . قلب عیسی مسیح و مریم مقدس متوجه درخواست مشتاقانه شما هست .

 

و باز هم یک ظهور دیگر از همان فرشته :

یک روز ما داشتیم بر روی صخره سنگی ضخیم و مسطح کنار چاه بازی می کردیم که ناگهان دوباره همان شبه یا فرشته را در کنار خود دیدیم .

او گفت

چه کار دارید می کنید . دعا کنید . دعا کنید بسیار زیاد دعا کنید . قلب عیسی مسیح و مریم مقدس تصمیم دارند که فیض عظیم به شما عطا کنند . بسیار زیاد و دائما دعا کنید و قربانی دهید و تسبیح بگویید و طلب شفاعت کنید .

من پرسیدم ما چطور می توانیم قربانی بدهیم و او گفت

توسط هر آنچه که می توانید قربانی بدهید . و برای بخشایش گناهانی که خداوند را رنجانده به او تقدیم کنید . و برای بازگشت گناهکاران دعا و التماس کنید . شما با این کار می توانید صلح را در کشورتان برقرار کنید . من فرشته نگهبان آن هستم . فرشته نگهبان پرتغال . و از همه بالاتر رنجهایی را که خداوند بر شما قرار می دهید با اطاعت قبول کنید و تحمل کنید

و باز هم ظهور بعدی فرشته که برای بچه ها مراسم عشای ربانی به جا می آورد . مراسم عشای ربانی یک رسم مسیحیت و بر می گردد به سخنان عیسای مسیح در شام آخر که به شاگردان خود نان و شراب داد و گفت این نان بدن من است که به خاطر گناهان بشر بر روی صلیب می رود و این شراب خون من است که بر روی صلیب ریخته می شود .

درست نمی دانم چند مرتبه این دعا را خواندیم تا اینکه یک نور فوق العاده و غیر عادی بر ما تابید . ما از جا پریدیم و منتظر بودیم ببینیم چه اتفاقی افتاده که فرشته را دیدیم . او در دست چپش یک کاسه را نگه داشته بود و بالای کاسه در هوا یک تکه نان عشای ربانی معلق بود . که از آن چند قطره خون به داخل کاسه می چکید . فرشته کاسه را به صورت معلق در هوا رها کرد و در کنار ما زانو زد و از ما خواست سه مرتبه این دعا را بخوانیم .

تثلیث مقدس ، خدای پدر ، پسر و روح القدس من تو را عمیقا و با تمام وجود می پرستم و بدن گرانبها ، خون ، روح و اولهیت عیسی مسیح را به تو تقدیم می کنم . و این برای جبران همه خطاها و بی حرمتی ها به مقدسات و سهل انگاریهایی که در حضور خداوند انجام شده و نافرمانی هایی که از اوامر او شده است می باشد . و به واسطه شایستگی بی منتهای قلب مقدس او و قلب معصوم مریم مقدس برای تغییر گناهکاران بیچاره از تو کمک می خواهم .

و بعد در حالیکه بلند می شد نان و کاسه را در دست گرفت او نان عشای ربانی را به من داد و خون کاسه را بین فرانچسکو و جاسینتا قسمت کرد و گفت از بدن و خون عیسی مسیح بخورید که از طرف مردم حق ناشناس سخت مورد بی حرمتی قرار گرفته است . تاوان گناهان آنان را بپردازید و خداوند را تسلی دهید . او یک بار دیگر خودش را روی زمین انداخت و سجده کنان به همراه ما سه نفر همان دعا را یه بار دیگر تکرار کرد .

 

 

تثلیث مقدس خدای پدر پسر و روح القدس

 

و خانم لوسیا در جای جای کتاب خود اشاره به مریم مقدس و مسیح دارد پیشنهاد می کنم ترجمه کتاب را از ساید بار همین وب مطالعه کنید .

 

خانم لوسیا بخش جاسینتا ی کتاب خود را چنین اغاز می کند :

حمایت و پشتیبانی قلب معصوم عیسی مسیح و مریم مقدس مادر مهربانمان را طلب می کنم و در محراب عبادتگاه ، نور و فیض مسیح و باکره مقدس را می جویم و در دست نوشته هایم جز خشنودی مسیح و باکره مقدس هدفی ندارم و دست به کار می شوم که مطالب مربوط به جاسینتا را بدون اشاره مستقیم یا غیر مستقیم به مشکلات خودم به رشته تحریر در آورم .

