مثل افلاطونی

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

افلاطون فیلسوف بزرگ یونانی است که برخی از فلاسفهء مسلمان و قبل از همه شیخ شهاب‌الدین‌ سهروردی وی را اشراقی و رئیس اشراقیون نامیده‌اند و مسلم است که آراء فلسفی وی در نظریه‌های برخی از حکما و فلاسفهء مسلمان بی‌تأثیر نبوده است.(مانند میرداماد، صدرالمتألهین و میرفندرسکی).در میان‌ نظریه‌های فلسفی افلاطون«مثل»از اهمیت ویژه‌ای‌ بر خوردار است؛ و منشأ بسیاری از مباحث فلسفی و مطمح نظر بسیاری از فلاسفة اسلامی و غیراسلامی‌ بوده و هست. در این پژوهش پس از بیان اجتماعی‌ عالم مثل و نیز عالم ذر (در اعتقادات اسلامی) به رابطة میان آن دو می‌پردازیم و به دلیل ارتباط تنگاتنگ میان‌ مثل و نیز دو نظریة دیگر افلاطون ناگزیر از طرح آنها نیز می‌باشیم.

«طبق نظریة مثل آنچه در این جهان مشاهده‌ می‌شود، اعم از جواهر و اعراض اصل و حقیقتشان در جهان دیگر وجود دارد و افراد این جهان به منزلهء سایه‌ها و عکسهای حقایق آن جهانی می‌باشند. مثلا افراد انسان که در این جهان زندگی می‌کنند همه‌ دارای یک اصل و حقیقت در جهان دیگر هستند و انسان اصیل و حقیقی، انسان آن جهانی است.

همچنین سایر اشیاء. افلاطون آن حقایق را «ایده» می‌نامد.در دورهء اسلامی کلمة «ایده» به «مثال» ترجمه‌ شده است و مجموع آن حقایق به نام «مثل افلاطونی» خوانده می‌شود. افلاطون در نظریة مثل خویش‌ قایل به عالمی ورای عالم محسوس است که آن را عالم‌ معقول و موجودیت در آن را وجود حقیقی و واقعی‌ می‌داند و وجود را در جهان محسوس غیر واقعی‌ می‌انگارد. در واقع تا جایی پیش می‌رود که اصالت را از آن ذوات و ماهیات که در جهان معقول موجود می‌باشند می‌داند و تعینات را صاحب وجود حقیقی‌ نمی‌داند. «از این روست که برخی افلاطون را از پیروان‌ اصالت ماهیت شمرده‌اند زیرا موجود حقیقی را ذات‌ معقول یا ماهیت اشیاء می‌نامد».

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...