برزخ (برگرفته از ویکی فقه)

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۱ دیدگاه

از دیدگاه قرآن و روایات، برزخ و قبر یک چیز است که گاهی از آن به عالم قبر و گاهی از آن به عالم برزخ یاد می‌شود. برزخ در لغت یعنی چیزی که حایل بین چیزی و چیز دیگر باشد. [۱]ازاین رو به جهانی که میان دنیا و آخرت واقع می‌شود برزخ اطلاق می گردد؛ چنان که در آیاتی از قران، برزخ بیانگر فاصله میان دو دریاست. [۲] [۳] برزخ در اصطلاح حکمت: به همان عالم مثال اطلاق می‌شود، زیرا عالم مثال حد فاصل بین عالم عقل و عالم ماده است.و در اصطلاح شریعت: فاصله میان مرگ تا قیامت کبری را گویند.

برزخ، برزخ قیام و زندگی جدید و جهانی نو است؛خواه گودالی از گودال‎های دوزخ باشد، یا باغی از باغ‎های بهشت. پس برزخ معبر و دالان ورودی به قیامت و حشر اکبر است و انسان در ادامه ی مسیر زندگی دنیا وارد جهان برزخ می‌شود، که سراسر آگاهی و حیات است «النّاس نیام فإذا ماتوا انتبهوا» [۴]

برزخ در آیات قرآن کریم در آیاتی از جهان برزخ خبر داده است؛ مانند:

۱ «... و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون:واز پس انان برزخی است، تا روزی که مبعوث شوند.« [۵]این آیه حکایت مى‏کند که، بعد از مردن تا قیامت حالتى وجود دارد که آن حالت،حائل و فاصله میان زندگى این دنیا و قیامت است.

۲-النّار یُعرضُون علیها غدوّاً وعشیّا [۶]پیامبر اسلام صلوات الله علیه فرمودند: هرگاه یکی از شما از دنیا برود، اگر از اهل بهشت باشد از بهشت، و اگر از اهل آتش باشد از جهنّم هر صبح و شام جایگاهش به او عرضه می‌شودو به او گفته می‌شود: این موقف معین، جایگاه توست وقتی در قیامت خداوند تو را مبعوث کرد، به این جا منتقل می شوی [۷] «امام صادق علیه السلام نیز در تفسیر آیه مزبور فرمودەاند: این رخداد پیش از قیامت است؛ زیرا در قیامت صبح و شام نیست. پس اگر کافران هر صبح و شام معذّب می‌شوند معلوم می‌شود در برزخ و پیش از قیامت است.» [۸]

۳- خداوند متعال درباره ی بت پرستان زمان حضرت نوح علیه السلام می‌فرماید: «مما خطیئاتهم اغرقوا فادخلواناراً؛ [۹] بر اثر خطا کاری‎ها غرق شدند و به مجرد غرق شدن، به آتش وارد شدند.» البتّه این سخن غیر از تشریفات فقهی مانند لزوم غسل دادن، حنوط، کفن کردن، نماز خواندن و خاک سپاری و نیز نماز لیلة‌الدّفن است. مفسران، این آتش را همانند آتشی که در آیه بعد مطرح است، برزخی می دانند و این گونه از آتش‎ها در درون آب هم موجود است؛ زیرا مربوط به خود شخص تبه کار است. اگر میّت را دفن نکنند نیز برزخ و سؤال و جواب قبر دارد. از این رو برزخ را قیامت صغری می نامند. [۱۰]

۴-«ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون» [۱۱]مفسران این حیات را برزخی دانسته‌اند گرچه اختصاصی به آن ندارد. «یونس بن ظبیان از حضرت صادق علیه السلام نقل می‌کند: خداوند هرگاه روح مؤمنی را قبض کند، روح او را در قالبی همگون قالب دنیوی او قرار می‌دهد و هر گاه کسی بر آنان وارد گشت، او را به همان صورتی که در دنیا داشته است می‌شناسند.» (مجمع البیان ۱/۴۳۴و [۱۲]

۵- «ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربّهم یرزقون» [۱۳]؛ پیامبر اکرم صلوات الله علیه ذیل این آیه، بیانی نزدیک به روایت یونس دارد. سپس می افزاید: جعفر بن ابی طالب را که در جنگ موته شهید شد، در حالی مشاهده کردم که با دو بال همراه فرشتگان در پرواز بود. (مجمع البیان ۲/۸۸۳.) بنابراین، شهیدان نخواهند مرد و نمرده وارد بهشت برزخی می‌شوند گرچه از لحاظ قوانین حاکم بر طبیعت می میرند و مرده‌اند.