 

این هم احترام بچه های فاتیما به صلیب مسیح :

یک روز داشتیم در خانه ما « جریمه بازی » می کردیم که من برنده شدم و بنابراین جاسینتا باید کاری را که من می خواستم انجام دهد . برادرم هم پشت میز نشسته بود و داشت چیزی می نوشت . من از او خواستم برادرم را در آغوش بگیرد و ببوسد . اما او اعتراض کرد . و گفت نه یک کار دیگر بگو که انجام دهم . چرا نمی گویی بروم و خداوند را ببوسم . آنجا روی دیوار یک صلیب آویزان کرده بودیم . من گفتم قبول است . برو بالای صندلی و صلیب را از روی دیوار بیاور در حضورش زانو بزن سه مرتبه آن را در آغوش بفشار و ببوس . یکی از طرف فرانچسکو یکی از طرف من و یکی هم از طرف خودت .

جاسینتا گفت بوسیدن صلیب را هر چند بار که بخواهی برایت انجام می دهم. او دوید و صلیب را آورد و آن را چنان با صمیمیت و قشنگی بوسید که هرگز فراموشم نمی شود . و با دقت به مجسمه خداوند روی صلیب نگاه کرد و گفت چرا خداوندمان را آنگونه به صلیب میخکوب کرده اند

من گفتم زیرا او به خاطر ما جانش را روی صلیب داد و جاسینتا پرسید برایم توضیح بده که چطور آن اتفاق افتاد

اجرای مراسم کلیسا توسط بچه های فاتیما:

 

از آنجاییکه خواهرم گفته بود باید گلهایمان را بریزیم ، من همه گلهایم را روی عیسی مسیح پاشیدم اما با وجود همه ایما و اشاره یی که به جاسینتا می کردم نتوانستم به او بفهمانم که باید گلهایش را روی مسیح بریزد . او فقط با چشمانش به کشیش خیره شده بود . بعد از اینکه مراسم تمام شد و از کلیسا بیرون آمدیم خواهرم پرسید

جاسینتا تو چرا گلهایت را جلوی عیسی نمی ریختی ؟

چون که من او را ندیدم

بعد جاسینتا از من پرسید :

اما تو عیسی کودک را می دیدی ؟

البته که نه ! مگر نمی دانی که عیسی مسیح در نان مقدس عشای ربانی دیده نمی شود او پنهان است . او کسی است که ما در عشای ربانی دریافتش می کنیم .

آیا تو وقتی در مراسم عشای ربانی هستی با او حرف نمی زنی ؟

چرا حرف می زنم

پس چگونه او را نمی بینی ؟

چون او نامرئی است

من می روم از مادرم بپرسم که من هم می توانم در مراسم عشای ربانی شرکت کنم یا نه

کشیش ناحیه تا زمانی که ده ساله نشده ای این اجازه را به تو نخواهد داد

اما تو ده سالت نشده و به عشای ربانی هم می روی

چون من همه تعلیمات مذهبی ام را بلدم اما تو بلد نیستی

 

علاقه جاسینتا به عیسی مسیح:

جاسینتا عادت داشت بچه گوسفندهای کوچولو را محکم بغل کند و در دامنش بنشاند و نوازششان کند و ببوسد و شب موقع برگشتن تمام راه آنها را در آغوش بگیرد . که خسته نشوند . یک روز موقع برگشتن جاسینتا در وسط گله راه می رفت

من پرسیدم جاسینتا وسط گله چکار می کنی ؟ او گفت من می خواهم مثل عیسی مسیح در آن عکس مقدس که به ما دادند وسط گله باشم . او در آن عکس درست وسط گله است و یکی از گوسفندان را درست مثل من در آغوش دارد

بچه های فاطیما قربانی های خود را حضور عیسی مسیح و قلب مقدس مریم باکره تقدیم می کردند :

از وقتیکه که بانو گفت به حضور عیسی مسیح قربانی بدهید ، هر بار که در مشکلی می افتادیم یا تصمیم داشتیم قربانی بدهیم جاسینتا می گفت آیا به عیسی گفته اید که این قربانی رابه خاطر عشق به او تقدیمش می کنید ؟ و اگر می گفتم نه او می گفت من به او خواهم گفت. او دستهایش را به هم گره می زد چشمانش را به طرف آسمان می دوخت و می گفت

