جهان امروز و پیشگوییهای آخرالزمان

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

به همان سان که انتظار دستیابی به «مدینه فاضله» و وضع بهتر و متفاوت با وضع موجود و گریز از ناملایمات، از ابتدای خلقت یار قرین و رفیق دائمی انسان بوده و وعده فرارسیدن روزگار رهایی توسط انبیاء، اولیاء و حکما نیز این تمنا وانتظار را قوت بخشیده، تلاش برای کسب آگاهی از امکان و زمان وقوع وعده رهایی و فصل بهار حقیقی نیز او را رها نساخته است.

 شاید این تلاش مرهمی بر زخمهای آدمی بوده و آن را انگیزه ای برای تاب آوردن ناملایمات و مبارزه با همه آنچه که نامطلوب بوده می شناخته، تا آنجا که این « تمنا » و « مجاهده » فصل قابل توجهی از فرهنگ وادبیات اقوام را به خود اختصاص داده است.

به همان سان که انتظار دستیابی به «مدینه فاضله» و وضع بهتر و متفاوت با وضع موجود و گریز از ناملایمات، از ابتدای خلقت یار قرین و رفیق دائمی انسان بوده و وعده فرارسیدن روزگار رهایی توسط انبیاء، اولیاء و حکما نیز این تمنا وانتظار را قوت بخشیده، تلاش برای کسب آگاهی از امکان و زمان وقوع وعده رهایی و فصل بهار حقیقی نیز او را رها نساخته است. شاید این تلاش مرهمی بر زخمهای آدمی بوده و آن را انگیزه ای برای تاب آوردن ناملایمات و مبارزه با همه آنچه که نامطلوب بوده می شناخته، تا آنجا که این «تمنا» و «مجاهده» فصل قابل توجهی از فرهنگ وادبیات اقوام را به خود اختصاص داده است. فقدان ادوات مناسب برای گشودن این راز سر به مهر و عدم توانایی عموم مردم در دسترسی به آنچه در پس پرده نهان مانده، موحب بوده تا عموم اقوام، پرده برداری از این راز را از قدسیان، راهبان، کاهنان، منجمان، طالع بینان و بالاخره پیشگویان بخواهند. چه، دست یازیدن به این اسرار نهان را ازتوان انسانهای معمولی خارج می دانستد و تنها این توان را در کسانی جستجو می کردند که قادر به خرق عادت و شکستن محدویتهای عالم محسوس بودند. یا با ایجاد نوعی رابطه با نیروهای ماورایی و قدسی امکان کسب خبر از آینده را در اختیار داشتند. از همین روست که بخشی از آثاری که سخن از آینده به میان آورده‌اند، منسوب به طالع‌بینان و منجمان و کاهنان است. این تلاش در میان همه ملل و نحل درهیأت و مجموعه ای از «پیشگوییها» رخ نموده است. چنانکه در میان همه دوره و قومی را نمی توان سراغ گرفت که در آثار فرهنگی خود فصلی ویژه در این باره نگشوده باشند. آثار اساطیری، ادبی و مذهبی عموم اقوام، مشحون از «پیشگویی» درباره آینده و فرجام تاریخ، جهان و انسان است. به دلایل مختلفی که دراینجا مجال گفتگو درباره آن نیست زبان عموم این آثار تمثیلی، رمزگونه و استعاری است. اگر چه علوم جدید که جملگی مبتنی بر دریافتهای تجربه گرایانه و کمی از عالم وآدم است نافی هر گونه سخن دراین باره است اما، می بایست متذکر این نکته شد که نسبت به مبدأ هستی و علم لدنی انبیاء و اولیای الهی، مکاشفات پیران طریقت و قدیسان، رؤیاهای صادقه، ریاضتهای نفسانی و بالاخره علوم غریبه درگذشته امکان کشف زمان و مکان وقوع بسیاری از حوادث و وقایع مربوط به حیات فردی و جمعی