همه چیز درباره شیطان پرستی
نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی در شیطان » اطلاعات عمومی | ۰۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۹:۱۹ | ۰ دیدگاهشیطان از ماده “شطن” گرفته شده، و “شاطن” به معناى “خبیث و پست” آمده است، و شیطان به موجود رانده شده، سرکش و متمرد اطلاق مى شود و به معنى روح شریر و دور از حق، نیز آمده است.”شیطان” اسم عام (اسم جنس) است، در حالى که ابلیس” اسم خاص (عَلَم) مى باشد، و به عبارت دیگر شیطان به هر موجود موذى و منحرف کننده و طاغى و سرکش، خواه انسانى یا غیر انسانى مى گویند، ونام ابلیس در باورهای اسلامی شیطان، به معنای کسی که ادم را فریب داده است.
شیطان در غالب تمدنها و ملتها به موجود موذى ووسوسه کننده به شر و بدیها گفته مى شود، موجودى که از راه راست بیزار و بر کنار بوده و همواره در صدد است از راه القا و نیرنگ و وسوسه مردم را به جان هم اندازد ولذا مدام در صدد آزار دیگران است، موجودى که سعى مى کند ایجاد دودستگى نماید، و اختلاف و فساد به راه اندازد، و اینکه به ابلیس هم شیطان اطلاق شده بخاطر فساد و شرارتى است که در او وجود دارد.اما ابلیس کلمه یا موجود مستقل دیگر نیست که جدا از شیطان باشد .کلمه ای من درآوردی است و همان شیطان است
شیطان معانى مختلفى دارد، که یکى از مصداقهاى روشن آن دعوت انسان به خودخواهی و خودپرستی و ظلم و قتل و آزار و تجاوز به حقوق دیگران و.نفی حقوق دیگران و استبداد و خودرایی و…است و مصداق دیگر آن انسانهاى تبهکار و منحرف کننده است.
شیطان پرستی یکی از اعتقاداتی است که برخی به آن پیشینه هزاران ساله میدهند و دلیل آن را نیز پرستش هر موجود دارای قدرت توسط مردمان هزاران سال پیش و یا در نظر گرفتن دو خدای ضد هم یعنی خدای خیر و شر میدانند.
شیطان پرستی دنیایی را ترسیم می کند که هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست. به همین جهت شیطان پرستی را جهان تاریک میگویند. شیطان پرستی حقیقتی را جستجو می کند که در این جهان یافت نمی شود. خود کشی توجیهی اینگونه دارد، ” اگر بپرسی چرا خودت را می کشی ؟” پاسخ میدهد: می خواهم به حقیقت برسم و حقیقت در این دنیا به دست نمی آید. عمده ترین نشانه شیطان پرستی را در تجاوز و قتل به ویژه در تجاوز به کودکان و نوجوانان به همراه قتل آنان باید دید.
این بحث شیطان پرستی، خلاصه ای از بحثی است که از سایت جامعه شناسی ایران نقل می کنیم که گردآوری و تحقیق آن توسط خانم مریم سعادتی انجام شده است.
شرح واژه ها و اصطلاحات
مسیحیان جودو : عرفان مسیحیت یهودی، کابالا( فرقه ای با تلفیق ادیان یهودیت و مسیحیت البته با تحریفات فراوان ).
داسنی : پیروان فرقه باستانی ایزدی که بعدها به یزیدیان معروف شدند.
ملک طاووس : شیطان در فرقه یزیدیه با این نام یاد می شود.
پنتاگرام : ستاره پنج پر که از مهمترین و قدرتمندترین و ماندگارترین سمبل ها در تاریخ بشر است.
زقوم : درختی در جهنم با میوه ای بسیار تلخ که جهنمیان از آن می خورند.
تاریخچه شیطان پرستی
شاید عده ای شیطان پرستی را آئینی مدرن و نهایتا مربوط به قرن ۱۶ – ۱۵ میلادی بدانند اما واقعیت چیز دیگریست. شاید بتوان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد. البته شواهد به دست آمده این حرف را تصدیق میکند که شیطان پرستی در نواحی امریکای لاتین، امریکای جنوبی و افریقای مرکزی به قرن ها قبل از میلاد مسیح برمیگردد و قبایلی که آثاری از آنها باقی مانده است این احادیث را تصدیق میکنند. در اکتشافات به دست آمده در امریکای جنوبی یکی از قبایل این قاره که اعتقاد بسیاری به خوب و بد داشتند شیطان را پرستش میکردند و حتی قربانی هایی را از انسان به شیطان هدیه میکردند که مکانهای انجام مراسم قربانی هنوز وجود دارد و اجساد مومیایی به دست آمده و نوع کشته شدن ها نشانگر قربانی شدن این انسانها (که در آنها بیشتر زنان به چشم میخورند) است. در افریقای مرکزی و در دشتها و کویرهای سوزان این قاره نیز در قبایلی که معروفترین آن قبیله “اوکاچا” میباشد، شیطان به عنوان قدرت مطلق زمین و آسمان و پدید آورنده آن و خدای خشم و نفرت پرستش میشد و حتی قربانی هایی نیز در مواقع خاص به آن اهداء میشد. ذکر این نکته ضروری است که زمان قربانی کردن انسانها در برابر شیطان لحظه های خاصی بوده است.
تاریخچه شیطان پرستی به سالهای بسیار دور بر میگردد که بعدها این آئین و سنت به صورتهای دیگر نمود پیدا کرد که چیزهایی از گذشته چه با تحریف و چه بدون تحریف دست به دست در حال عبور همراه با زمان است. البته شیطان پرستی در زمان پیدایش زبان و خط و زمان مادها، سومریان، بابلیان و … نیز ادامه داشت تا در قرون ۱۴ -۱۵ میلادی شیطان پرستی نوین به وجود آمد.
