چرا کوروش را ذوالقرنین دانسته اند؟

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

ذوالقرنین: یا قرن در این کلمه بمعنای شاخ است ذوالقرنین یعنی صاحب دوشاخ یا کسی که دو قرن عمر کرده باشد یا قلمرو آن کل مشرق و کل مغرب باشد...

برای این شخص در قرآن داستان مفصلی آمده که در سوره کهف آیات 83تا98 میباشد:«(نقل است که علمای یهود پرسیدند) * خدا به او در زمین تمکن وقدرت داد وهمه وسایل حکمرانی را بریش فراهم آورد او در سفری که بسوی مغرب داشت به محلی رسید که خورشید در محلی که آبی تیره رنگ داشت غروب میکرد ، ودر آنجا قومی یافت .خدا به او گفت ای ذوالقرنین ! میخواهی عذابشان کن ، ویا اگر میخواهی با انها به نیکی رفتار کن * گفت :اما هرکسی که ستم کند او را کیفر خواهم داد .سپس او بعد از مرگ به سوی پروردگارش باز گردد و او به عذابی سخت کیفرش خواهد داد * وآنانکه اهل ایمان ورفتار نیکو هستند ،نیکو ترین اجر برای او باشد وکار بر او آسان میگیریم * آنگاه ذوالقرنین با وسایلی که در اختیار داشت سفری بسوی مشرق کرد. و قومی را دید که در برابر آفتاب هیچ حجاب و پوششی ندارند( قومی وحشی که خانه و لباسی نداشتند تا از آفتاب مسور باشند) وما آنچه نزد ذوالقرنین از عده وتجهیزات کاملا باخبر بودیم . ذوالقرنین پس از آن سفری دیگر آغاز کرد تا به میان دو کوه بزرگ رسید در آنجا قومی را یافت که بسیار ساده وبدوی بودند که گویی زبان نمی فهمیدند آن قوم گفتند ای ذوالقرنین !یاجوج وماجوج در این سرزمین فساد میکنند به تو مزدی می دهیم تا میان ما و آنها سدی بسازی ،ذوالقرنین گفت تمکن وقدرتی که پروردگارم به من عطا فرموده از مزد شما بهتر است اما شما مارا با قوت بازو تا مبان شما و آنها سدی بسازم . ذوالقرنین گفت: برای من قطعات آهن بیاورید. آنگاه میان دو کوه را از قطعات آهن انباشت وهمسطح ساخت. ذوالقرنین گفت : بر آنها آنقدر بدمید تا آن آهن گداخته شود(وباهم جوش بخورند) و گفت مس گداخته بیاورید تا بر آن بریزم ( تا آن سد زنگ نزند) * سدی ساخته شد که یاجوج وماجوج نتوانستند بر آن بالا روند ونه درآنرا سوراخ کنند ...

نکاتی در این داستان:1- نقل این قضیه در قرآن بواسطه سوال بوده «از تو از ذولقرنین سئوال میکنند بگو بزودی چیز از او برای شما میخوانم » گفته اند علمای یهود از پیغمبر سوال کردند . واین نام در تورات آمده.. 2- او در سفر به غرب به جایی رسید که در نظر بیننده آفتاب در آبی تیره رنگ غروب میکرده است(شرح آن را میگوییم) ودر همان سفر ظاهرا با قومی جنگیده و غالب شده وستمکاران راکیفر داده و نیکو کاراران را پاداش داده است. 3- او یا پیغمبر بوده ویا پیغمبری در لشکریانش زیرا به او وحی شده ویا احکام دینی را می دانسته به این سبب به «قلنا» تعبیر شده. 4- در سفر مشرق بقومی که تقریبا به حال توحش زندگی میکرده رسیده است ولی برای چه به آنجا سفر کرده است؟ 5-در سفر آخر به محلی رسیده که اهل آنجا از قومی چپاولگر در آزار و اذیت بوده اند ، محل سکونت چپاولگران در پشت کوهها بوده واز شکافی بین کوهها میگذشته و به انها حمله ور میشده اند لذا از ذوالقرنین تقاظا کرده اند که آن شکاف را مسدود کند .6- سد میان شکافی بوده که با آن شکاف را پر میکرده و مصالح آن آهن و مس بوده 7- ذوالقرنین به مال حرص و طمع ندااشته چون وقتی میگویند به تو مزد میدهیم میگوید تمکنی که پروردگارم به من داده کافی است .(ابوالکلام آزاد)

***

اما این سد در کجای دنیا بوده ؟ پادشاهی که صاحب دوشاخ بوده یا دو قرن عمر کرده یا کل مشرق وکل مغرب را فتح کرده کیست ؟ یاجوج و ماجوج چرا نتوانسته اند از جای دیگر بگریزند و به غارتگری ادامه دهند ؟ و آن اقوام کدامند ؟

در قرآن به جواب این سوال ها اشاره ای نشده اما سه نظر عمده وجود دارد : 1- بنظر و عقیده بعضی سد ذوالقرنین همان دیوار بزرگ چین است .ناگفته نماند که دیوار بزرگ چین بین سالهای 204 تا 224 قبل از میلاد به مدت بیست سال بفرمان امپراطور بزرگ چین « چین شی هوانگ» ساخته شد ، این دیوار از سنگ وآجر بنا شده وحدود چهار هزار کیلومتر طول دارد. اما این دیوار نمیتواند سد ذوالقرنین باشد چون این سد میان ئو کوه بوده واز مس و آهن ساخته شده بوده است. 2- گروهی گویند اسکندر مقدونی بوده است . اما اسکندر فردی کافر و جنایت کار بوده وبا صفات ذوالقرنین در قرآن همخوانی ندارد چرا که او خود را خدا نامید ودر مدت دوازده سال سلطنتش نزدیک به یک میلون انسان را کشت واطرا فیان مجبور بودند او را به عنوان خدا تعظیم کنند....3- اما مولانا ابوالکلام آزاد دانشمند مسلمان هندی (بیوگافی آن خواهد آمد ) طبق قرائن وشواهدی ذوالقرنین را کوروش کبیر هخامنشی دانسته ودر این باره کتاب مستقلی نوشته است ،اینک بطور اختصار به تحقیقات ابولکلام اشاره میکنیم :

اولین لشکر کشی کوروش به غرب و فتح لیدیا

کوروش پس از آنکه بر تخت نشست با پادشاه لیدی که کرزوس نام داشت روبرو شد مورخین یونان عموما گفته اند که برای اول بار کرزوس دست به دشمنی زد و جنگ را آغاز کرد و کوروش را مجبور به توسل به شمشیر کرد ،کوروش در این جنگ پیروز شد ، لیدی در آسیای صغیر موسوم به آناطولی قرار داشت ، حکومت لیدی دست نشانده یونان بود ، کوروش با مغلوبین بطوری با بزرگواری رفتار نمود که مردم احساس نمیکردند که آتش جنگی به دیار آنها کشیده شده است .. بنظر ابولکلام اولین سفری که کوروش به غرب کرده همان است که در ایات 85تا88سوره کهف آمده است .(حما به معنای آب تیره رنگ شرح داده میشود.)

دومین لشکرکشی کوروش به شرق

در حمله دوم ، کوروش متوجه مشرق شد ، زمانیکه قبایل وحشی و عقب مانده " کیدروسیا" و "باکتریا" که در نواحی مشرق سکونت داشتند سر به شورش برداشتند کوروش برای خواباندن فتنه به آنجا لشکر کشید. منظور از سرزمین کیدروسیا "مکران وبلوچستان" و منظور از باکتریا همان "بلخ" است وآیات 89تا 91 سوره کهف میباشد.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...