درکره خاک و در آینده دور را فراهم آورده است. چنانکه این اطلاعات به نسبتهای مختلف درمیان عموم موجود بوده و عرضه آثاری را نیز موجب گشته است. مراجعه به این آثار و توسل به برخی ازطرق (حتی ناپسند و مذموم مثل فالگیری و رمالی) برای آگاهی از آینده خود، با وجود انکار ظاهری آن، جزء لاینفک حیات انسان غربی و از جمله سیاستمداران وروشنفکران است. زبان تمثیلی و گاه شاعرانه این آثار موجب بوده تا این آگاهی، همواره قرین با تردید درکشف مصادیق وتشخیص دقیق زمان و مکان وقوع حوادث باشد. تنوع نشانه ها، نمادها و پیچیدگی زبانی را وجه مشترک عموم این آثار می توان دانست. با این همه هیچ گاه از جذابیت پیشگویی و رونق بازار پیشگویان کاسته نشده است، چرا که «نگاه به آینده» وتلاش برای آگاهی درباره آینده جزء لاینفک حیات انسان و به عبارتی ذاتی وجود او بوده است. امری که انسان را از سایر موجودات متمایز ساخته و انگیزه لازم برای تاب آوردن جهان و گذار از فراز و نشیبهای آن را در وی ایجادکرده است. از وجهی دیگر، اگر چه ملل گوناگون از «جهان بینی» و «جهان شناسی» متفاوتی برخوردارند و هر یک تعریفی ویژه از مبدأ و انتهای جهان و جایگاه و نقش انسان در میان عالم ارائه می دهند اما، جملگی در منتهی شدن عمر جهان و حیات کلی انسان به «عصری طلایی» و عاری از هر گونه عیب و رنج و الم مشترکند، هر یک نیز این عصر را به نامی و عنوانی خوانده اند و فرارسیدنش را نیز نوید بخش انسان مانده در رنج و ظلم و تباهی ساخته اند. در میان همه ملل، «یهودیت» به دلیل قدمت تاریخی از یک سو و تذکر درباره ظهور مسیح موعود، بیشترین آثار با موضوع و مضمون « پیشگوئی آینده » را عرضه داشته چنانکه، علقه ویژه اقوام یهودی به «کاهنان» نیز بر دامنه این آثار افزوده است. تاریخ حیات این قوم هیچگاه منفک از حضور و رأی «کاهنان» نبوده است. از سوی دیگر «مکاشفات قدیسان و رهبانان» مسیحی نیز از جایگاه قابل توجهی برخوردار است. آنان نیز واسپس آخرین گفتگوی مسیح (ع) با حواریون – که خبر از آینده و ظهور مجددش می‌داد – در انتظاری بزرگ فرو رفتند تا از آن پس عارفان و رهبانان مسیحی مصادیق بارز حوادث و پیشگوییهای مسیح (ع) و قدیسین پس از وی را شناسایی، تفسیر و اعلام کنند. شاید که منتظران مؤمن از حوادث سوء ماقبل از ظهور حضرت مسیح (ع) در امان مانند و توفیق دیدار دوباره «موعود» را حاصل آورند. از همین روست که علیرغم وقوع تحریف در دو کتاب مقدس تورات و انجیل بخشهای قابل تأملی از این دو کتاب را «پیشگوییهای مربوط به آخر الزمان و ظهور دوباره موعود منجی» تشکیل می دهد. در میان ملل ونحل مختلف و از جمله برهمنان هندی، کاهنان معابد تبت، عالمان بودایی و غیره نیز آثاری از این دست موجود است. بخشی از آثار و منابع کتبی و شفاهی مسلمین نیز در بردارنده اخبار آخرالزمان، ملاحم و فتن و بالاخره ظهور موعود (ع) است. قدمت این اخبار به روزهای آغارین بعثت نبی اکرم (ص) می رسد. چنانکه حدیث معراج، خطبه غدیر و بسیاری از احادیث و روایات منقول از زبان حضرت در بردارنده این اخبار و تذکر حوادث سالهای پایانی و ماقبل الظهور