بازگشت مسیح مصاحبه با جناب اسقف رمزی گَرمو

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

اشاره: معمولاً این مسئله به شکل کلی مطرح می‌شود که اعتقاد به منجی موعود جهانی یکی از اشتراکات ادیان ابراهیمی و حتی غیر ابراهیمی است. نشریه معارف جهت تبیین این مطلب و یافتن نقاط مشترک، در شمارة گذشته خود، مصاحبه‌ای با دکتر حمامی لاله‌زار، رئیس اسبق انجمن کلیمیان ایران، با عنوان «ماشِیَح منجی موعود یهود» به انجام رساند که مورد استقبال مخاطبان واقع شد.

نشریه در این شماره و در راستای تبیین دقیق‌تر مسئله، ضمن ارج نهادن به همکاری صمیمانه جناب اسقف رمزی گرمو افتخار دارد نظرات اسقف اعظم کلیساهای ایران را درباره «منجی‌ موعود در آیین مسیح» تقدیم مخاطبان فرهیخته خود نماید.

 رمزی داوود یوسف گرمو، اسقف اعظم کلیسای آشوری، کلدانی و کاتولیک ایران و مقیم تهران است. اسقف رمزی رأس ساعت 10 صبح در اطاق کار خود در کلیسای حضرت یوسف(ع) و در میان انبوهی از کتب دینی با چهر‌ه‌ای گشاده در انتظار ما بود. زبان فارسی، ته لهجة عربی و چهرة اروپایی اسقف، خاطره‌ای به یاد ماندنی به یادگار گذاشت.

معارف: در ابتدا از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید تشکر می‌کنیم انشاءالله از طریق این گفتگوها بتوانیم به تعامل شایسته بین ادیان ابراهیمی برسیم و بتوانیم برخی از مشترکات ادیان را منتقل کنیم تا روی آنها بشود بعنوان یک سرمایه‌ کار کرد.

موضوع بحث ما «موعودگرایی از دیدگاه مسیحیان» یا «منجی موعود مسیحیت» است و قبل از اینکه وارد بحث مسیحیت شویم از جناب اسقف درخواست می‌کنیم که پیرامون بحث موعود گرایی در ادیان ابراهیمی که تأکید ویژه‌ای بر آن شده است، توضیحی بفرمایید.

در ابتدا من هم از شما دوستان گرامی تشکر می‌کنم که این مصاحبه را فراهم کردید و زحمت کشیدید از قم به اینجا آمدید‌ من هم امیدوارم که این گفتگو کمک بکند از مشترکاتی که این دو دین دارند بهتر استفاده کنیم تا اینکه بتوانیم به بشر امروز که واقعاً در شرایط خیلی نابسامانی زندگی می‌کند خدمتی تقدیم کرده باشیم. همان‌گونه که فرمودید در ادیان ابراهیمی موضوع موعودگرایی بسیار مهم و از جایگاه والایی برخوردار است و به نظر من اگر پیروان این ادیان در انتظار یک منجی هستند که در آخرالزمان ظهور خواهد کرد، این بدین معناست که احساس می‌کنند جهان امروز نمی‌تواند آرمان‌ها و آرزوهای مردم، مخصوصاً صلح،‌ آرامش، دوستی و محبت را برآورده کند و به یک نجات‌دهنده نیاز است تا اینکه این آرزوهای عمیق تحقق پیدا کند و از این بابت ما مسیحیان هم در انتظار منجی عالم هستیم که در آخرالزمان ظهور خواهد کرد.

 لطفاً بفرمائید که در کتاب انجیل و دیگر متون مقدس شما منجی موعود چگونه توصیف شده است؟ آیا کلی است یا شخص خاصی است؟ مشخصاً منجی موعود مسیحیان چه کسی است؟

خوشبختانه ما مسیحیان همه بر این باور مشترک هستیم؛ یعنی همة مسیحیان به اصل ظهور منجی در آخرالزمان قائل هستند و طبق کتاب مقدس ما، مخصوصاً انجیلی که به چهار روایت آمده است بنام انجیل «متّی»، «مرقس»، «لوقا» و «یوحنا» تصریح شده است که منجی عالم در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و او شخص عیسی مسیح است که بر طبق روایات انجیل ـ مخصوصاً  انجیل لوقا ـ و نیز قرآن، توسط روح خدا از بدن باکره متولد شد. این آیه هم در انجیل ماست و هم در قرآن در سورة آل‌عمران یا مریم. بنابراین ما ایمان داریم که عیسی مسیح از دیدگاه مسیحیان قبل از اینکه انسان شود و از مریم باکره جسم بگیرد، به عنوان پسر محبوب خدا بود؛ چون از دیدگاه ما مسیحیان خدا یکی است، و ما به وحدانیت خدا شدیداً‌ ایمان داشته و پایبند هستیم. اینجا با پیروان اسلام و یهود مشترک هستیم، اما خداشناسی ما، با خداشناسی اسلام فرق دارد. برای ما خدا یکی است، اما در این خدای واحد سه شخص در اتحاد کامل به سر می‌برند و این سه شخص را ما به نام پدر، پسر و روح القدس می‌شناسیم که به راز «تثلیث» یا «سه‌گانة مقدس» هم معروف است. شخص دوم تثلیث مقدس که عیسی مسیح است در حدود 2هزار سال پیش، جسم گرفت. او از آسمان نازل شد و از مریم مقدس جسم گرفت و معتقدیم پس از اینکه بشارت داد و پیام خود را به بشریت رسانید، بر صلیب کشیده شد؛ مُرد و روز سوم رستاخیز نمود و ما در انتظار بازگشت او هستیم که در آخرالزمان با جلال و شکوه بیاید.