آه عیسی مسیح این قربانی برای عشق به تو و بازگشت گناهکاران است

 

بانوی تسبیح کیست

بانویی که در فاطیما ظاهر شدند خود را بانوی تسبیح معرفی کرد . بر خلاف عقیده رایجی که وجود دارد و گاها افراد فکر می کنند بانو خود را فاطیما معرفی کرده است . در حالیکه همه منابع موجود نوشته اند که بانو خود را بانوی تسبیح معرفی کرد و بعدها به نام بانوی فاطیما شناخته شد زیرا در شهر فاطیما ظهور کرده بودند . ولی معرفیی که از زبان خودشان در دست هست این است که من بانوی تسبیح هستم .

I AM THE LADY OF ROSARY

بانوی تسبیح یا بانوی تسبیح مقدس یک لقب برای حضرت مریم است .تسبیح یک روش دعا است و بانوی تسبیح هم به همین موضوع دلالت دارد . علت و منشا این لقب برای حضرت مریم هم بر می گردد به ظهور مریم مقدس بر دومینیک مقدس در کلیسای پرویل در سال 1208 میلادی در سال 1208 میلادی حضرت مریم در کلیسایی بر دومینیک ظاهر شد و تسبیحی به او داد و به همین دلیل لقب بانوی تسبیح به مریم مقدس داده شد .

Marian apparition to Saint Dominic in 1208 in the church of Prouille.

بانویی که در فاطیما ظاهر شدند خود را بانوی تسبیح معرفی کرد . بر خلاف عقیده رایجی که وجود دارد و گاها افراد فکر می کنند بانو خود را فاطیما معرفی کرده است . در حالیکه همه منابع موجود نوشته اند که بانو خود را بانوی تسبیح معرفی کرد و بعدها به نام بانوی فاطیما شناخته شد زیرا در شهر فاطیما ظهور کرده بودند . ولی معرفیی که از زبان خودشان در دست هست این است که من بانوی تسبیح هستم .

I AM THE LADY OF ROSARY

بانوی تسبیح یا بانوی تسبیح مقدس یک لقب برای حضرت مریم است .تسبیح یک روش دعا است و بانوی تسبیح هم به همین موضوع دلالت دارد . علت و منشا این لقب برای حضرت مریم هم بر می گردد به ظهور مریم مقدس بر دومینیک مقدس در کلیسای پرویل در سال 1208 میلادی

Marian apparition to Saint Dominic in 1208 in the church of Prouille.

در سال 1208 میلادی حضرت مریم در کلیسایی بر دومینیک ظاهر شد و تسبیحی به او داد و به همین دلیل لقب بانوی تسبیح به مریم مقدس داده شد .

 

و جالب اینجاست که پاپ پل دوم روز عید بیرون راندن مسلمانان از اروپا را به نام روز بانوی تسبیح نامگذاری کرده اند .

مریم مقدس در خیلی از مکانها بر تعدادی بیشماری از افراد ظاهر شده اند و متناسب با این تجلیات ، القاب متناظری به بانوی ما منسوب می شود . برای مثال ظهور مریم مقدس در لورد فرانسه بر برنادت سوبیرو باعث شد که لقب بانوی لورد Our lady of Lourdes به مریم مقدس داده شود . در جدول زیر نام بعضی از ظهورات حضرت مریم نوشته شده و در هر سطر از جدول می توانید اطلاعات جالبی پیدا کنید . در قسمت منبع هم لینکی هست که می توانید اطلاعات بیشتری از آن تجلی را ببینید.

تجلیات

در سال 1917 در شهر فاطیما – پرتغال بر سه نفر به نامهای لوسیا سانتوس، جاسینتا و فرانچسکو ظاهر شد.

در سال 1858 در لودرز – رفانسه بر برنادت سوبیرو ظاهر شد.

در سال 1981 در مجوگوریه، بوسنی و هرزه گویین بر شش نوجوان ظاهر شد.

در سال 1830 در پاریس – فرانسه بر کاترین لبور یا بانوی مدال معجزه‌آسا ظاهر شد.

در سال 1208 در پرویل فرانسه بر دومینیک مقدس یا بانوی تسبیح ظاهر شد.

در طی سالهای 1971-1968 در شهر زیتون مصر بر هزاران نفر ظاهر شد.