است. پس از نبی اکرم (ص) نیز سایر ائمه دین (ع) به گونه های مختلف ازاین اخبار و حوادث سخن گفته اند چنانکه علی (ع) درنهج البلاغه در میان خطبه ها و کلمات وحکمتها بارها متذکر وقایع واخبار این فصل مهم از حیات مسلمین شده اند. سپری شدن ایام حیات هر یک از ائمه (ع) و فراهم شدن زمینه های غیبت صغری و کبرای حضرت ولی عصر (ع) به صورت طبیعی بر حجم این اخبار و روایات افزوده است. سؤالات اصحاب و یاران، ضرورت آماده سازی شیعیان برای تاب آوردن ایام دوری و فترت وبالاخره در امان نگه داشتن شیعیان از گرداب « تردید » و شبهه و بلایای سخت آخرالزمان موجب افزایش حجم این اخبار و روایات بوده است. وجه بارز و ممیز این اخبار در مقایسه با پیشگوییهای قدیسان و طالع بینان سایر اقوام در موارد زیر است : 1- وضوح و روشنی مصادیق ؛ 2- ذکر علائم و نشانه های وقایع طبیعی و غیر طبیعی که در سالهای پایانی ( ماقبل از ظهور ) آشکار می شود ؛ 3- بیان تکلیف فردی و اجتماعی مسلمین (به ویژه شیعیان) درهنگام مواجه شدن با این مصادیق و وقایع. اطمینان از صحت اقوال و اخبار صادره از سوی ائمه معصومین (ع) به دلیل نسبت حقیقی آنان با منبع وحی و الهام و جایگاه ویژه آنان به عنوان ولی و سرپرست مسلمین و حجج الهی در گستره زمین، موجبات توجه جدی و تدکر مسلمین و شیعیان به این اخبار را در سالهای سخت و طاقت فرسای قبل از ظهور فراهم آورده است. حتمی الوقوع بودن برخی از این حوادث، بحرانهای نفس گیر طبیعی و غیر طبیعی – که جان میلیونها نفر را در آخرین سالهای قبل از ظهور به خطر می اندازد – و بالاخره آشکار شدن علائم بسیاری که حکایت از نزدیک شدن فصل رهایی می کند در این منابع موردتوجه و تأکید واقع شده است. غلبه علوم تجربی که حاصل تاریخ غربی است و غربزدگی مسلمین طی دویست سال اخیر متاًسفانه موجب بی اعتنایی شیعیان به این وجه از حیات وتأمل درباره حوادث آینده واخبار رسیده در این باره گردیده است. چنانکه بلافاصله گوینده را متهم به نشر خرافات و اوهام و بسط ترس و ر عب وناامنی درمیان جامعه می کنند. و خود رها از این همه به تنظیم مناسبات و معاملات مبتنی بر عقل جزوی، حال نگر، کمی و غافل ازگذشته و آینده مشغول می شوند. بایدپرسید : آیا به همان اندازه که امروز مسلمین درگیر و دار با ظاهر دین و دنیا روزگار می‌گذرانند و همه امور را متکی به عالم محسوس و تجربه گرایی صرف می شناسند ؛ یهودیان، مسیحیان و حتی برهمنان هند ونیز از این امور غافلند ؟ تمامی قراین و شواهد حکایتی دیگر را بیان میدارند. در هیچ دوره‌ای نظریه پردازان، سیاستمداران و عموم مردم ساکن سرزمینهای غربی به اندازه دوره ای که در آن به سر می بریم در باره آینده جهان، جنگ پایانی، پایان تاریخ، ظهور مسیح، ضد مسیح (دجال) وهمه آنچه غرب و تمدن مادی آن را به خطر می افکند ؛ گفتگو نکرده و بر اساس پژوشهای انجام شده اقدام به تولید آثار فرهنگی وتدوین استراتژیها و تنظیم سیاستهای منطقه ای و بین المللی خود ننموده اند. تولید وتوزیع گسترده فیلمهای سینمایی – که عمدتاً محصول کمپانیهای آمریکایی اند – تأسیس سایتهای اطلاع رسانی در