مبدا شیطان پرستی
مبدا شیطان پرستی قدیمی همانطور که گفته شد به قرون اولیه آدمی بر می گردد. در زمانهای قدیم انسانها در برابر هر چیزی که قدرت مقابله با آن را نداشتند و از درک آن عاجز بودند، تسلیم میشدند و سجده میکردند. شیطان پرستی قدیمی بر اساس سنتهای خداپرستی و شیطان پرستی واقع نشده است و نمیتواند اینگونه باشد لذا آنها برای اینکه در مقابل قدرتی بزرگ سجده کنند و مسلما این قدرت در شب از عظمت مخصوصی برخوردار بوده است به ستایش و پرستش موجودی فوق طبیعی و دهشتناک که قدرت فوق العاده ای دارد میپرداختند که مبدا شیطان پرستی قدیمی را به وجود آورد.
اما مبدا شیطان پرستی جدید؛ آیا واقعا در ابتدا شیطان پرستی وجود داشته است یا در ابتدا جادوگری وجود داشته است، معلوم نیست؛ اما عنوانی که مسلما قدرت بیشتری دارد این است که جادوگری ابتدا وجود داشته و سپس شیطان پرستی نوین از آن شکل گرفته است. شیطان پرستی جدید را پاره ای از انگلیسیان که گفته میشود از نجیب زادگان بوده اند به راه انداخته اند برای اینکه از قدرت شیطان و قدرت تاریکی بهره ببرند و پس از آن مراسم شیطان پرستی نوین برگزار میشود. در حقیقت شیطان پرستی نوین در انگلستان و در حدود قرون ۱۵-۱۶ میلادی به وجود آمد. البته تغییرات بسیاری نسبت به شیطان پرستی قدیمی و قرون وسطایی داشت؛ اما به هر حال استفاده از قدرت شیطان همچنان باقی مانده است و این چیزیست که نمیتوان خط بطلانی بر روی آن کشید.
شیطان پرستی قدیمی
شیطان پرستی قدیمی شیطان پرستی ای است که به قرون وسطی برمیگردد،؛ با اینکه همانطور که در تاریخچه شیطان پرستی ذکر گردید شیطان پرستی به قبل از میلاد مسیح برمیگردد اما اصولا شیطان پرستی قدیمی را مربوط به قرون وسطی میدانند. موضوعی که امروزه درباره شیطان پرستی قدیمی وجود دارد و در برخی کتابها دیده میشود به این مطلب برمیگردد که اصولا شیطان را کلیسا به وجود آورد تا تمام بدیها و پلیدیها را به آن نسبت دهد تا به نوعی هم خدمتی به بشریت کرده باشد و گناهان را از خود دور کند و جادوگران را نیز که در قرون وسطی از قدرت زیادی برخوردار بودند با عنوان جادوگران سیاه به عنوان پیروان شیطان معرفی کند تا هم گناهان را دفع کند و هم قدرت جادوگران را کم کند. البته این یک نظریه ای است که آنچنان که باید و شاید نمیتواند قدرت داشته باشد و انسان را حداقل از لحاظ فکری ارضا کند. زیرا قبل از مسیحیت و در زمانهای حضرت ابراهیم و حضرت موسی و حتی بسیار قبل از آنها شیطان پرستی وجود داشته و چیزی به عنوان شیطان مسلما وجود دارد زیرا اگر وجود نداشت هیچگاه آدم و حوا به زمین سقوط نمیکردند! پس نظریه فوق را میتوان نظریه ای مغرضانه نسبت به مسیحیت و کلیسا خواند.
شیطان پرستی قدیمی از لحاظ معنی و از لحاظ اعمال انجام شده مسلما با شیطان پرستی کنونی بسیار تفاوت دارد. شاید بتوان گفت چیزی که به عنوان شیطان پرستی امروزه در جوامع گوناگون قرار دارد شیطان پرستی قدیمی یا قرون وسطایی است که این شیطان پرستی به طور کلی محکوم شده است و شیطان پرستی جدید با آن به مبارزه برخواسته است اما خوب هنوز عده زیادی آن را قبول دارند و به آن احترام میگذارند و قوانین آن را اجرا میکنند. شیطان پرستی قدیمی استفاده از کمک شیطان در کارهای زیان آور و کمک به برخی پادشاهان در جنگها بوده است و حتی همسر پادشاه فرانسه در قرن ۱۳ میلادی برای نجات شوهر خود از مرگ مراسم شیطان پرستی قرون وسطایی را انجام داد. شیطان پرستی قدیمی اعتقاد دارد که شیطان وجود دارد و قدرت او عظیم ترین قدرت بر روی جهان است.
اصل شهوترانی و ارضای جنسی اصل لاینفک این مراسم است. شیطان پرستی قدیمی مخالف با مسیحیت و کلیسا است و دقیقا در مراسم خود اعمال ضد مسیحیت را انجام میدهد. آنها به مسیحیت و کلیسا اعتقادی ندارند و آنها را عامل بدبختی مردم میدانند. آنها میگویند مسیح پیامبری بود که باید زمین را آباد میکرد و مردم را به راه راست میبرد اما تنها کاری که انجیل انجام داده دروغگویی و رواج بدی در جامعه است ! آنها قربانی انسان را امری ضروری برای آرامش و احترام به شیطان میدانند و در این میان دختر بچه ها بهترین قربانی برای شیطان هستند. ریختن خون در این مراسم نشانه تقدس این مراسم است ( همانند نوشیدن شراب در عشای ربانی مسیحیت که به عنوان نشانه تقدس و خون مسیح است ! ) . انجام اعمال شهوترانی در این مراسم اعمالی است که باید حتما بدان پرداخته شود چون در شیطان پرستی قدیمی ارضای حس جنسی یکی از مهمترین عوامل است و البته با توجه به اینکه شیطان پرستان قدیمی بدترین اعمال را برای مبارزه با خدا، مسیح و شیطان انجام میدادند لذا امور جنسی نیز به بدترین و فجیع ترین نوع خود انجام میگرفت. آنها به جهنم اعتقادی نداشتند و میگفتند جهنم همین دنیایی است که در آن زندگی میکنیم لذا بدترین گناهان را در مراسم خود انجام میدادند. شیطان پرستان قدیمی شیطان را موجودی با هویت خارجی میدانند.