ظاهراً در اینجا بین پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها در تفسیری که از شخص منجی می‌کنند اختلافی باشد آیا به نظر شما چنین است؟

 اصل موعودگرایی یا انتظار منجی یا ظهور مسیح در آخرالزمان مشترک TM    TM است. شخص او برای همه همان شخص مسیح است؛ البته شاید در جزئیات اختلافی باشد، ولی در اصل اینکه مسیح در آخرالزمان ظهور خواهد کرد، مشترک است میان همة مسیحیان در غیر این صورت نمی‌توانند مسیحی واقعی باشند.

البته ظهور حضرت مسیح(ع) در آخرالزمان مورد تأیید ما نیز می‌باشد و در روایات به آن اشاره شده با این تفاوت که بر اساس اعتقادات ما حضرت عیسی مسیح(ع) از یاوران مهدی موعود(عج) می‌باشد سئوال دیگری که مطرح است ظاهراً برخی از تفسیر‌ها بحث «تسلی‌ دهنده» را مطرح می‌کنند؛ می‌گویند حضرت مسیح، بشارت داده که تسلی‌دهنده‌ای خواهد آمد و او روح‌القدس است؛ مثلاً به عنوان یک موعود معنوی! آیا چنین تفسیری از موعود را تأیید می‌کنید؟ آیا تمامی فرقه‌ها قائل به آمدن شخص حضرت مسیح هستند؟

 گفتم که تمامی مسیحیان اعم از کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان‌ که اکثریت مسیحیان را تشکیل می‌دهند و بالغ بر یک میلیارد نفر هستند به این اصل معتقدند و اختلافی در میان‌ آنها نیست.

مسئلة‌ تسلی‌دهنده را فرمودید و آن خود عیسی مسیح است و در انجیل یوحنا آمده، قبل از اینکه عروج کند (و قرآن هم به عروج مسیح اشاره می‌کند) و نزد پدر بازگردد، پدر آسمانی به شاگردانش قول می‌دهد زمانی که من می‌روم برای شما «پاراکلیتوس» که کلمة یونانی است (فراموش نکنید زبان اصلی اناجیل ما یونانی است، مخصوصاً انجیل یوحنا که این آیه در آن است) و به تسلی‌دهنده، مدافع، یا حامی و رهنما ترجمه خواهد شد. این اتفاق تسلی‌دهنده، ده روز پس از صعود مسیح به آسمان رخ داده و در کتاب «کارهای رسولان» که بخشی از عهد جدید ماست، این اتفاق به تفصیل نوشته شده که شاگردان مسیح زمانی که در اورشلیم بودند، روح‌القدس به شکل زبان آتشین و باد شدید (اینها سمبل‌های روح‌القدس هستند) بر آنها نازل شد و از آن روز مژدة انجیل را به ملت‌های مختلف رساند. پس برای ما «پاراکلیتوس» یا تسلی‌دهنده، خودِ روح‌القدس است که شخص سوم سه گانه مقدس می‌باشد.

میزان اعتقاد مسیحیان به آمدن منجی در چه حدّی است؟ آیا تأثیری در زندگیشان دارد؟ آیا آنها را ملزم به انجام اموری می‌کند؟

 البته جواب دادن به سئوال شما سخت است، چون من نمی‌توانم ایمان کسی را بسنجم، خدا می‌داند.

منظور این است که آیا این اعتقاد آنقدر رایج است که مسیحیان به آن توجه ویژه داشته باشند؟ برخی آموزه‌های دینی ما جزء ضروریات دین ما به حساب می‌آیند؛ حال آیا اعتقاد مسیحیان به آمدن منجی جزء ضروریات دینشان محسوب می‌شود؟

 مسیحیانی که به ظهور مسیح در آخرالزمان ایمان ندارند، مسیحی واقعی نیستند؛ این یکی از اصول ایمان ماست که در اعتقادنامة ما که از مهم‌ترین اصول ایمان مسیحیان می‌باشد آمده است. اگر کسی اعتقادنامه را قبول نکند، دیگر مسیحی واقعی نیست.