شبکه جهانی اینترنت، انتشار مجموعه گسترده ای از کتابها و مقالات مرتبط به موضوعات یاد شده و... تنها در زمره بخش آشکار این رویکرد عمومی غرب به موضوع آخرالزمان و آینده نگری در این باره است. بسیاری از شما درباره «نوستر آداموس» و پیشگوییهای او که چهارصد سال پیش صورت گرفته، شنیده اید. اولین بار حدود سالهای 60 و 61 به طور اتفاقی نسخه ای از فیلم نیمه مستند « نوستر آداموس » برادران وارنر را دیدم. تأکید بازیگر راوی داستان فیلم مبنی بر به واقعیت پیوستن صدها پیشگویی این پیشگوی یهودی الاصل فرانسوی و نمایش فیلم ورود امام خمینی به ایران، همراه با قرائت قطعه ای از پیشگوییهای وی در این باره و ارائه عباراتی که حکایت از وقایع شگرف و مهم در آینده و حتی تا وقت ظهور منجی موعو داشت توجه هر بیننده ای را جلب می کرد. سازندگان فیلم با نوعی شیطنت این موضوع را به بیننده القا می کردندکه حسب پیشگوییهای نوستر آداموس پس از نبردهای طولانی و جنگ جهانی سوم، جهان صلحی هزار ساله را زیر پرچمی در بیت المقدس تجربه خواهد کرد. طی چندین دهة اخیر، مضامین این پیشگوییها با چاشنی تحلیل سیاستمداران غربی و جهت گیری ویژه گردانندگان پشت پرده مدینه لیبرال سرمایه داری،دستمایه ساخت دهها فیلم با موضوع و مضمون آخرالزمان و موجودی ماورائی که از فضایی خارج ازکره زمین جهان را تهدید می کند، شده است. این موضوعات و انتشار آراء اشخاصی چون هانتینگون، تافلر، فوکویاما و امثالهم که به عنوان نظریه پرداز سخنانشان درباره «پایان تاریخ»، «جنگ تمدنها» و... تبدیل به استراتژی سیاسی، نظامی سیاستمداران حاکم برآمریکا و انگلستان شده بیش از پیش نگارنده را متوجه جریان کرد که در میان مسلمین مغفول مانده است. «نوستر آداموس» پیشگویی بود که در عبارتی پیچیده و الفاظی نمادین و سمبلیک ازآینده سخن می گفت، اما بسیاری از حوادث و اتفاقات طی همین یکی دو دهه درکنار بن بستهای نظری، ابتذال فرهنگی و بحرانهای مدنی دلواپسی دربارة آینده و انتظار رهایی بزرگ را مبدل به دغدغه فکری بخش بزرگی از مردم جهان کرد.چنانکه امروزه تنها بیش از پنجاه پایگاه اطلاع رسانی در شبکه جهانی اینترنت وظیفه گفتگو وتفسیر پیشگوییهای نوستر آداموس را عهده دارند و قریب به یکصد و بیست پایگاه نیز آراء عرضه شده درباره گذشته و آینده جهان درمیان ساکنان ربع مسکون را مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار می دهند. این همه حکایت از «واقعه ای شگرف» یا جریانی پیوسته وسازمان یافته در لایه های پنهانی سیاست، فرهنگ و اقتصاد جهان استکبار می کند. بسیاری از منابع و مصادر مذهبی (یهودی، مسیحی واسلامی) و پیشگوییهای پراکنده درمیان ملل مختلف از این « واقعه شگرف » و مقدمات و نشانه های آن خبر می دهند و در وجه دیگر عملکرد عوامل استکبار واستعمار (آمریکا، انگلیس، پرتغال واسپانیا) خبر از «جریانی پیوسته» و سازمان یافته دارد که می تواند از سویی دیگر حاکی از اطلاعات آنان از این واقعه شگرف هم باشد و یا.... جناب « شیخ علی کورانی » محقق مباحث مهدوی و مؤلف مجموعة پنج جلدی معجم احادیث الامام المهدی (ع) درکتاب عصر ظهور می نویسد : بعد از پیروزی انقلاب اسلامی درایران نشانه‌های اعتقاد به حضرت مهدی منتظر (ع) درمیان ملل جهان اسلام و حتی غیر اسلام...