شیطان پرستی جدید
شیطان پرستی جدید در انگلستان به وجود آمد و البته زیاد نیز تعجب برانگیز نیست زیرا انگلیس یکی از کشورهایی است که جادوگرانی بسیاری را داشته است و البته وجود اهالی باستانی آسیای میانی و خاورمیانه و همچنین اهالی یونان باستان در انگلیس ثابت شده است زیرا از اکتشافات به دست آمده در برخی محل های برگزاری مراسم شیطان پرستی و جادوگری در انگلیس نظیر محل استون هنج آثاری از تمدن ایران و یونان پیدا شده است و همچنین در کتب شیطان پرستی و جادوگری کلمات عبری، یونانی و فارسی ( البته هیچکدام نه به صورت کنونی ) وجود دارد. شیطان پرستی جدید بر خلاف شیطان پرستی قدیمی اعتقادی به وجود شیطان خارجی ندارد بلکه شیطان پرستی جدید شیطان را در طبیعت و در وجود هر انسانی میداند و این باطن هر کسی است که شیطان در آن وجود دارد و مراسم شیطان پرستی جدید مراسمی است برای دعوت از شیطان باطنی و حس اهریمنی درونی است که با اعمال جنسی آرام و ارضا میشود. آنها جسم پرست هستند و اعتقاد دارند هر آنچه که وجود دارد مدیون آلت تناسلی آدمیست و دیگر اینکه انسان باید کاملترین لذت جسمانی و جنسی را در این دنیا ببرد. آنها معتقدند به زندگی پس از مرگ و آن اینکه بعد از مرگ روح کسانی که در دنیا لذت جسمانی لازم را نبرده اند به این دنیا برمیگردد و لذت جنسی خود را کامل میکند. در مراسم شیطان پرستی جدید مخلوطی از اسپرم به همراه ادرار به عنوان آب مقدس بر روی حاضرین پاشیده میشود ( همانند آب مقدس در مراسم عشای ربانی مسیحیت ) و البته در شیطان پرستی جدید اعتقادی به قربانی کردن انسان و حتی حیوان وجود ندارد.
انواع شیطان پرستی از نظر ایدئولوژی
شیطان پرستی جدید آیینی است دارای شباهت هایی به اومانیسم که انسان را برترین موجود می داند و او را تنها در برابر خود مسئول می داند:
Anthon lavey: “There is no heaven of glory bright, and no hell where sinners roast. Here and now is our day of torment! Here and now is our day of joy! Here and now is our opportunity! Choose ye this day, this hour, for no redeemer liveth!”
آنتون لاوی: ” خدای باعظمت و با شکوهی وجود ندارد، و جهنمی که در آن گناهکاران کباب میشوند هم نیست . اینجا و حالا روز شکنجه و سختی ماست! حالا و اینجا روز خوشی ماست! اینجا و حالا فرصت ماست! این روز، این ساعت را انتخاب کن که زندگی رهایی بخشی نیست!”
شیطان پرستی جدید به خدایی اعتقاد ندارد و شیطان را تنها نوعی کهن نماد ( archetype ) می داند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول میداند و اعتقاد دارد که انسان به تنهایی می تواند راه درست و غلط را تشخیص دهد به همین دلیل هم این اعتقاد بیشتر به عنوان یک اعتقاد فلسفی شناخته می شود . شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی طبیعت، طبیعت شهوانی، مرگ، بهترین نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است. این اعتقاد دارای شاخه های متعددی است اما می توان گفت جز یکی دو نوع آن همگی دارای اصول زیر می باشند:
خدایی در شیطان پرستی وجود ندارد. (Atheism)
روح و جسم غیرقابل دیدن هستند و هیچ جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد. (Not dualistic)
خود پرستی، خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست. (Autodeists)
اعتقاد به اصالت ماده. (Materialistic)
وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدایی است .
اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلای آن زیرا تمام خوشی دنیایی است و این خوشی ها خصوصا لذات جنسی پتانسیل لازم را برای کارهای روزانه آماده می کنند و به هر شکلی انجام آنها لازم و ضروری است .
شیطان پرستی به چهار دسته شیطان پرستی فلسفی، شیطان پرستی لاوی، شیطان پرستی دینی و شیطان پرستی گوتیک (شرپرستی) تقسیم می شود.
شیطان پرستی فلسفی
به طور غیر رسمی و گستردهای این شاخه از شیطان پرستی را منتسب به آنتوان شزاندر لاوی (Anton Szandor LaVey) میدانند؛ همان بوجود آورنده انجیل شیطانی(satanic bible). او کسی بود که کلیسای شیطان را تأسیس کرد (اولین سازمانی که از لغت شیطان پرستی فلسفی استفاده نمود) در نظر شیطان پرستان فلسفی، محور و مرکزیت عالم هستی، خود انسان است، و بزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است. شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نمیدانند و به زندگی غیر مادی بعد از مرگ نیز عقیدهای ندارند. به هرحال زندگی این گروه از شیطان پرستان عاری از روحیه مذهبی و معنویت نیز نیست.
در نظر شیطان پرستان فلسفی، هر شخص خدای خودش است. آنها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را عبس میشمارند و به آنها به دید ترس از مسائل ماوراء الطبیعی مینگرند و تنها به وسیله آن، یک زندگی عقیم و تنها بر مبنای “جهان واقعی” را تشکیل میدهند. به طور شفافی، آموزههای شیطان پرستان فلسفی قدمتی بیشتر از کلیسای لاوی دارد. اگر چه این تصوری از شیطان است، ولی با موقعیت واقعی او تقابل دارد چرا که این تعالیم از آموزههای یهودی-مسیحی نشئات گرفته است و شیطان را بدلیل خصوصیاتش پلید نگاشته است.