حالا این مسیحیان که چنین اعتقاداتی دارند آیا ملزم به انجام اموراتی هستند که زمینة ظهور منجی را فراهم کنند؟

 البته، اجازه بدهید به خود انجیل مراجعه کنیم، دربارة ظهور شکوهمند عیسی در آخرالزمان آیاتی داریم که خود مسیح آنها را گفته است. برای ما این مسئله مهم است که سند ظهور مسیح گفته‌های خود مسیح است. این روایاتی نیست که مثلاً از فلان حواری نقل کنیم، بلکه خود مسیح صریحاً می‌گوید: «خواهم آمد.» سند ما کلام اوست، برای مثال انجیل متّی را باز می‌کنیم، حکایت ده باکره را، در باب 25. خوب است بدانید عیسی دربارة ظهورش به شیوة مَثَل صحبت کرده که شیوه‌ معمول آن زمان بود. در حکایت ده دختر باکره اینطور می‌گوید: «در آن زمان [یعنی آخرالزمان] ملکات آسمان مثل ده باکره خواهند بود که مشعل‌های خود را برداشته، به استقبال داماد بیرون رفتند [اینجا داماد یکی از القاب مسیح است] و ایشان پنج دانا و پنج نادان بودند، نادانان مشعل‌های خود را برداشته، اما روغن با خود نبردند [روغن سمبل اعمال نیکوست] دانایان روغن در ظروف خود با مشعل‌های خویش برداشتند [یعنی اعمال نیک] و چون آمدن داماد به طول انجامید، همه خفتند. در نصف شب صدایی بلند شد: اینک داماد می‌آید، به استقبال وی بشتابید. تمام آن باکره‌ها برخاسته، مشعل‌های خود را اصلاح نمودند. نادانان به دانایان گفتند از روغن خود به ما بدهید، زیرا مشعل‌های ما خاموش می‌شود، اما دانایان در جواب گفتند: نمی‌شود، مبادا ما و شما را کفاف ندهد، نزد فروشندگان رفته، برای خود بخرید و در حینی که ایشان به جهت خرید می‌رفتند، داماد رسید و آنانی که حاضر بودند با وی به عروسی داخل شده، در بسته گردید. بعد از آن باکره‌های دیگر نیز آمده، گفتند: خداوندا درب را برای ما بازکن. او در جواب گفت هر آینه به شما می‌گویم، شما را نمی‌شناسم. [و مهم‌ترین آیه در مورد سئوال جنابعالی، اینجاست که می‌گوید؟] بیدار باشید زیرا که آن روز و ساعت را نمی‌دانم» و کار ما در این مدت بیدار بودن است.

پس با این فرمایش بر اساس آموزه‌های کتاب مقدس، زمان ظهور حضرت مسیح به عنوان منجی، مشخص نیست!

ابداً، هیچ‌کس تاریخ و زمان آن را نمی‌داند. البته شاید شنیده باشید بعضی‌ها سعی کردند وقتی که به سال 2هزار نزدیک شدیم، بگویند در همین سال مسیح می‌آید! ولی این گفته بر ضد تعالیم انجیل است و این را مسیحی‌ها قبول نمی‌کنند.

اتفاقاً ما هم در آموزه‌های دین اسلام و مخصوصاً مذهب شیعه، چنین اعتقادی داشته و حتی روایت داریم که اگر کسانی زمان دقیق ظهور منجی را مشخص کردند، آنها را تکذیب کنیم. از دیدگاه ما حتی خود منجی، زمان ظهورش را نیز نمی‌داند و او هم منتظر است و این اشتراک برای ما جالب می‌باشد. سئوال دیگر از جناب اسقف این است که برای پیش از ظهور، علائمی چه از لحاظ فردی و چه از نظر اجتماعی، مشخص شده است؟