یعنی پرسش از او و سخن گفتن پیرامون او و مطالعه و تألیف درباره او به اوج خود رسید. تا جائیکه این لطیفه شایع شده که وزارت اطلاعات آمریکا پرونده ای از تمام اطلاعات لازم درباره امام مهدی (ع) تهیه و نظیم نموده که تنها نقص آن تصویرآن حضرت است. تفاسیر مختلفی از این اطلاعات و آنچه در جغرافیای سرزمینهای اسلامی می گذرد می توان ارائه نمود. غرب به مدد «مراکز مطالعاتی و استراتژیک» خود، همه آنچه را که دربارة «آیندة جهان» و «جهان آینده» بیان شده گردآوری و بررسی کرده است و حسب خوی ذاتی (استکبار ورزی) خود نیز سر در پی ترسیم نقشه ای برای «آینده جهان» و «جهان آینده» گذارده است. چیزی که از آن با عنوان «نظم نوین جهانی» یاد می شود. دراین مراکز بی گمان آثاری که محصول خلوت، مکاشفه، اخبار و روایات و حتی ریاضت راهبان و قدیسان عالی مقام اند نیز از نظر دور داشته نشده است. نمی بایست از این نکته غفلت کردکه سیاستمداران امروز دو کشور مدعی ؛ یعنی « آمریکا و انگلیس » عموماً همپا با سازمانهای جهانی مجری طرحها و خواست سرمایه داران یهودی ومحافل صهیونیستی هستند. جریانی که بیش و پیش از سایر اقوام دست در کار پیشگویی و طراحی توطئه دارند. شاید بتوان پیشگویی ها و روایات و اخبار قدیسان و مکاشفات موجود در منابع علمای مسیحی و پیشگوییهای طالع بینانی چون نوستر آداموس را نادیده انگاشت و با لبخندی از کنار اخبار علمای مستقل یهودی گذشت ؛ اما آیا می توان پذیرفت که گرداندگان پشت پرده سایست جهانی هم، چون ما به این منابع اخبار می نگرند ؟! آیا می توان اخبار و روایات و احادیث مربوط به آخرالزمان را که عموماً از قول ائمه معصومین (ع) نقل شده و درمیان منابع و مصادر مطمئن اسلامی نیز موجود است نادیده انگاشت و آنها را با ایجادتردید و ابهام به تمامی کنار گذاشت ؟! بی گمان این اخبار برای مسلمین سالهای اولیه بسط اسلام و ایام امامت ائمه معصومین (ع) ذکر نشده ؛ بلکه مخاطب این اخبار ما و مسلمانان وشیعیان بعد از ما هستند. مطالعه آنچه در این باره در میان شبکه های جهانی اینترنت، مقالات منتشر در میان مطبوعات غربی و آثار ارائه شده توسط مبلغان کلیسای انجیلی و همچنین فیلمهای سینمایی فراوانی که توسط کمپانیهای غربی ساخته شده دو فرض را فراروی ماقرار داده است. 1. فرض اول این است که مستقل از سیاستمداران، جماعتی با پیگیری اخبار و مطالعات جدی و مستمر حاصل تأمل و خلوت خود را فراروی پیروان خود قرارداده اند. چنانکه امروزه کلیسای کاتولیک به نحوی سازمان یافته و به کمک ابزار دقیق نجومی، اخبار و مکاشفات پیشینیان درباره آخرالزمان را بررسی می کنند و سعی در کشف موارد قابل تطبیق در وضع کنونی سیارات وکواکب با آنچه که در منابع آمده دارندو آین وقایع به طور مستقل بروز و ظهور همان چیزی است که قبلاً پیشگویی شده است. درایامی که جنگ متحدین غرب علیه عراق شدت یافت ؛ پاپ، این واقعه را امری مختوم و مقدر اعلام کرد. و نویسندگان