شیطانپرستی لاویی
این نوع از شیطان پرستی بر مبنای فلسفهٔ آنتوآن لاوی که در کتاب “انجیل شیطان” و دیگر آثارش آمده است تشکیل شده است. لاوی موسس کلیسای شیطان (1966) بود و تحت تأثیر نوشتههای فردریک نیچه، آلیستر کرالی، این رند، مارک د سید، ویندهام لویس، چارلز داروین، آمبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر بوده است. “شیطان” در نظر لاوی موجودی مثبت بوده در حالی که تعالیم خداجویانه کلیساها را مورد تمسخر قرار داده و به مسائل جهان مادی نیز اعتنایی نداشت.
یک شیطان پرست لاویی، خود را خدای خود میداند، آیین مذهبی این گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه میجیک کراولی با دیدی جلو برنده به سمت شیطان پرستی است. یک شیطان پرست لاویی مدعی آن است که کسانی که خودشان را با شیطان پرستی هم ردیف میدانند باید به طرز فکر گروهی خواص وفادار نباشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند. و در ازای آن گرایشات انفرادی داشته باشند و من تبع باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی میدانند و در بشر دوستی خود، بدون تامل عمل کنند.
فلسفه شیطانی
شیطان در ۹ جمله شیطانی منسب به لاوی خلاصه میشود:
1- شیطان میگوید: دست و دلبازی کردن بجای خساست.
2- شیطان میگوید: زندگی حیاتی بجای نقشه خیالی و موهومی روحانی.
3- شیطان میگوید: دانش معصوم بجای فریب دادن ریاکارانه خود.
4- شیطان میگوید: محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند بجای عشق ورزیدن به نمک نشناسان.
5- شیطان میگوید: انتقام و خونخواهی کردن بجای برگرداندن صورت (اشاره به تعالیم مسیحیت که میگوید: هرگاه برادری به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را جلو بیاور تا ضربهای به طرف دیگر بزند).
6- شیطان میگوید: مسئولیت پذیری در مقابل مسئولیت پذیران بجای نگران بودن خون آشامهای غیر مادی بودن.
7- شیطان میگوید: انسان مانند دیگر حیوانات است، گاهی بهتر ولی اغلب بدتر از آنهایی است که روی چهار پا راه میروند، بدلیل آنکه انسان دارای خدای روحانی و پیشرفتهای روشنفکرانه، او را پستترین حیوانات ساخته است.
8- شیطان تمام آن چیزهایی که گناه شناخته میشوند را ارائه میدهد، چون که تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکی، روانی یا احساسی منجر میشوند.
9- شیطان بهترین دوست کلیساست چرا که در میان تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساها است.
و در مقایسه با این جملات، لاوی ۹ گناه شیطانی را نیز نام برده است:
حماقت، ادعا و تظاهر، نفس گرایی، انتظار بازپس گرفتن از دیگران،(آنچه به آنها داده اید)، خود را فریب دادن، پیروی از رسوم و عقاید دیگران، روشن بینی نا کافی، فراموش کردن ارتدکسی گذشته (به طور مثال، قبول کردن چیزی قدیمی در بسته بندی جدید، به عنوان نو)، غرور و افتخار بی حاصل (مانند غروری که هدف شخصی را از درون میپوساند) و کمبود محسنات !
لاوی سپس ۱۱ قانون شیطانی را نیز وضع کرد، که در حالی که نظام نامهای اخلاقی نیست، ولی راهنماییهای کلی برای زندگی شیطان پرستی را ارائه کرده است:
1- هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
2- هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
3- وقتی مهمان کسی هستی، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو.
4- اگرمهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن.
5- هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیدهای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده.
6- هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری.
7- اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته هایت استفاده کردهای قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواسته هایت قدرت جادو را نفی کنی، تمام آنچه بدست آوردی را از دست خواهی داد.
8- هرگز از چیزی که نمیخواهی در معرض آن باشی شکایت نکن.
9- کودکان را آزار نده.
10- حیوانات (غیر انسان) را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفتهای یا برای شکارشان.
11- وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن.
شیطان پرستی دینی
گرایشات شیطان پرستی دینی اغلب مشابه گرایشات شیطان پرستی فلسفی است، گرچه معمولاً پیش نیازی برای خود قائل میشوند و آن پیشنیاز اینست که شیطان پرست باید یک قانون ماوراء الطبیعی را که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است که همه شیطانی هستند یا به وسیله شیطان شناخته میشوند قبول داشته باشد. شیطانی که در گروه اخیر تعریف شده است میتواند تنها در ذهن یک شیطان پرست تعریف شود یا از یک دین (معمولاً قبل از مسیح) اقتباس شوند.
بسته به اینکه کدام نوع شیطان پرستی مد نظر باشد، خدا یا خدایان میتوانند از انواع مختلفی از معبودها باشند، بعضی از آنها از ادیان بسیار قدیمی نشئت گرفته شده اند، انواع معمول شیطان پرستی خدایانشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهههای باستانی بینالنهرینی و بعضا از الهههای رومی و یونانی (به عنوان مثال مارس-خدای جنگ) اقتباس کرده اند. بقیه شیطان پرستان ادعای پرستش خدای اصلی را دارند ولی بیشتر شیطان پرستان میگویند خدای معبود آنها در واقع قدمت بسیار قدیمی دارد، شاید از دوران ماقبل تاریخ و شاید اولین خدایانی باشد که توسط انسان مورد پرستش قرار گرفته است.