 علائم ظهور عیسی مسیح در آخرالزمان یا آیات خبردهندة آمدن دوم مسیح، در انجیل مرقس باب 13 آیة 6 و همچنین در انجیل لوقا باب 21، آیة 8 آمده است، آنجا که عیسی می‌فرماید: «بسیاری به نام من آمده، خواهند گفت من مسیح هستم، ولی دنبال آنها نروید» و این اتفاق‌ها در تاریخ مسیحیت افتاده است؛ یعنی مسیحیانِ دروغگو، کاذب و فریبنده. انجیل متّی باب 24 آیة 5 و انجیل مرقس باب 13 آیة 6 و انجیل لوقا باب 21 آیه 8 دربارة آیندة جهان می‌فرماید: «عیسی به شاگردانش گفت: مواظب باشید کسی شما را گمراه نکند! بسیاری بنام من آمده، خواهند گفت من مسیح هستم و بسیاری را گمراه خواهند کرد، جنگ‌ها و اخبار جنگ‌ها را خواهید شنید، مضطرب نشوید، زیرا که وقوع این همه لازم است، لیکن هنوز انتها نیست، قومی با قومی، مملکتی با مملکتی جنگ خواهند کرد. قحطی‌ها، وباها، زلزله‌ها پدید خواهند آمد؛ اما همة اینها آغاز دردهاست» پس اغتشاشات و جنگ‌ها یکی از علائم ظهور مسیح است. رسولی داریم بنام «پولوس رسول»  که در حدود سیزده نامه از او مانده است؛ در رساله‌ای به شاگردش بنام «تی‌متائوس» در رابطه با رویدادهای آخرالزمان می‌نویسد: «این را بدان که در ایام آخر، زمان‌های سخت پدید خواهد آمد، زیرا مردم خودپرست خواهند بود و متکبر، بد بو، نامطیع، ناسپاس، ناپاک، کینه‌دل، ناپرهیز، متنفر از کارهای نیک، خیانتکار، مغرور و عیاش را بیش از خدا دوست خواهند داشت. ظاهراً خداپرستند، ولی واقعیت آن را انکار می‌‌نمایند، از این اشخاص دوری کنید». پس یکی دیگر از علائم آخرالزمان همین است که مردم متأسفانه از ارزش‌های معنوی دور می‌شوند، چیزی که امروز می‌بینیم. یکی دیگر از علائمی که در انجیل متی آمده، آن است که می‌گوید: «آخرالزمان مصادف خواهد بود با زمانی که انجیل در تمام عالم موازی خواهد شد»؛ یعنی خبر آمدن عیسی در تمام عالم موازی خواهد شد. همچنین «مکاشفة یوحنا» که آخرین کتاب مقدس ماست، می‌گوید: «دیدم آسمانی جدید و زمینی جدید، الحال همه چیز را نو می‌سازند» یعنی با ظهور مسیح، آسمانی جدید و زمینی جدید پدید آورده و همه چیز را نو می‌سازند و این است برای ما حیات جاودانه.

جناب اسقف با توجه به فرمایش اخیرتان، به هر حال منجی، مصلح است؛ یعنی اقدامات اصلاحی باید انجام دهد! لطفاً پاره‌ای از اقدامات اصلاحی که حضرت عیسی در رجعت انجام خواهد داد را بر شمرید؟ آیا این اخبار در کتب مقدس شما ثبت است؟

 اصلاحاتی که می‌بایستی عیسی انجام می‌داد، در آمدن اولش همه را انجام داده است؛ خودش می‌گوید: «آمده‌ام که کامل کنم آنچه که ناقص بود اعم از عدالت، بخشش،‌ محبت، فداکاری و پرهیزکاری را.» یعنی راه را او نشان داده و ما باید در این راه برویم. در آخرالزمان، داوری بر چیست؟ کسانی که راهش را رفتند، با او در سعادت ابدی خواهند بود و کسانی که ردش کردند بهره‌ای از این سعادت نخواهند داشت. و به همین دلیل است که عیسی می‌گوید: «نه آن کسانی که می‌گویند: ای پدر، ای پدر، وارد ملکوت خواهند شد، بلکه کسانی که انجام می‌دهند ارادة پدر را داخل در ملکوت خواهند شد.» ارادة پدر برای ما توسط مسیح آشکار شد و الان می‌دانیم چگونه به عنوان مسیحی زندگی کنیم. وقتی که مسیح می‌گوید: «من نور جهان هستم!» پس ما نور داریم و کافی است در این نور قدم برداریم. در آخرالزمان، عیسی خود با همان ظهورش همه جهان را دگرگون، نو و جدید می‌کند.

آیا جانشینان حضرت عیسی که الان هم وجود دارند، همین اقدامات تکمیلی یا تبلیغی را نمی‌توانستند انجام دهند؟

 البته عیسی جانشین ندارد. جانشین به کسی می‌گویند که جای کسی که مرده است بیاید. رهبری که می‌میرد جانشین دارد؛ امام خمینی(ره) فوت کردند الان آیت‌الله خامنه‌ای جانشین ایشان شده‌اند. اما ما ایمان داریم، عیسی زنده است و عیسی در انجیل صریحاً می‌گوید: «من با شما هستم تا انقضای عالم» عیسی نمایندگانی دارد که این فرق می‌کند با جانشین. یک سفیر نمایندة‌ کشور و رئیس جمهورش است، در حالی‌که رئیس جمهور زنده است. کلیسا بر روی زمین به نمایندگی از مسیح فعالیت می‌کند؛ اعم از پاپ، اسقف و کشیش.