بسیاری، از جمع پیروان کلیسا از « جرج دبلیو بوش » به عنوان آنتی کریست یا ضد مسیح سوم یاد کردند که قبل از ظهور حضرت مسیح عامل بسیاری از جنگها و ویرانیها ست. 2. فرض دوم این است که مراکز عمده مطالعاتی و گردانندگان پشت پرده سیاست درآمریکا و انگلیس با آگاهی از این اخبار و با مشاهده قراین نزدیک شدن ایام سقوط و رکود خود سعی در رسوا شدن بر موج حوادث دارند. در واقع غرب که امروزه فاقد عنصر قوی نظری و مراتب عالی فرهنگی است « بسط قدرت » و سلطه جویی ازطریق « نظامیگری » صرف را، راه خلاص خویش فرض می کند و با درک مجموعه عوامل و شواهدی که سقوط غرب و ظهور تاریخی جدید به نام دین و معنویت را در حوزه جغرافیای سرزمینهای اسلامی ممکن می سازد ؛ سعی در تدوین یک استراتژی و برنامه ریزی برای اجرای آن در کوتاهترین زمان کرده است. حرکت سریع و درعین حال مزورانه حکایت از این دارد که غرب مقاصد زیر را در دستور کار خود قرار داده است : 1. تخدیر افکار ساکنان ساده لوح سرزمینهای غربی – به ویژه آمریکا – از طریق جنگ رسانه ها و متاثر ساختن احساسات و اهواء آنان برای محقق ساختن اغراض سیاسی، نظامی و اقتصادی ویژه ؛ می بایست متذکر این نکته بود که دول آمریکا و انگلیس با سرمایه های کلان ملت خود، دو بازوی قوی مجامع صهیونیستی و فرامانسونری جهانی اند. 2. ایجاد انحراف ذهنی در تحلیل و برداشت ساکنان و حاکمان ملل غیر غربی – به ویژه مسلمان – از عملکرد « صهیونیسم و بازوان اجرایی آنها ». در هم شکستن امکان هر نوع تصمیم گیری منطقی و واقعی از آنها، از طریق القای استراتژیهای مجعول و غیر مستقل در اداره جوامع اسلامی ؛ 3. به دست آوردن ابتکار عمل در جریان حوادث، مقابله با انواع موانع، سوار شدن بر جریان رخدادها به قصد کسب امکان سلطه گری بلا منازع، حذف همه جریانات مزاحم به ویژه در میان سرزمینهای اسلامی. غرب، اسلام و نهضتهای اسلامی را – که درباره آنها گفتگو شد – مهمترین مانع و مزاحم فراروی خود می شناسد. درعصر حاضر هیچ یک سیاستمداران جهان به اندازه مردان سیاسی آمریکا و اروپای غربی به مطالعه آثار پیشگویان و اخبار پشت پرده درباره آینده جهان، علاقه نشان نمی دهند چنانکه بیشترین هزینه را نیز صرف شناسایی همه جانبه روانی و روحی اقوام شرقی کرده اند. چه کسی می پذیرد صدها کرسی شرق شناسی در دانشگاههای آمریکایی و اروپایی برای ایجاد انس و تألیف قلوب ملت مسلمان ورشد و ارتقای آنان ایجاد شده است ؟ ! پس از انقلاب اسلامی، فروپاشی شوروی وبالاخره واقعه یازدهم سپتامبر نیویورک، در جهان باحوادثی روبروییم که درمیان اخبار موجودنزد عموم اقوام ( اعم از یهودی، مسیحی، مسلمان، و حتی پیشگویان و طالع بینان ) دربارة آخر الزمان از جایگاهی ویژه برخوردار است و در این منابع به وضوح یا تلویحاً بدان وقایع اشاره شده است. تنهاکافی است ساعاتی را صرف مطالعه منابع و مصادر موجود در کتابخانه ها و یا پایگاههای اطلاع رسانی در اینترنت کنیم تا حجم این اطلاعات و مصادیق ذکر شده درباره آن همه را دریابیم. به این موضوع و آنچه که دست کم محافل تصمیم گیر و طراحان اصلی سیاست جهانی دربارة آن اطلاع کافی دارنداز چند منظر می توان نگریست : 1. طراحان « نظم نوین جهانی »، « جنگ صلیبی دوم » و « عدالت بی پایان (؟! ) » با رویکردی مزورانه به اخبار موجود و پیشگوییها سعی در القای این معنا دارند که این حوادث و از جمله جنگ در عراق وهر آنچه که بعد از آن واقع می شود اموری مقدر و محتوم اند و همگان چاره ای جز تسلیم در برابر آن ندارند. 