مابقی گروهها تعبیری سخت گیرانه تر از اینها را میپرستند. آنهایی که سیمای فرشتهٔ سقوط کرده از انجیل مسیحی را میپرستند، در حالی که بسیاری آن را به عنوان شر، طبق تعریف کلیسای مسیحی، میپندارند. این گروه در مقابل آن را به عنوان محق و کسی که در مقابل خدا شورش کرده است قبول دارند. تمام این ادیان با هم و با شیطان پرستان فلسفی مشترک هستند چرا که خود شخص را در اولویت اول قرار داده اند. این نظریه نیز معمولاً توسط کسانی که خدا را به دید شیطانی مینگرند (کسانی که دیده شده است اشخاص را به آزادی اندیشه تشویق میکنند و تلاش میکنند خود را بهوسیله فلسفههایی چون میجیک و فلسفههای مشابه “تمایل به قدرت” نیچه بالا بکشند) حمایت شده است. یک پند رایج شیطانی به این معلول اینست که: “هر خدای ارزشمندی بهتر است به جای یک برده پست و بخاک افتاده، یک شریک در قدرت خود داشته باشد.”
یک مثال از این مطلب، شیطان ابراهیمی است، مانند ابلیسی که در کتاب تورات آمده است و بشریت را به چیدن میوه درخت شناخت خوب از بد تشویق میکند:” تو مطمئنا نمیمیری، چرا که خدا در همان روزی که این کار را کنی از آن خبر خواهد داشت، سپس چشمانت باز خواهد شد و شما مانند خدا خواهید شد و خوب را از شر تشخیص خواهید داد”. استفاده از این مفهوم، شیطان پرستان خود را بهتر از هر خدای دیگری، دارای قدرت تشخیص خوب از بد میپندارند. از آنجا که این گروه از شیطان پرستان خود را بسیار قدیمی و قدیمی تر از بقیه میدانند، نام “شیطان پرستان سنتی” را بر خود گذاشتهاند و به شیطان پرستان فلسفی، “شیطان پرستان معاصر” میگویند.
شیطان پرستی گوتیک
این فرقه از شیطان پرستان، به دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا مربوط میشوند. این نوع شیطان پرستان معمولاً متهم هستند به اعمالی از قبیل “خوردن نوزادان”، ” بزکشی “، “قربانی کردن دختران باکره” و “نفرت از مسیحیان” هستند. این طرز فکر در کتاب “مالیوس مالیفیکاروم” دسته بندی شده است. (کتابی که در دوران تفتیش عقاید توسط کلیسا (1490م) تالیف شد و در واقع هرگز به طور رسمی مورد استفاده قرار نگرفت) کتاب حاوی مطالب خرافی از جن گیری و جادوگری و مطالبی از این دست است. ترجمه لغوی نام کتاب پتک جادوگران است..
شیطان پرستی نزدیکی زیادی به جادوگری دارد و دنیای آن پر از افسانه های گوناگون، شیاطین متعدد و افراد مختلف خصوصا جادوگران در ارتباط با آنهاست. در دنیای امروز هم کشورهای مختلفی دارای کلیسای شیطان هستند مانند کشورهای امریکا، انگلیس و آلمان و همچنین چین و بر خلاف ادعای شیطان پرستان جدید که بر اساس متون انجیل شیطانی بر عدم کودک آزاری و آزار حیوانات پافشاری می کنند اما وحشتناک ترین اعمال توسط آنها تنها برای مقابله با دستورات الهی انجام می شود.
انجیل و کلیسای شیطانی
انجیل شیطانی کتابی است که شیطان پرستان از آن برای عبادت و دعاهای خود و همچنین استفاده در مراسم خود استفاده میکنند . این کتاب شامل کلمات عبری و یونانی و انگلیسی است که برخی از این کلمات هنوز معنی دقیق آن کشف نشده است اما چیزی که میتوان فهمید اسامی شیطان و دعوت از او برای قدرت دادن به شیطان پرستان است. در این کتاب بسیاری از دعاهای آن بر خلاف دعاهای مسیحیت و انجیل است و همچنین بسیاری از شعائر آن برای قدر نهادن به عظمت و قدرت شیطان به عنوان قدرت مطلق است.
کلیسای شیطان پرستی در قرون وسطی به عنوان مکانی برای انجام مراسم شیطان پرستی استفاده میشد و جایی بود که در آن تنها و تنها محل قرارهای شیطان پرستان قدیمی و انجام مراسم خود در آن بود. اما امروزه کلیسای شیطان پرستی محلی است برای عبادت شیطان پرستان که اکثرا به صورت زیر زمینی به کار خود ادامه میدهند و در شیطان پرستی جدید این مکان به نام کلیسای شیطان برای انجام مراسم ارضای جنسی مورد استفاده قرار میگرفت که اکنون محلیست برای انجام اکثر مراسم شیطان پرستی جدید.
به قسمتهای از انجیل شیطان پرستان که از کتاب The Witches گردآوری شده اشاره میشود. البته مانند همه کتب در ادیان مختلف، این کتاب نیز به ستایش شیطان و قدرت طلبی از او میپردازد. همانطور که گفته شد در این کتاب کلمات و جملات عبری نیز وجود دارد. این دعا ها اکثرا در مراسم های شیطان پرستی مورد استفاده قرار میگیرد:
( به نام خدای بزرگ ما؛ شیطان؛ به شما فرمان میدهد که از دنیای سیاه بیرون آیید. به نام چهار شهریار سیاه جهنم؛ پیش آیید. شیطان؛ جام باده لذت را بردار. این جام پر از اکسیر زندگی است؛ و آنرا با نیروی جادوی سیاه انباشته کن . این نیرو در سراسر عالم کائنات وجود دارد و حامی آن است. )
( ای دوست و همدم شب؛ تو از صدای سگ ها و ریختن خون شاد میشوی؛ تو در میان سایه های قبور میگردی؛ تو تشنه خون هستی و بشر را تهدید میکنی گور گومورو؛ ماه هزار چهره؛ به قربانیان ما با نظر مساعد بنگر. دروازه های جهنم را بگشا و بیرون بیا … ) همانطور که مشخص است انجیل شیطان پرستی کتاب خاصی نیست و همانند همه کتب ادیان به ستایش و تسبیح و درخواست کمک از پروردگار خود میکند. لذا نمیتوان گفت این کتاب نوشته های پیچیده ای است که هیچکس توان فهم آن را ندارد. البته این درست است که جملات عبری و یونانی در این کیش وجود دارد اما مسلما آن چنان مورد توجه نیست زیرا اکنون انجیل مسیحیت نیز در خود حاوی کلمات عبری است که دکترین کلیسای رم آن را بسیار رواج میدهند.