آیا نمایندگان حضرت عیسی نمی‌توانند همین وظیفة حضرت را که قرار است در آخرالزمان عهده‌دار شوند، انجام بدهند؟

هرگز نمی‌توانیم نمایندگان مسیح را با او مقایسه کنیم، چرا که هم‌طراز نیستند. مسیح برای ما پسر خداست، پسر ازلی خدا و من توسط او اجازه دارم خدا را پدر صدا کنم. مسیح به شاگردانش گفت: «زمانی که می‌خواهید دعا کنید و نماز بخوانید، بگویید: ای پدرِ ما که در آسمان‌هاست»؛ و این قدرت توسط او به ما داده شد، چون او پسرِ همیشگی و ازلی است، یعنی نه آغاز دارد و نه پایان، ازلی صفت خداست. اما ما انسان‌ها ازلیّت نداریم؛ یعنی روزی شروع کردیم ولی زندگی ما ابدی است و پایانی ندارد؛ اما خدا نه آغازی دارد و نه پایانی، پس نمی‌شود عیسی را با نمایندگانش مقایسه کرد.

حضرت مسیح به هنگام ظهور، جهت نیل به اهداف خود، چه کارهایی می‌کنند؟ مثلاً آیا ایشان وارد جنگ می‌شوند؟ چه کارهایی برای رسیدن به اهدافشان که تکمیل دین و تحقق یافتن آن است انجام می‌دهند؟

 دین مسیحیت با مرگ و رستاخیز مسیح تکمیل شد.

تحققش چگونه؟ حداقل از دیدگاه شما خیلی از آرمان‌هایش در جهان تحقق کامل نیافته است!

 در همة ادیان این طور است؛ گفتم که ظهور مسیح، ظهور «داور» هم هست؛ یعنی ما هستیم که باید جواب بدهیم نه او. او کارش ـ چنانکه فرمود ـ این است که با جلال ظهور خواهد کرد! برای چه؟ تا این اعمال ما را بررسی کند که آیا واقعاً روغن داشتیم و کارهای نیک انجام دادیم؟ اگر کارهای نیک کردیم که انشاءالله وارد سالن عروسی می‌شویم و اگر نکردیم، خارج می‌شویم. همین کار مسیح است؛ یعنی تشخیص می‌دهد چه کسی شایستة ورود به ملکوت و پادشاهی آسمانی است و چه کسی شایسته نیست، پس وقتی که کتاب مقدس می‌گوید «بیدار باشید» یعنی همیشه در انتظار ظهور او باشید، غفلت نکنید و مراقبت باشید که جهان، شما را فریب ندهد.

در کتب روایی اسلام و شیعه شخصی همزمان با منجی موعود، ظهور خواهد کرد که در نهایتِ بدی است و سعی می‌کند مردم را در مقابل منجی فریب دهد. در روایات ما از او به «دجال» نام برده شده است؛ ظاهراً در مسیحیت هم‌چنین شخصی وجود دارد؟

 بله ما هم داریم، مسیحِ دجال، مسیحِ کاذب که کارهایی بسیار بسیار زشت می‌کند. خودش را جای خدا قرار می‌دهد به طوری که مردم فریب می‌خورند؛ اما مسیح با آمدنش او را از بین می‌برد.

 آیا در متون مقدس شما از یاوران حضرت مسیح به هنگام ظهور، سخنی به میان آمده است؟

آیه‌ای داریم که مسیح، فرشتگان را همراهان خود در آن زمان می‌داند؛ کلمة «فرشتگان» را داریم.

آیا ممکن است کمی بیشتر توضیح دهید؟

 باید بدانیم که برای ما ظهور آخر مسیح، زیاد قابل وصف نیست و نمی‌شود توصیفش کرد. ما معتقدیم این ظهور جنبة راز دارد. کلمة «راز» را در ادبیات مسیح خیلی به کار می‌بریم؛ فکر نمی‌کنم در ادبیات اسلامی کلمة راز را به کار برده شود؛ مثلاً می‌گوییم «خدا راز است» چون معتقدیم انسان با عقل و علم و فطرتش نمی‌تواند راز خدا را کامل بشناسد.

این را تقریباً در همة ادیان داریم و از جمله در اسلام که خدا قابل شناخت نیست چون انسان محدود است و خداوند نامحدود.