۶-«و مَن أعرض عن ذکری فإنّ له معیشةً ضَنکاً ونحشره یومَ القیمة أعمی» [۱۴]؛ که معیشت ضنک را برخی بر برزخ تطبیق کرده‌اند.

۷- «یثبّت الله الّذین امنوا بالقول الثّابت فی الحیوة الدّنیا و فی الاخرة» [۱۵]این آیه و آیات بعد، بر بهشت برزخی دلالت دارد.

۸- «والّذین‎هاجروا فی سبیل الله ثمّ قُتِلوا أو ماتوا لیرزقنّهم الله رزقاً حسناً» [۱۶]

۹- «قیل ادخل الجنّة قال یا لیت قومی یعلمون بما غفرلی ربّی و جعلنی من المکرمین» [۱۷]

برزخ در روایات از نظر روایات نیز، وجود بدن برزخی امرى مسلم و قطعى است. در روایات و احادیث، از «عالم برزخ» در برخى مواضع، با واژه «قبر» یاد شده است. البته در پاره‏اى موارد، منظور از کلمه «قبر» در روایات، قبر مادى و خاکى است. با دقت در محتوا و صدر و ذیل روایات، مى‏توان به خوبى دریافت که مقصود از لفظ «قبر» در آنها، «قبر خاکى» است یا مراد «نظام برزخى» است.

۱- در روایات و احادیث، از «عالم برزخ» در برخى مواضع، با واژه «قبر» یاد شده است از جمله به ذکر روایتی از امام سجاد علیه السلام می پردازیم: زهری نقل مى‏کند: «امام سجاد علیه السلام فرمود:سخت‌‏ترین ساعت‏ها براى فرزند آدم، سه ساعت است: ساعت اول، ساعتى است که در آن ملک‌الموت را مى‏بیند و ساعت دوم، ساعتى است که در آن از قبر خود بر مى‏خیزد و ساعت سوم، ساعتى است که در برابر خداى متعال مى‏ایستد، یا به سوى بهشت است و یا به سوى آتش». سپس فرمود: «اى فرزند آدم! اگر هنگام مرگ نجات یافتى، پس و گرنه به هلاکت رسیدى. واى فرزند آدم! اگر در موقعى که به قبر خود گذاشته مى‏شوى نجات یافتى، و گرنه به هلاکت افتادى، و اگر هنگامى که انسان‏ها بر صراط امر مى‏شوند نجات یافتى، و الا به هلاکت رسیدى و اگر در آن هنگام که انسان‏ها در برابر پروردگار قرار مى‏گیرند نجات یافتى، و گرنه به هلاکت افتادى.» سپس این آیه از قرآن را تلاوت کرد:«وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ؛ [۱۸]؛و حال آنکه از وراى آنان برزخى وجود دارد» و فرمود: «این همان قبر است و حقیقت این است که براى آنان (اهل ضلال) در قبر، معیشت سختى بوده و در مضیقه و فشار خواهند بود. قسم به خداوند که قبر، یا روضه‏اى از ریاض بهشت و یا جایگاه پستى از جایگاه‏هاى پست آتش است». سپس امام سجاد علیه السلام به شخصى از حاضران در آن جلسه روى آورد و فرمود: «آن‏که ساکن آسمان است، ساکن بهشت را از ساکن آتش تمیز داده و مى‏شناسد. پس تو از کدامین هستى؟ و منزل تو از این دو منزل کدام است؟» [۱۹] چنان که در متن روایت آمد، امام سجاد علیه السلام مقصود از کلمه «برزخ» در قرآن را همان «قبر» دانسته‏اند که از این اشاره معلوم مى‏شود که مراد از عالم قبر در روایات، همان عالم برزخ است و مسائل مربوط به قبر در واقع مسائل عالم برزخ است. مسائلى از قبیل فشار، سؤال و جواب، نعمت و عذاب و نظایر آنها. توضیح امام سجادعلیه السلام در باره قبر نیز بیانگر این نکته لطیف است که هر جا این جمله و توصیف در خصوص قبر در روایات بیاید، مشخص مى‏شود که مراد از «قبر» در آن روایت، نظام برزخ است نه قبر مادى و خاکی. [۲۰]