پنتاگرام
ستاره پنج پر یا پنتاگرام یکی از مهمترین، قدرتمندترین و ماندگارترین سمبل ها در تاریخ بشر است. این علامت در فرهنگ و تمدن باستان مایان های امریکای لاتین، هند، چین، مصرو یونان از مهمترین و پرمعناترین علامتها بوده است. ابتدایی ترین شکل پنتاگرام بر روی دیوارهای غارهای عصر حجر کنده کاری شده بوده و در نقاشی های مردم بابل به عنوان الگوی ترسیم سیاره ونوس به چشم می خورد. رازهایی مابین سیر استفاده از این علامت، طراحی های قدیمی از مدار حرکت سیاره ونوس و رب النوع معروف بیشتر وجود دارد که گاهی باعث این تفکر غلط میشود که پنتاگرام سمبل ایشتر است. در کتب آسمانی مخصوصا کتابهای یهودیان بسیار زیاد به پنتاگرامها اشاره شده است.
پنتاگرام در جهان کهن
پنتاگرام های اولیه اشکالی زمخت با شکل هندسی ناهمگون به صورت کنده کاری روی سنگهای عصر حجر داشتند. مردم آن زمان اعتقاد داشتند که این علامت معنایی روحانی و غیرمادی دارد. اعتقاد آنان بر این بود که رازی در شکل قرار گرفتن ستاره ها وجود دارد که بر انسان پوشیده است، آنها پنتاگرام را از روی شکل قرار گیری پنج سیاره برداشت کرده بودند که وقتی با خطی فرضی به هم اتصال پیدا می کردند به صورت مبهم شکل پنتاگرام را به خود می گرفت. نسل های بعدی بشر معانی مختلفی را از این شکل برداشت کردند معانی بسیار زیاد و اغلب مقدس و خداپرستانه.
پنتاگرام ها به سومری ها برای نوشتن و استفاده از متون کمکهای زیادی کردند. این علامت نشان دهنده پنج سیاره مهم بود که با چشم غیر مسلح قابل رویت بودند. بعدها پنتاگرام به عنوان سمبل رب النوع زیبایی ونوس نیز شهرت یافت.
برطبق نظریات ریاضی دان و فیلسوف یونانی فیثاغورث عدد پنج نماد انسان بود چون اعضای بدن انسان به پنج طرف تمایل داشتند، ( اگر دستها و پاها را ازهم باز کنید به شکل یک ستاره پنج پر در می آید)، او این تفکر را برای اولین بار در یونان پایه گذاری کرد که پنتاگرام نماد روح انسانی است و البته چون در آن زمان آفرینش انسان تابع عناصر پنجگانه بود ( آتش، آب، خاک، هوا، روح ) پنج گوشه پنتاگرام اینگونه توصیف شد. طبق این تفکر انسان از این پنج عنصر به وجود می آمد.
پیروان مکتب فیثاغورث طلسم پنج پر را به صورت آیینی مقدس حفظ کردند. آنها نام این آئین را HGIEIA نامیدند.
و معتقدند ترکیبی از ابتدای نام یونانی عناصر آب، خاک، روح، آتش و هواست.
خصوصیت منحصر به فردی که این سمبل را تا به امروز ماندگار کرده وابستگی شدید و همه جانبه آن به مسائل مقدس و خدایی آن است که در مقاطع زمانی مختلف و بین اقشار و نسلهای گوناگون کاربرد داشته است، چه این خدا خدای یگانه بوده یا خدایان متعدد. سپس با ظهور مسیح پنتاگرام جامه کریستین به تن کرد.
می گویند بر تن مسیح با خنجر ستاره ای زخم زدند که پنج گوشه داشت ( شاید به همین خاطر می باشد که آنتی کریست های امروزی از پنتاگرام زیاد استفاده می کنند، ممکن است منظورشان این باشد که ما بر پیکر مسیح این زخم را زدیم. )
مورخان زیادی سعی در پیدا کردن رابطه میان زخم زنندگان این علامت بر پیکر مسیح و پیروان مکتب فیثاغورث داشتند که هنوز شاهدی بر این مدعا پیدا نکرده اند.
در دوره رنسانس اعتقادات عجیب و خرافات گونه نسبت به طلسم ستاره پنج پر به بیشترین حد خود رسید و باورهای مردم تا جایی پیش رفت که پنتاگرام را علامتی الهی از سوی خدا پنداشتند. از سویی نیز این علامت را مرتبط با علم کیمیاگری و علم جادو قلمداد کردند.
پنتاگرام در جادو
در آیین پرستش جادوگران یونانی پنتاگرام به عنوان جهان کوچک ( بدن انسان ) شناخته می شود. این باور باعث بوجود آمدن احساسی در بین جادوگران می شد که توسط آن ارتباطی میان خود، جهان و سمبولیسم ایجاد می کنند.
هدف از این احساس درک عمیق شیطان است که مهارتش در ارتباط برقرار کردن میان جهان فعال (جهان بیرونی) و جهان ساکن (روح انسان) است. یکی از جادوگران مشهور در این زمینه، جیوردانو برونو است که در مورد سوءاستفاده از پنتاگرام در جادوهای سیاه هشدار داده است. ( پنتاگرام هنوز هم به عنوان شاخص اصلی رسوم پرستش جادوگران به کار می رود، ضمن اینکه عامل پدید آمدن رسوم وتشریفات دیگری نیز در ادیان مختلف شده است.)