وقتی می‌گوییم «خدا راز است»، منظور ما این نیست که معمّا باشد. اینجا کلمة راز در ادبیات و در الهیات مسیحی اشاره می‌کند به یک حقیقت جاودانه‌ای که هر چقدر در او فرو روید، بیشتر شما را جذب می‌کند و بدین معنی کلمة راز را بکار می‌برند؛ مثلاً دریا هر چه بیشتر داخلش بروید چیزهای جدیدتر کشف می‌کنید. «خدا راز است» یعنی یک حقیقت جاودانی است و عقل انسان نمی‌تواند به آن تسلط پیدا کند و هر چقدر از راه دعا، تعمق و تفکر وارد او شوید، شما را بیشتر جذب می‌کند؛ چراکه جذابیت دارد و بسیار زیباست. بنابراین ما مسیحیان می‌گوییم نمی‌توانیم کاملاً راز خدا را بشناسیم؛ اما در آن زمان چنانچه او ما را بشناسد ما هم او را خواهیم شناخت و این شناختِ کامل، برای زندگی جاودانی است. راز خدا زندگی ابدی است؛ پر از سعادت و شادی؛ توصیف‌‌پذیر هم نیست. این زندگی جاودانه الان شروع شده است و توسط مسیح به ما داده شد تا به اندازه در راز خدا فرو رویم. مسیر راز خدا برای ما باز نبود؛ مخصوصاً سه‌گانة مقدس که در عهد قدیم و تورات نبود و مسیح آن را باز کرد. بنابراین رویداد ظهور با این کلمات توصیف‌پذیر نیست؛ کلمات ما از توصیفش عاجز است.

نکتة دیگری که به نظرم از مشترکات اعتقادی ما باشد، رجعت و بازگشت برخی از مردگان در زمان ظهور است؛ آیا اصل رجعت و زنده شدن برخی را شما در مسیحیت دارید؟

 ما معتقدیم نه فقط عده‌ای، بلکه کل مرده‌ها رستاخیز خواهند کرد و داوری خواهند شد؛ این در اعتقادنامة ما موجود است. حتی ما معتقدیم به رستاخیز بدن‌ها؛ در اسلام هم هست که بدن رستاخیز می‌کند؛ این خیلی مهم است، چون بعضی‌ آنجا جسماً قیام خواهند کرد؛ چنانکه مسیح بعد از مرگ با جسم رستاخیز نمود؛ البته جسمی که با جسم کنونی تفاوت اساسی دارد و دیگر هیچ نقص و کمبود و نیازی در آن نیست و آن جسم جلال یافته‌ است. رستاخیز برای همه است نه بعضی‌!

ما قائل به دو رستاخیز هستیم؛ یک رستاخیز عام که در آخرالزمان است و یک رستاخیز خاص که همان رجعت است. منظور ما از رجعت، بازگشت تنها برخی از افراد که در دنیا یا خیلی خوب بودند و یا خیلی بد. با آمدن منجی اینها مجدداً از قبرها در می‌آیند و یک نوع زندگی در دوران ظهور خواهند داشت؛ این را ما اصطلاحاً رجعت می‌گوییم. من این موضوع را در مکاشفة یوحنای رسول هم درباره شهدا دیده‌ام.

آن بحث دربارة آخرالزمان است و شهدایی که به دلیل ایمانشان به مسیح کشته شدند؛ البته ما معتقدیم شهدایی که در راه ایمان به مسیح کشته شدند الان روحاً زنده هستند و در آخرالزمان جسماً هم زنده خواهند شد.

جناب اسقف فرمودید که زمان دقیق ظهور مسیح مشخص نیست، آیا مسیحیان مکانی را به عنوان مکان ظهور مد نظر دارند یا مکان مقدسی را که احتمال بدهند حضرت آنجا ظهور خواهد کرد؟

نه، ظهور مسیح فرا مکانی است؛ یعنی نمی‌توانیم بگوییم مثلاً‌ در بیت‌المقدس ظهور خواهد کرد، چون با ظهورش مکان دگرگون خواهد شد. در آن زمان، مکانی که الان داریم نخواهد بود؛ یعنی حتی ما ایمان داریم با ظهور مسیح، خلقت ـ خلقتی که در آنیم ـ‌ دگرگون خواهد شد چنانکه «پرس» می‌گوید. اجازه دهید من نامة‌ پرس را برای شما بخوانم؛ نامه‌ای است به رومی‌ها. پرس رسول می‌گوید: «یقین می‌دانم که دردهای زمان حاضر نسبت به آن جلالی که در ما ظاهر خواهد شد [یعنی با آمدن مسیح] هیچ است؛ زیرا که انتظار خلقت [خلقت اینجا نه فقط انسان بلکه خود طبیعت است] منتظر ظهور پسران خدا می‌باشد، زیرا خلقت مطیع بطالت شد [یعنی فاسد شد] نه به ارادة خود بلکه به خاطر آنکه او را مطیع گردانید در امیدی که خود خلقت نیز از قید فساد خلاصی خواهد یافت تا در آزادی جلال فرزندان خدا شریک شود». پس ما ایمان داریم حتی خلقت دگرگون خواهد شد؛ لذا این واژة «مکان» را به این معنایِ محدودی که الان دارد نخواهیم داشت، چون محدودیت مکانی و زمانی نشانه کمبود است و حال آنکه خدا محدودیت زمانی و مکانی ندارد و کامل است؛ در آن زمان، ما هم از این محدودیت که نشانة کمبود است آزاد خواهیم بود.