2. طراحان و عاملان یاد شده با اطلاع کامل ازاین منابع و اخبار وتذکر دربارة آنچه آنها را تهدید می کند استراتژی ویژه سیاسی، نظامی و اقتصادی خود را طراحی کرده و مرحله به مرحله آن را به اجرا درمی آورند و درپی آنند تا با اتخاذ « استراتژی بازدارندگی » پیش از واقعه بزرگ ابتکار عمل را به دست گیرند و با کنترل شرایط و پیشدستی امکان ایجاد انحراف در سیر حوادث و تسلط یافتن بر اوضاع را حاصل آورند که در این صورت چنانکه مسلمین منفعل و ایستا عمل کنند ؛ ناگزیر به تحمل خسارات و شداید بسیارند و چنانکه خام و نادانسته، عکس العمل بروز دهند پیشاپیش بر سر راه خود چاله هلاک کنده اند. 3. فرض دیگر این است که غرب بی اعتنا به این منابع واخبار و واهی پنداشتن آنا درگیرودار با تقدیری مقدر پیش می رود و انگیزه هایی چون تسلط بر حوزه های نفتی و سرمایه های کشورهای اسلامی دانه هایی هستند که طراح تقدیر برای درافکندن آنان در دام ابتلا و هلاکت افشانده است. طی چند سال اخیر، سیاستمداران کشورهای اسلامی با روشهای معمول تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی و به مدد اطلاعات دست دوم – و گاه انحرافی – از آنچه در جهان می گذرد ؛ تنها ظاهر حوادث و وقایع را بررسی کرده اند. چنانکه کلیه مفسران داخلی ( اعم از سیستمداران و یا نظامیها ) تنها با بررسی پاره ای شواهد و قراین انگیزه اصلی غرب را از لشکرکشی به عراق دستیابی به منافع نفتی و تغییر جغرافیای سیاسی منطقه اعلام کرده اند. حضور اسپانیا به عنوان نمایندة استعمار کهنه درکنار انگلستان و آمریکا به عنوان نمایندگان اصلی استعمارنو وهم قسم شدن آنها در میدان عمل، حکایت از ظهور احساس « خطری بزرگ و فراگیر » در غرب دارد. خطری به مراتب مهم تر از، از دست دادن چند میلیون بشکه نفت. و گرنه عربستان صاحب بزرگترین ذخایر نفتی و تمامی جهان و تمامی چاههای نفت آن در اختیار غرب است. گوئیا واقعه ای تمامیت فرهنگ و تمدن غربی را به خطر انداخته که آنان بدون ملاحظه خط مشی سازمانهای به اصطلاح جهانی، و به قیمت از دست رفتن تمامیت حیثیت غرب ( به دلیل اتکاء به مشی دمکرتیک درمناسبات سیاسی و فرهنگی ) و بروز انزجار جهانی با سرعت تمام، گام در میدان خطر ناک جنگ در بین النهرین و بابل ( عراق امروزی ) نهاده اند. در تمامی فیلمهای سینمایی ساخته شده بر اساس اخبار آخر الزمان، آمریکا به عنوان ناجی تمدن جهانی معرفی می شود. چنانکه در فیلم « روز استقلال » وقتی سفینه ای بزرگ جهان را تهدید می کند اولین بار این سفینه در عراق دیده می شود و پس از آن آمریکا به مدد تکنولوژی فوق مدرن خود، جهان را از مهلکه ای بزرگ نجات می دهد. همین مضمون در شکلی دیگر در فیلم « آرماگدون » تکرار