لیست کامل تجلیات مریم مقدس

در رابطه با بانوی تسبیح یک پیشینه تاریخی جالب وجود دارد .

در سال 1571 میلادی ، پاپ پیوس پنجم به مناسبت پیروزی لپانتو ، Lepanto یک جشن بزرگ سالانه را به نام جشن بانوی پیروزی ترتیب داد Our Lady of Victory. این پیروزی به مریم مقدس نسبت داده زیرا در روز پیروزی مردم به مانند مهره های تسبیح در میدان سنت پیتر رم، در صفوف منظم جشن گرفتند و همین تشابه باعث شد روز پیروزی را به نام بانوی تسبیح بشناسند . و در این روز لگوی مقدس Holy League موفق شد نیروهای مسلمین متجاوز را که اروپا ی غربی را به تصرف خود در آورده بودند بیرون براند . و به مناسبت این پیروزی در میدان پیتر مقدس در رم یک جشن بر پا شد و مردم در آن روز در صفوف منظم به مانند مهره های تسبیح شرکت کردند و از این رو این فتح به بانوی ما مریم مقدس نسبت داده شد زیرا از چهار قرن پیش لقب بانوی تسبیح به مریم مقدس اهدا شده بود و شرکت مردم در صفوفی منظم به مانند مهره های تسبیح ، یاد آور بانوی تسبیح بود . و در سال 1573 پاپ گریگوری سیزدهم نام این روز را به تسبح the rosary تغییر داد . در 1969 پاپ پل ششم نام این جشن را به بانوی تسبیح Our lady of rosary تغییر داد . یعنی روز جشن غلبه بر مسلمانان به نام بانوی تسبیح نامگذاری شد .

جالب است که بانوی ما مریم مقدس در شهری به اسم دختر پیامبر مسلمین ظاهر می شود و خود را بانوی تسبیح معرفی می کند .این همان نامی که بعدا بر روی جشن عقب راندن مسلمین از اروپا نهاده شد . و جالبتر اینکه نام شهر فاطیما دارای پیشینه تاریخی عجیبیست چند قرن قبل از معجزه فاطیما یعنی در زمانیکه پرتغال در تصرف مسلمین بود فرمانده شهر فاطیما ( که در آن زمان اسم این شهر عبدگاس بود ) عاشق دختر امیر عرب به اسم فاطمه می شود . بله این دختر هم نام دختر پیامبر مسلمین بود . در همین زمان مسلمانان مغلوب می شوند و از پرتغال بیرون رانده می شوند . ولی فاطمه که عاشق پادشاه شهر فاطیما بود با سایر مسلمین نمی رود . همانجا می ماند و قلب خود را به عیسای مسیح باز می کند غسل تعمید می گیرد و به آیین مسیحیت می گرود و با فرمانروای عبدگاس ازدواج می کند و فرمانده عاشق هم به افتخار همسر جوانش نام این شهر را از عبدگاس به فاطیما تغییر می دهد . جالب است حضرت مریم چند قرن بعد دقیقا همین شهر را برای ظهور انتخاب می کند و به او لقب بانوی فاطیما داده می شود . تا همه انسانها در قرنهای آینده حضرت مریم را با نام بانوی فاطیما بشناسند . شاید به این وسیله مسلمین که احترام زیادی برای بانوی ما قائل هستند ترغیب شوند و قلب خود را به روی پسرش عیسای مسیح بگشایند . وباز هم جالبتر است که چند سال بعد از معجزه فاطیما که روز جشن بیرون راندن مسلمین از اروپا نامگذاری می شود ، نام بانوی تسبیح برای این روز در نظر گرفته می شود .

 

مریم خود را بانوی تسبیح می خواند

در متن زیر می خوانیم که چطور حضرت مریم خود را با نام بانوی تسبیح معرفی می کنند و می بینیم که زمانی که مردم معجزه خورشید را در آسمان می دیدند لوسیا و جاسینتا و فرانچسکو تصاویر یوسف نجار و عیسی مسیح و مریم مقدس را در آسمان و کنار خورشید می دیدند .

 

پنجمین ظهور بانوی ما سیزدهم سپتامبر 1917

درخواست شما از من چیست ؟

فرزندانم ، به گفتن تسبیحتان ادامه بدهید . هر روز با تسبیح ذکر گویید تا جنگ خاتمه پیدا کند در ماه اکتبر خداوند ما عیسی مسیح خواهد آمد . همچنان که بانوی غصه ها و بانوی کوه کارمل هم با او خواهند آمد .