اجازه بدهید به یکی دیگر از اشتراکاتی که در مطالعاتم با آن مواجه شدم اشاره کنم. در روایات ما آمده که مهدی موعود(عج) سوار بر اسبی سفید در حالی که جامه خون‌آلود به تن دارد که همان جامه امام حسین(ع) است ظهور خواهد کرد. ظاهراً در متون مسیحیت هم به این مسئله اشاره شده که منجی موعود سوار بر اسب سفید در حالی که جامه خون‌آلود به تن دارد ظهور خواهد کرد.

شما به کتاب «مکاشفه» اشاره می‌کنید. یوحنای رسول این کتاب را که آخرین کتاب هم هست، احتمالاً در اواخر قرن اول میلادی نوشته باشد؛ بین سال 90 تا 100. آن زمان کلیسا مورد اتهام و شکنجه بت‌پرستان بود. لذا کتاب پر از سمبل و نشانه‌هاست. پیام اصلی این کتاب، پیام امید است برای کلیسا و مسیحیانی که مورد ضرب و شتم و قتل قرار می‌گرفتند که نترسند چون پیروز خواهند شد. به شیوه‌های ادبی و سمبلیک به کلیسایی که در زیر آزار است امید می‌دهد.

 لطفاً راجع به جنگ آخرالزمان توضیح بفرمایید؟

جنگ شروع شده است؛ در غرب.

در جهان مسیحیت خیلی تبلیغ می‌شود که این جنگ، جنگ بین مسیحیت و اسلام است! جالب است که همین افراد در زمان جنگ سرد و پیش از فروپاشی شوروی، جنگ آخرالزمان را به جنگ بین آمریکا و شوروی تفسیر می‌کردند. می‌خواهیم ببینیم واقعاً این سوء استفاده از متون مقدس شما نیست؟

 البته شاید بعضی‌ها از آیاتی که دربارة جنگ و اغتشاش آخرالزمان آمده، برداشت سیاسی کنند و این درست نیست؛ هر چند متأسفانه برخی چنین می‌کنند، ولی ما هرگز این طور فکر نمی‌کنیم. جنگ الان بیشتر بین انسان و خودِ اوست؛ کسانی که واقعاً‌ خدا را رد می‌کنند و از ارزش‌های معنوی چشم‌پوشی می‌نمایند، خودپرستی و شهوت‌پرستی و پول‌پرستی و قدرت پرستی دارند.

با حضور حضرت مسیح این جنگ‌ها صورت خواهد گرفت یا قبل از ظهور؟

 این جنگ‌هایی که در جهان امروز به راه افتاده به ما می‌گویند ظهور نزدیک است، بیدار باشید.

آیا در آیات کتاب مقدس به «ماجدّون» یا «ماگدّون» یا «آرماگدّون» که می‌گویند جنگ‌های آخرالزمان است، تصریح شده است؟

توجه داشته باشید که، آیات کتاب مقدس را نباید تحت‌اللفظی ترجمه کرد، بلکه تفسیر دارد؛ چنانچه قرآن هم تفسیر دارد. کلاً تمامی آیاتی که راجع به جنگ‌، اغتشاشات، قحطی‌ها و زلزله‌ها داریم برای این است که انسان بیدار باشد و بداند در این دنیا مسافر و مهاجر است، پس این دنیا نمی‌تواند انسان را نگه دارد. منتظر زمینِ جدید و آسمانِ جدید هستیم که برای ما مسیحیان با ظهور مسیح تحقق خواهد یافت.

ما هم بر این اعتقادیم که مسیحیت اصیل از اینها مبرّاست. اینجا ما می‌خواهیم بحث سوء استفاده‌های غرب از قضیة منجی در آیین مسیح را باز کنیم و بپرسیم: برخورد مسیحیت اصیل و موضع رسمی کلیسا بالاخص جناب پاپ و نمایندگان ایشان در اقصی نقاط جهان با این سوءبرداشت‌ها و تحریف آشکار چیست؟