۲- امام صادق علیه السلام فرمود: برزخ همان قبر (در اصطلاح قرآن) است. ( البرزخ هو القبر وهو الثّواب و العقاب بین الدّنیا و الآخرة والدّلیل علی ذلک قول العالم: «والله ما نخاف علیکم إلاّ البرزخ.» [۲۱] بنا براین برخی از تفاسیر، برزخ را عین ثواب یا عقاب بین دنیا و آخرت دانسته‌اند.

۳-امام صادق علیه السلام جهان برزخ را فاصلة میان زمان مردن تا زمان قیام قیامت، معرفی کرده است. عمر بن یزید از آن حضرت پرسید: برزخ چیست؟ حضرت فرمود: («القبر منذ حین موته إلی یوم القیامة» [۲۲]

تفاوت برزخ وقیامت

تفاوت برزخ با قیامت در جهات گوناگونی است که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

الف) قیامت (قیامت کبری) بعد از منقضی شدن این دنیا است، در حالی که برزخ (قیامت صغری) با مردن افراد آغاز می‌شود.

ب) در عالم برزخ روح با بدن مثالی (اجساد لطیف ) همراه است که نه به کلی مجرد است و نه مادی محض؛ بلکه دارای یک نوع تجرد برزخی است به این معنی که عالم مثال، هم خصوصیاتی از عالم ماده را دارد، مثل شکل و رنگ و مقدار و هم خصوصیاتی از عالم عقل و مجردات تام را، مثل ثبات و تغییرناپذیری وزوال‌ناپذیری و تقیدناپذیری. بدین صورت به حیات خود ادامه می‌دهد، در حالی که در قیامت روح با بدن جسمانی همراه است که نظیر همین بدن مادی دنیوی است.

ج) نعمت‌های بهشتی در قیامت به مراتب از نعمت‌های برزخی والاتر است؛ هم چنان که عذاب دوزخی از عذاب برزخی بسی سخت تر است. [۲۳]

ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمودند: مومنان در حالی که در عالم برزخ برخوردار از نعمت‌اند، پیوسته می‌گویند: «ربنا اقم لنا الساعه وانجز لنا ما وعدتنا; پروردگارا قیامت را برپا کن و وعده‌های خود را دربارة ما محقق ساز.» و برعکس مشرکان در حالی که در برزخ معذبند پیوسته می‌گویند: «ربنا لاتقم لنا الساعه ولا تنجزلنا ماوعدتنا؛ پروردگارا قیامت را برپا مساز و وعده‌های خود را دربارة ما محقق نفرما.» [۲۴]

بدن برزخی

بسیارى از حقایق هستى و خصوصا حقایقى که در ماوراء جهان طبیعت وجود دارد، براى ما مجهول است. البته این ندانستن، بیشتر در کم و کیف و چگونگى آن حقایق است ولى اصل آن حقایق را عقل و وحى در جاى خود اثبات کرده‏اند و ما نسبت به آن آگاهى داریم. بنا بر این سنخیت و چگونگى بدن‏هاى برزخى براى ما به صورت کامل و دقیق روشن نیست ولى در عین حال از مجموعه آیات و روایات و تحلیل‏هاى عقلى مى‏توان دورنمایى از کم و کیف بدن برزخى را تصویر کرد. ابتدا نکاتی مقد ما تی مطرح می‌شود:

الف) در تمام عوالم هستى (عالم مادى، برزخ و قیامت) انسان داراى بدن است و در هیچ عالمى بى‌‏بدن نیست؛ به دلیل این که روح حقیقتى است عین تعلق به بدن و در متن و ذات روح، تعلق به بدن خوابیده است. از این رو، ممکن نیست که روح باشد و بدنى در کار نباشد. پس اگر انسان در عالم طبیعت، برزخ و قیامت، داراى روح است - که هست - واجد بدن نیز خواهد بود.