 

بانوی غصه ها

جوزف مقدس به همراه عیسای کوچک خواهند آمد و دنیا را برکت خواهند داد. خداوند از قربانی هایی که به درگاهش اهدا کرده اید خوشنود است . ولی درخواست او این است که شب به هنگام خواب طناب را از دور کمرتان باز کنید و فقط روزها آن را ببندید .

«توضیح: در ماه اکتبر زمانی که مردم معجزه خورشید را دیدند ، لوسیا و جاسینتا و فرانچسکو چندین منظره متفاوت از ژوزف مقدس ( همسر حضرت مریم ) و عیسی مسیح و حضرت مریم را دیدند . حضرت مریم یک بار به صورت بانوی غصه ها ظاهر شدند. این دو نام اشاره دارد به تجلیات قبلی حضرت مریم . یکی به صورت بانوی غمگین و دیگری به صورت بانویی که قبلا در کوه کارمل ظاهر شده بود .

بچه ها به عنوان کفاره گناهان گناهکاران قربانی های زیادی تقدیم خداوند می کردند و یکی از آنها این بود که شب و روز یک طناب بسیار زخیم و مجکم را به دور کمرشان می بستند . رنج بردن و ریاضت کشیدن یک عقیده کاتولیکیست . »

مردم عرض حال و درخواستهای زیادی از حضور شما دارند و از من خواسته اند آنها را به گوش شما برسانم . آیا ممکن است به یک دخترک کر و لال کمک کنید ؟

او همین امسال شفا پیدا خواهد کرد.

و در مورد درخواستهایی که مردم بابت توبه و همچنین شفای بیمارانشان دارند چه ؟

من برخی را شفا خواهم داد و برخی را هم نمی توانم شفا بدهم . در ماه اکتبر معجزه ای نشان خواهم داد که خیلی از انسانها حرفهای شما را باور کنند .

وقتی که هنوز آواز این کلمات آخر بانو در گوشهای بچه ها طنین انداز بود ، بانو به سوی آسمان بلند شد و در عرش اعلی ناپدید شد . لوسیا رو به جمعیت کرده بود و با انگشت مسیر عبور بانو را نشان می داد و فریاد می زد آیا او را می بینید ؟

ششمین ظهور بانوی فاتیما بر بچه ها در سیزدهم اکتبر و معجزه خورشید

شما چه درخواستی از من دارید ؟

می خواهم که به یادبود ظهور من در اینجا یک کلیسای محقر ساخته شود . از شما می خواهم که هر روز تسبیح بگویید . جنگ به زودی پایان خواهد یافت و سربازان به خانه هایشان باز خواهند گشت .

بله ... بله ...

آیا ممکن است نام خود را به من بگویید ؟

"I am the Lady of the Rosary."

من بانوی تسبیح هستم .

اینجا یک وقفه کوتاه در ترجمه متن اصلی می آورم ... متن زیر سوال و جواب لوسیا و حضرت مریم است که عینا به زبان اصلی آورده ام

 

SIXTH APPARITION OF OUR LADY – October 13, 1917 – The Miracle of the Sun

"What do you want of me?"

"I want a chapel built here in my honor. I want you to continue saying the Rosary every day. The war will end soon, and t

  • البرز ایرانی

    البرز ایرانی

    • ۱۳۹۶/۰۵/۱۴ - ۰۱:۴۸:۱۰

    سلام
    1-اون بانو اگر مریم مقدسه از صلیب استفاده می کرد تا شبهه ایجاد نشه
    نه از تسبیح که نماد حضرت فاطمه ست
    2-اون بانو اگر مریم مقدسه تو یه دهکده دیگه ظهور می کرد تا شبهه ایجاد نشه
    نه تو دهکده ای که اسمش فاتیماست
    اینهمه دهکده تو دنیاست.
    3-اون بانو اگر مریم مقدسه می گفت اسمم مریم مقدسه
    اسم اصلی خودش رو می گفت تا شبهه ایجاد نشه.

  • Lane

    Lane

    • ۱۳۹۶/۰۶/۱۵ - ۰۳:۵۳:۲۸

    I read this post completely about the resemblance of most up-to-date and preceding technologies, it's
    awesome article.