در سفری که قم بودم سئوالی از من شد راجع به «مسیحیان صهیونیست»، شما می‌خواهید به این موضوع اشاره کنید! اتفاقاً من چند روز پیش اینجا مهمانی داشتم، کشیشی بود از لندن. ایشان در این موضوع تحقیق می‌کند تا اینکه ثابت نماید چیزی که این فرقه یعنی ـ  مسیحیان صهیونیست ـ ادعا می‌کنند، هیچ اساسی در کتاب مقدس ندارد و کاملاً یک عمل سیاسی است و اهداف دنیوی دارند و هیچ ربطی با خدا و معنویت ندارد و من آن روز این را در قم گفتم. اینها حرکاتی سیاسی هستند که با پول صورت می‌گیرند تا اینکه تفرقه بیاندازند. این سیاست‌ اینهاست و من از شما خواهش می‌کنم هرگز نباید غرب و مسیحیت را یکی بدانید! این خیلی مهم است. اینجا در ذهن بعضی‌هاست که غرب یعنی مسیحیت؛ این طور نیست. ما در روی زمین کشورِ مسیحی نداریم؛ من به عنوان اسقف کلیسا این را به شما می‌گویم: روی زمین کشوری مسیحی نداریم. چنانکه در ایران اسلامی، مسیحیانی داریم که ما هستیم، در آمریکا، فرانسه، ایتالیا و غیره نیز مسیحیانی داریم اما کشور مسیحی نیست و تعجب نکنید. به شما بگویم مع‌الاسف قوانینی که مستقیماً برضد تعالیم مسیح و انجیل می‌باشند مانند قانون هم‌جنس بازی و سقط جنین در کشورهای غربی تصویب و اجرا می‌شوند! ما با حرکات و سوءاستفاده‌هایی که از بخش‌های آیات کتاب مقدس برای رسیدن به اهداف سیاسی یا ملی و نژادپرستی می‌شود، کاملاً مخالفیم؛ چرا که این کارها در پیام مسیحیت نیست. کسانی که می‌گویند باید هیکل سلیمان بنا شود تا اینکه مسیح آنجا ظهور یابد، این اصلاً ربطی با تعالیم انجیل و مسیح ندارد! کجا مسیح چنین گفته است؟! می‌گویم اینها حرکات سیاسی هستند و ظاهراً هم پول دارند و به خودشان اجازه هر کاری را می‌دهند!

ما نباید فریب آنها را بخوریم؛ به نظر من باید به اصالت دین خود وفادار بمانیم و از مشترکاتمان استفاده کنیم تا انشاءالله بتوانیم خدمتی شایسته برای بشریت امروز انجام دهیم؛ هدف ما این است، نه چیز دیگر. می‌بینید همین آمریکا که خودش را ابرقدرت جهان می‌داند در عراق چه دارد می‌کند؟! با چه سخنانی وارد شد و چه اعمالی دارد انجام می‌دهد؟! آیا می‌شود گفت اینها مورد رضایت مسیح هستند؟!

ما کاملاً با اشغال عراق و با این کارهای واقعاً ضد بشری مخالفیم. باعث تأسف است که این ملت به این گرفتاری مبتلا شد.

به عنوان آخرین سئوال، ارتباط و انتساب شما با کلیسای مرکزی جهان و جناب پاپ چگونه است؟

 چون ما کاتولیک هستیم، بنابراین پاپ اعظم را به عنوان رهبر کل کلیسای کاتولیک می‌دانیم، اما ارتباط ما با کلیسای روم، یعنی با پاپ، صرفاً جنبة ایمانی و عقیدتی دارد؛ یعنی با یکدیگر هم ایمان هستیم در حالی که بعضی از آیین‌ مذهبی ما به دلیل شرقی بودنمان با کلیسای لاتین تفاوت دارد؛ هیچ اشکالی هم ندارد، و اصول دین یعنی اعتقادنامه ما یکی است، اما در بعضی جزئیات اختلافاتی وجود دارد.

از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید بسیار سپاسگزاریم. انشاءالله این گفتگو مقدمه‌ای باشد برای ارتباط بیشتر ما تا بتوانیم موضوعات دیگری را در نشست‌های دیگر و به شکل مفصل‌تر طرح کنیم و به یک تعامل ایمانی و منطقی برسیم.

من هم از حضور شما تشکر می‌کنم و مطمئن باشید هر فعالیت و هر کاری که هدفش تعاون، همکاری، خدمت و ترویج ارزش‌های معنوی باشد، ما همکاران شما در آن هستیم.

سوتیترها

اگر پیروان ادیان الهی در انتظار یک منجی هستند که در آخرالزمان ظهور خواهد کرد، این بدین معناست که احساس می‌کنند جهان امروز نمی‌تواند آرمان‌ها و آرزوهای مردم، مخصوصاً صلح،‌ آرامش، دوستی و محبت را برآورده کند و به یک نجات‌دهنده نیاز است

ابداً، هیچ‌کس تاریخ و زمان ظهور را نمی‌داند. البته شاید شنیده باشید بعضی‌ها سعی کردند وقتی که به سال 2هزار نزدیک شدیم، بگویند در همین سال مسیح می‌آید! ولی این گفته بر ضد تعالیم انجیل است و این را مسیحی‌ها قبول نمی‌کنند

عیسی می‌فرماید: «بسیاری به نام من آمده، خواهند گفت من مسیح هستم، ولی دنبال آنها نروید» و این اتفاق‌ها در تاریخ مسیحیت افتاده است؛ یعنی مسیحیانِ دروغگو، کاذب و فریبنده

باید بدانیم که برای ما ظهور آخر مسیح، زیاد قابل وصف نیست. ما معتقدیم این ظهور جنبة راز دارد.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...