پنج نیروی پاک از فروپاشی روح جلوگیری می کنند و هیچکس را یارای شکست آنها نیست مگر خود روح، عدالت، رحمت، معرفت، ادراک و شکوه متعالی .
پنتاگرام مسیحیان
کابالیستهای مسیحی در دوره رنسانس علاقه وافری به پنتاگرام پیدا کردند. آنها اعتقاد داشتند که پنتاگرام علامتی رازگونه است که در دست نوشته های مسیح مشاهده شده و پیامی از سوی خداست. آنان می گفتند این سمبلی است که آشکار می کند مسیح نیز پیرو امیال حیوانی ( شهوت ) خود بوده است. کاری که بسیار رواج یافته بود نوشتن نامه هایی به زبان عبری با مهر پنتاگرام بر ساق پا بود، این نامه ها که در مورد آتش بود، سمبل اعیاد پنجاهه است.
در کتاب مقدس یهودیان چهارنامه وجود دارد که با نام خداوند مهر شده اند
YHVH تلفظ غیر دستوری کلمه JEHOVAH، ( یهوه خدای بنی اسرائیل )، Yahveh
YHSHVH – Yehoshua یا جسوس، ( عیسی )، ( Jesus )
این رازی متصل به کتب آسمانی است. نتیجه این بیان آنست که نام اعیاد پنجاهه مسیحیان با خدا و مسیح مرتبط می شود. چندین رابطه بین پنتاگرام و مسیحیت وجود دارد. پیش از به صلیب کشیده شدن مسیح، پنتاگرام یک نشان رجحان یافته برای آرایش کردن و زینت دادن جواهرها و طلسم های مسیحیان اولیه بود. این علامت که به راحتی و در یک حرکت پیوسته قلم کشیده می شد، با پنج زخم مسیح آمیخته شده بود.
پنتاگرام همچنین برای یک فرقه نهانی عرفانی مسیحی نمادی از Isis ( الهه حاصل خیزی ) و Venus ( اصلی ترین رب النوع مونث، الهه عشق و زیبایی ) بود. فرقه ای که به صورت پنهان در نقاط مختلف در سراسر تاریخ مسیحیت وجود داشت.
این سمبل نیز همان پنتاگرام است، با فرق اینکه انواع آن گاه پنجضلعی وارونه (snvertedpentagram ) یا دیو (Buphomet ) و به شکل در میان نمادهای شیطانپرستان به چشم میخورد .
پنتاگرام در ویکا و عقاید نئوپگان
درحال حاضر رایج ترین مذاهبی که پیروان آن از پنتاگرام استفاده می کنند گروه های ویکان ها، نئوپاگان ها و شیطان پرستان هستند. در اغلب عقاید و رسوم ویکان ها و نئوپاگان ها معنای نمادی پنتاگرام از مراسم جادوی تشریفات قرون وسطی و چهار عنصری که به وسیله روح حکومت می شدند نتیجه می شود.در برخی از این رسوم همچنین پنتاگرام می تواند نمایانگر یگانگی نوع بشر و قلمرو روح باشد. ستاره پنج پر پایین رأس، نمادی از خدای شاخدار ویکا است.
در عقیده کابالیست های یهودی که بسیاری از اندیشه ها و ایده های فیثاغورثی را قرض گرفته اند، پنتاگرام نشان دهنده پنج حقیقت برتر در زندگی است:عدالت، رحمت، دانش، ادراک، شکوه ماورایی و مافوق جهان مادی.
تفاوت پنتاگرام در قله رو به بالا یا قله رو به پایین
پنتاگرام هایی که نوک آنها رو به پایین است در اولین ظهور خود لزوما نشان شیطان پرستی نبودند. طبق تاریخ پنتاگرامهایی که فرقشان در نقطه بالا یا پایینشان است ابتدا توسط دو فرهنگ مختلف پایه گذاری شدند، دو فرهنگی که بنا به مقتضیات آیینی سعی در جدائی از همدیگر را داشتند.امروزه هرکجا با پنتاگرام رو به پایین روبرو شویم ناخودآگاه به یاد شیطان پرستی می افتیم. شاید دلیل این موضوع آنست که پنتاگرام رو به پایین بسیار شبیه علامت ماسونیک ها و فراماسونها می باشد. واقعیت اینست که چون سر آن رو به پایین است یادآور امور وارونه و خلاف جهت است.
ویکان ها گاهی ادعا می کنند هر پنتاگرام رو به پایینی علامت شیطان پرستان است که این تفکر نابجاست. با این حال این سمبل در طول زمان معرف خدای شاخدار ویکان ها شد و امروزه نیز در درجه دوم به آن باغبان ویکا میگویند.
برخی علایم .نمادهادر این فرق:
پنتاگرام در شیطان پرستی
پنتاگرام شیطانی نمادی پیچیده است که از ترکیب ستاره پنج پر با سر بز به وجود آمده است و این نوع استفاده درعین این که جدیدترین مورد استفاده از پنتاگرام است به همان اندازه شناخته شده ترین و جدال آمیزترین نوع استفاده از پنتاگرام نیز به شمار می آید. پنتاگرام شیطانی همیشه وارونه است با یک رأس رو به پایین و دو رأس رو به بالا. استفاده از پنتاگرام به عنوان یک نشان و علامت شیطانی به نیمه دوم قرن بیستم برمی گردد. جایی که شیطان پرستی مدرن توسط Anton Lavey موسس و بنیانگذار کلیسای شیطان پایه گذاری شد. این علامت نشانی از جادوی سیاه است که حاکی از پیروزی ماده و آرزوهای فردی بر عقاید و تعصبات دینی و مذهبی است.
