سد (دیوار) ذوالقرنین کجا قرار گرفته؟

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

عده ای گمان می کردند سد ذوالقرنین همان دیوار چین است که صدها کیلومتر طول دارد ولی کاملا روشن است دیوار چین سد ذوالقرنین نیست چون نه از آهن و مس ساخته شده، و نه در یک تنگه باریک کوهستانی است.

بـعـضـى دیگر که ادعا داشتند ذوالقرنین یک پادشاه یمنی بود، سد مارب در سرزمین یمن را سد ذوالقرنین می داسنتند در حالى که سـد مارب گر چه در یک تنگه کوهستانى بنا شده ولى براى جلوگیرى از سیلاب و به منظور ذخیره آب بوده، و آهن و مس در ساختمان این سد به کار نرفته است.

در قفقاز مـیـان دریـاى خـزر و دریـاى سـیـاه سـلسـله کـوهـهـایى اسـت که هـمـچـون یـک دیـوار شـمال را از جنوب جدا مى کنند، تنها تنگه اى که در میان این کوه هاى دیوار مانند وجود دارد به تنگه داریال معروف است، در این تنگه دیوار باستانی مقاومی از آهن و مس قرار دارد که هنوز پا برجاست. مورخین معتقدند این همان سدی است که قرآن از آن سخن می گوید ولی آیا این سد را کوروش کبیر ساخت؟

بله! در آثار باستانی ارمنی از این سد به بهاگ گورایی یاده شده که یعنی تنگه کوروش. در نزدیکی این سد رودی است که مردم محلی آن را سائرس (سیروس؟) می خوانند که به زبان یونانی یعنی کوروش.

داستان ها و افسانه های ساختگی در مورد ذوالقرنین، و یاجوج و ماجوج

در کتب مختلف تاریخی که از قدیم به یادگار مانده اند، در آثار ادبی و حتی در احادیثی که منسوب به ائمه کرده اند (معمولا امام صادق! اصولا یه عده هر جا کم میاوردند یه حدیث به نام امام صادق جعل می کردند!) داستان ها و افسانه های نادرستی در مورد ذوالقرنین، و یاجوج و ماجوج می خوانیم. یکی از نشانه های ظهور حضرت مهدی خروج یاجوج و ماجوج و هجوم آنها به مسلمانان است. در کتاب مقدس، در مکاشفات یوحنا هم از نشانه های ظهور مجدد مسیح به خروج یاجوج و ماجوج اشاره شده. ولی این باورها کم کم رنگ و بوی افسانه و خرافات هم به خود گرفته اند. در تاریخ طبری در مورد یاجوج و ماجوج اینطور آمده:

گویند (کی؟) یاجوج و ماجوج دو برادر بوده اند از فرزندان یافث بن نوح (ع) از پس طوفان به حد مشرق افتادند و از پس آن دو کوه قرار گرفتند و از ایشان نسل پیوست و نسب هر یکی چندین فرزند آمد و خلق بسیار شد و صورت ایشان همچو صورت آدمی است ولیکن بقامت یک ارش اند! و هر یک گوش ها دارند پهن که در زمین همی کشند! و جامه ندارند و برهنه باشند و چون خر و گاو و وحش پیش یکدیگر جماع کنند و شرم ندارند (البته این تا حدودی درسته!) و چون بخفتند یک گوش زیر کنند!... و طعام ایشان دانه خار خشک است! این مردمان اندر کوه بسیارند و دین ندارند و خدای را نشناسند و عدد ایشان کمتر نشود! و هیچ مردی از این جهان بیرون نشود تا او را هزار تن از پشت بیرون نیاید از نر و ماده و ایشان هر وقت از آن کوهها بیرون آیند و مسلمانان را رنجه نمایند و فساد بسیار کنند و هر آدمی که بیابند بکشند..

در مورد ذوالقرنین هم همین طور است. در مورد او هم افسانه های زیادی داریم که در موثق ترین! آنها اینطور می خوانیم که ذوالقرنین به همراه عده دیگری من جمله خصر نبی در جستجوی آب حیات (یا آب حیوان) شرق و غرب عالم را سفر کردند. در طول این سفر وقایع شگفت انگیزی روی داد. ذوالقرنین در حین سفر با موجودات عجیب غریبی (یاجوج و ماجوج) رو به رو شد و آنها را پشت سدی زندانی کرد... سرانجام دوالقرنین در ظلمات ناپدید شد ولی خضر از آب حیات نوشید و خود را بشست و عمر جاودان یافت..

در باورهای اسلامی چیزی به عنوان درخت معرفت، درخت حیات، و آب حیات نداشته ایم و این باورها به تدریج از افسانه های مسیحت و یهودیت (و شاید هم زرتشتی) وارد کتب ما شده اند. هنوز هم در کتاب هایی مثل: قصص الانبیا، نشانه های ظهور حضرت مهدی و غیره از این باورهای خرافی در مورد ذوالقرنین و یاجوج و ماجوج بسیار داریم. ببینید از اسلام و تشیع چه ساخته بودند.

 

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...