ب) هر یک از عوالم هستی داراى نظام، احکام، آثار و قوانین مخصوص به خود است یعنى، در عالم طبیعت قوانینى حاکم است غیر از سننى که بر عالم برزخ حکم ‏فرماست و در عالم برزخ، نظامى وجود دارد که در عالم قیامت وجود ندارد و در عالم قیامت، آثارى است که در دو عالم برزخ و طبیعت نیست. از این رو، بدنى که در عالم طبیعت است هم سنخ با قوانین حاکم بر این دنیا است و این بدن غیر از بدن برزخى است. بدن برزخى، هم سنخ با احکام و آثار عالم برزخ است. هم‏چنین بدن در قیامت غیر از بدن برزخى و بدن مادى است و بدنى است که هم سنخ با سنن ویژه عالم قیامت و آماده پذیرش آن قوانین مخصوص است. مثلاً بدن قیامتى، بدنى است که در عین سوختن مدام، از بین نمى‏رود؛ یا مثلاً بدن قیامتى یک فرد بهشتى، به صورتى ساخته شده است که در عین خوردن و آشامیدن، نیازى به تخلیه مواد تغذیه شده از بدن ندارد. بنابراین نباید تصور کرد که بدن مادى، برزخى و قیامتى یکسان هستند. در جاى خود مستدل شده است که عالم تجرد و قیامت، عالم بالاتر و نزدیک ‏تر به مبدأ متعال است و از این رو موجودات آن از مراتب وجودى بالاتر و کامل‏ترى برخوردارند. قبل از آن (یعنى در مرتبه فروتر) عالم مثال و برزخ است که مترتب بر عالم تجرد و متأخر از آن است. عالم آخر، عالم جسم و جسمانیات و یا نظام مادى است که دورترین عالم از مبدأ متعال است. از این رو، موجودات آن نیز از مراتب ضعیف ‏تر و ناقص ‏ترى برخوردارند. بنابراین، موجودات عالم برزخ از موجودات عالم مادى، کامل ‏تر ولى نسبت به موجودات عالم قیامت و تجرّد، ناقص‌ترند.

بنا براین با توجه به مطالب فوق، در وجود بدن برزخی شکی نیست. بحث در کیفیت آن است. بدن برزخى از آن جا که از بدن مادى بالاتر است، از سنخ ماده و جسم طبیعى نیست که احکام ماده بر آن غالب باشد. ولى از آن جا که از بدن قیامتى پایین‌‏تر است، واجد برخى لوازم ماده چون، شکل، اندازه و مقدار مى‏باشد.روایات نیز به صراحت بیانگر این حقیقتند که بدن برزخى، شبیه بدن دنیوى است. [۲۵] امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: «ارواح مؤمنان (در برزخ) در بدن‏هایى شبیه بدن‏هاى دنیوى آنان است.» [۲۶]و در جمله‌اى دیگر مى‏فرماید: «ارواح انسان‏ها (در برزخ) به صورت جسدهاى دنیوى‏اند.» [۲۷] لکن هر چند بدن برزخى بالاتر و کامل‏تر از بدن مادى است، در عین حال، از بدن قیامتى ناقص‌‏تر است. امام صادق علیه السلام فرمودند: «بدن‏هایى شبیه بدن‏هاى دنیوى» یا «در صورت جسدهاى دنیوى» که بیانگر شباهت، است نه یکسان بودن. شبیه آن است چون شکل، مقدار و اندازه دارد، و هر فرد مرده‏اى، مردة دیگر رادراین قالب، مشاهده کرده، او را مى‏شناسد.

 

ارواح برزخی و دیدار با خانواده

براساس روایات و همچنین با توجه به ارتباط نسبى که بدن برزخى با بدن مادى پنهان در زیر خاک دارد ارواح انسانى در برزخ، براساس منزلت و فضایلى که در دنیا داشته‏اند، امور دنیوى را درک کرده، حتى به خانواده خود سر مى‏زنند و آنها را زیارت مى‏کنند. این امر مى‏تواند در هر زمانى و براى هر فردى باشد ولى روز جمعه کمترین و مشخص ‏ترین زمانى است که در روایات وجود دارد. [۲۸] در این جا به ذکر دو روایت بسنده مى‏کنیم:

۱- «اسحق ‌بن عمار از امام کاظم علیه السلام پرسید: آیا مؤمن خانواده خویش را زیارت مى‏کند؟ فرمود: آرى. گفتم: چقدر؟ فرمود: بر حسب فضایلشان. پاره‏اى از آنان هر روز و پاره‏اى هر سه روز، خانواده خود را زیارت مى‏کنند. اسحق بن عمار مى‏گوید: در اثناى کلام حضرت، دریافتم که مى‏فرمود: کم‏ترین آنان هر جمعه (خانواده خود را زیارت مى‏کنند) پس گفتم: در چه ساعتى؟ فرمود: هنگام زوال خورشید، یا مثل آن، پس خداوند فرشته‌‌اى را با او روانه مى‏کند تا چیزهایى را به او نشان دهد که شاد شود و از وى چیزهایى را بپوشاند که او را غمگین سازد.» [۲۹]

۲. امام صادق علیه السلام فرمود: «به درستى که مؤمن خانواده خویش را زیارت مى‏کند. پس آنچه را دوست دارد، مى‏بیند و آنچه را ناخوشایند دارد از او پوشیده مى‏شودو به درستى که کافر خانواده خویش را زیارت مى‏کند. پس مى‏بیند آنچه ناخوشایند اوست و از او پوشیده مى‏شود آنچه را دوست دارد. امام علیه السلام فرمود:« پاره‏اى از ایشان هر جمعه زیارت مى‏کنند و پاره‏اى بر حسب عمل خود، زیارت مى‏کنند.» [۳۰]

 

پانویس

۱- سایت پرسمان

۲- فرقان(سوره ۲۵)، آیه۵۳.

۳- الرحمن(سوره ۵۵)، آیه۲۰.

۴- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴، ص۴۴.

۵- مومنون (سوره ۲۳)، آیه۱۰۰.

۶- غافر (سوره ۴۰)، آیه۴۶.

۷- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶، ص ۲۷۵.

۸- الطبرسی، الشیخ أبی علی الفضل بن الحسن، ج۸، ص۸۱۸.

۹- نوح (سوره۷۱)، آیه ۲۵.

۱۰- سایت پرسمان

۱۱- بقره (سوره۲)، آیه۱۵۴.

۱۲- الحویزی، الشیخ عبدعلی ابن جمعة العروسی، تفسیر نورالثقلین، موسسة اسماعیلیان،قم،ج۱،ص۱۴۲.

۱۳- آل عمران (سوره ۳)، آیه۱۶۹.

۱۴- طه (سوره ۲۰)، آیه۱۲۴.

۱۵- ابراهیم۰سوره۱۴)، آیه۲۷.

۱۶- حج (سوره ۲۲)، آیه۵۸.

۱۷- یس (سوره ۳۶)، آیه۲۶ تا ۲۷.

۱۸- مومنون (سوره ۲۳)، آیه۱۰۰.

۱۹- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، موسسه وفا، ج۶، ص۱۵۹.

۲۰- سایت پرسمان

۲۱- الحویزی، الشیخ عبدعلی ابن جمعة العروسی، تفسیر نور الثقلین، موسسة اسماعیلیان، قم، ج۳، ص۵۵۳.

۲۲- الحویزی، الشیخ عبدعلی ابن جمعة العروسی، تفسیر نور الثقلین، موسسة اسماعیلیان، قم، ج۳، ص۵۵4.

۲۳- سایت پرسمان

۲۴- مجلسی،محمد باقر،بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۶۹ و۲۷۰.

۲۵- سایت پرسمان

۲۶- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۶۸، روایت ۱۱۹.

۲۷- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶،ص ۲۶۹، روایت ۱۲۱.

۲۸- سایت پرسمان

۲۹- کلینی، محمد بن ابراهیم، کافى، به تصحیح على‏اکبر غفارى، ج ۳، کتاب الجنائز، ص ۲۳۱، روایت پنجم.

۳۰- کلینی محمد بن ابراهیم، کافى، به تصحیح على‏اکبر غفارى، ج ۳، کتاب الجنائز، ص ۲۳۰، روایت اوّل.

 

  • Caroline

    Caroline

    • ۱۳۹۶/۰۶/۱۵ - ۰۷:۲۶:۳۱

    Saved as a favorite, I like your blog!