می شود، اما این بار مهندسان و کارگران نفتی آمریکایی هستند که با همراهی رئیس جمهور آمریکا، جهان را از بلایی بزرگ می رهانند وعالم را دعاگوی خود می سازند. انتشار کتابها و مقالاتی با مضامین یاد شده و، ساخت دهها فیلم سینمایی چون : آرماگدون، روز استقلال، طالع نحس، نوستر آداموس، ترمیناتور و... ایجاد صدها پایگاه اطلاع رسانی مستقل و وابسته، طرح مباحثی چون « عدالت بی پایان »، جنگ صلیبی دوم » از زبان رئیس جمهور آمریکا، ارائه نظریاتی مشخص دربارة « جنگ تمدنها » و مرتبط دانستن هر واقعه کوچک و بزرگی در جهان با مسلمین و به ویژه شیعیان ایران حکایت از آگاهی و اطلاع کامل مراکز اصلی تدبیر گر غربی از این اخبار می کند. در واقع غرب متذکر این نکته است که « تاریخ غرب » به سر آمده و دیر یا زود ناگزیر به قبول مرگ فرهنگ و تمدن استکباری خود است. چه، به صدا درآمدن زنگ رهایی به نام دین، خدا، معنا ومعنویت، تمامیت این فرهنگ و تمدن رادر چالشی سخت به خطر افکنده است. این همه مراکز مطالعاتی و استراتژیک غربی و به ویژه یهودیان صهیونیست را بیش از مسلمین متوجه جایگاه ونقش مسلمین وسرزمینهای اسلامی در تاریخ آینده اضمحلال یهودیت صهیونیستی ساخته است. دریافتی که آنان را واداشته تا به مدد نخبگان و نظریه پردازان، دست به طراحی یک استراتژی پر قدرت و همه جانبه تهاجمی بزنند. امام خمینی (ره) در جمله کوتاهی باطن وذات غربی را – که طی دهه های اخیر د رسیمای امپریالیسم آمریکا نمودار شده بود –بیان فرمودند : آمریکا شیطان بزرگ است. امام را به عنوان مردی اهل نظر، پیری ره رفته و ره یافته باید دید که به مدد « معرفت قدسی » و عنایت آسمانی واقف به علم الاسما ء، نسبت میان اسم و مسمی است وهیچ لفظی را بی جا و هیچ اسمی را بی ملاحظة مسمی بر زبان جاری نمی سازد. امام خمینی سخنی ناسزا چون مردان گرفتار هواجس بر زبان نراند به عکس، سخنی به سزا در بارة آمریکا و غرب اعلام نمود. او تمامیت سیر و باطن شیطانی را د رصورت غرب و آمریکا میدید ؛ سیرت و باطنی که بیان آن مستلزم تفسیر تاریخ غرب و بررسی سیر تحول تفکر اما نیستی طی چهارصد سال اخیر است و در این مقال نمی گنجد. تنها باید گفت : « شیطان » هیچگاه بنابر انابه، بازگشت و اعتراف به آنچه به ناروا رفته نداشته و ندارد ؛ و همة آنچه که او به مدد مطالعات و پژوهشها یافته ؛ او را به اتخاذ شیوه ای شیطانی ؛ یعنی مجادله ؛ اغوا و عصیان واداشته تا انهدام و مرگ خودرا تاوقت معلوم به عقب اندازد. چه او پایان حیات خود را می داند و تسلیم شدن در برابر اراده خداوند را هم نمی پذیرد. از همین روست که ارائه تفسیر و تحلیلی جامع از آنچه در پیرامون ما می گذرد بدون مدد جستن از « اخبار آخرالزمانی » ممکن نیست. چنانکه بدون اتخاذ یک استراتژی مناسب و جامع نمی توان ای دوره حساس و مهم از تاریخ بشر را پشت سر گذاشت. درک این همه از سوی عموم مسلمین وبه ویژه نخبگان، اولین گام برای ورود به این جریان و اخذ تصمیم بخردانه دربرابر آن است. والاسلام.(کتاب پیشگوییها و آخر الزمان)

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...