البته پنتاگرام متشابه و قابل قیاس با صلیب برعکس نیست. صلیب برعکس نماد جنبش Anti Christ و نشانی از طغیان، سرکشی در برابر فرهنگ مسیحی است.
همچنین پنتاگرام نباید با هگزاگرام اشتباه شود. هگزاگرام، ستاره شش پر است که به صورت دو مثلث درون هم نشان داده می شود و نمونه آن ستاره داوود می باشد. این ستاره با اعتقادات یهودیان پیوند دارد.شیطان پرستی، شکل ظاهری شیطان تشکیل شده است از سر بز، بالا تنه انسان، پای جن و با دم کوتاه. در شیطان پرستی مدرن، شاهد اتخاذ کردن روش های فردی و توجه بیشتر به شخص هستیم. توجه بیشتر به ضمیر و خود بجای توجه به خدا و عالم بالا، تمایلات جنسی آزاد که شیطان پرستی آن را تمجید می کند. علامتی که به رایج ترین صورت با عقاید شیطانی SabbaticGoat یا بز طلسم ستاره پنج سر Mendes است.
استفاده از بز به خرافات قرون وسطی برمی گردد. آنان همواره در توصیف ساحره ها، آنان را همراه با بزها می دانستند. آنان اغلب بز را نماینده شیطان می دانستند. بز در این مفهوم اغلب به عنوان نمادی از سرکوبی جنسی در نظر گرفته می شود. نماد باستانی پنتاگرام در شیطان پرستی مدرن نمادی است از آزادی در برابر مسائل جنسی.
سمبل ها و نمادها
شیطان پرستان دارای سمبل ها و نشانه هایی هستند که حتما همه ما بعضی از آنها را بروی تیشرت ها، زیورآلات و بدلیجات، کمربند، دستبند، بازوبند، کلاه و … دیده ایم، بد نیست تا معانی برخی از این علائم را بدانیم:
Inverted Pentagram(پنج ضلعی وارونه): نشانه ستاره صبح، نامی که به شیطان تعلق دارد. این علامت در مراسم های مخفیانه ( کابالا ) و جادوگری برای احضار ارواح شیطانی استفاده میشود. این علامت را شیطان پرستان با دو ضلع در بالا و ملحدان با یک ضلع در بالا استفاده میکنند. در هر حال این علامت نشانه شیطان است و مهم نیست که یک نوک ضلع آن بالا باشد یا هر دوی آنها و یا دور آن دایره ای کشیده شده باشد یا خیر در هر حال این علامت شیطان است.
aphomet دیو بافومت: علامت شیطان پرستی. خدای شیطانی و سمبل شیطان. ممکن است این علامت به شکل جواهرات دیده شود.
666 : علامت انسان، نشانه جانور (هیولا) – مکاشفات 13:18 « … پس هرکس حکمت دارد عدد وحش را بشمارد، زیرا که 666 عدد انسان است »
Ankh : سمبل باروری و شهوات در انسانها. روح شهوت قدرت این جمع زنان ومردان می باشد.
wastika or Sun Wheel (صلیب شکسته یا چرخ خورشید): یک علامت مذهبی باستانی است که سالها قبل از قدرت گرفتن هیتلر به کار میرفت. این علامت در کتیبه های بودایی و مقبره های سلتی و یونانی استفاده شده است. در آیین پرستش خورشید، این علامت به نظر می رسد نشانه مسیر حرکت خورشید در آسمان باشد.
All Seeing Eye (چشمی که به همه جا می نگرد): آنها معتقدند که این چشم لوسیفر (شیطان) است و کسی که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارایی ها حکومت میکند. این علامت در پیشگویی ها به کار میرود. جادوها، نفرین ها، کنترل های روحی و تمامی انحرافات تحت این علامت کار میکنند. این علامت روشنفکران است . به پول رایج ایالات متحده نگاهی بیندازید .این علامت اساس نظم نوین جهانی است.
Upside Down Cross صلیب وارونه: نشانه استهزاء و رد کردن مسیح میباشد. گردنبندهای آن توسط شیطان پرستان زیادی به کار میرود. این علامت را میتوان همراه خواننده های راک و روی آلبوم های آنها دید.
Goat Head (سر بز): بز شاخدار، بز مندس mendes (همان ba’al بعل خدای باروی مصر باستان)، بافومت، خدای جادو، scapegoat (بز طلیعه یا قربانی). این یکی از راههای شیطان پرستان برای مسخره کردن مسیح است زیرا گفته میشود که مسیح مانند بره ای برای گناهان بشر کشته شد.
Anarchy (هرج و مرج): این علامت به معنای از بین بردن تمام قوانین میباشد. به عبارت دیگر ” هرچه تخریب کننده است تو انجام بده ” یعنی همان قانون شیطان پرستی، این علامت توسط پانک ها، هوی متالها و راک ها به کار میرود.
Anti Justice (ضدعدالت): تبر رو به بالا علامت عدالت روم قدیم بوده است که علامت واژگون شده آن نشانه ضدعدالت یا شورش و طغیان می باشد. فمنیست ها از دو تبر رو به بالا به معنی مادر سالاری باستانی استفاده می نمایند.
مشخصه های ظاهری
گذشته از اعتقادات، اعمال و سنبل ها، شیطان پرستان ظاهری متفاوت با دیگران دارند که می توان آنها را به راحتی از جمع تشخیص داد.
بطور مثال مدل موهایشان عجیب و غریب است اکثرا ابروهایشان را می تراشند یا به سمت بالا طراحی می کنند، رنگ آرایششان اغلب مشکی، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه، صورتک های شیطانی و سنبل ها خال کوبی می کنند، لباسهایشان از جنس جیر و چرم و اکثرا به رنگ مشکی و قرمز می باشد، چکمه های چرمی ساق بلند که اغلب با فلز تزئین شده است می پوشند.
نظرات
ارسال نظر