تمدن عجیب و حیرت انگیز اینکاها

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

در دورانی که هنوز تاریخ آن به درستی برآورد نشده است، اینکاها به روی صحنه هستی آمدند، آنها مردان و زنان نیرومندی بودند از نژاد سرخ پوست با شانه های پهن و قفسه سینه بر آمده، فک و چانه قوی، دندآنهای سفید، بینی بزرگ، و موهای صاف، پرپشت و مشکی...

از دیرباز دانشمندان دریافته بودند که زمین کرویست. این باور، در قرن پانزدهم میلادی گسترش یافت و افکار عمومی هم به کروی بودن زمین پی برد.

در اواخر قرن پانزدهم، نقشه ای از کره زمین معروف به نقشه "توسکانلی" ترسیم شد که نشان دهنده دنیای کهن (اروپا و آمریکا) و سرزمین پهناور چین بود و در بین این دو، اقیانوس اطلس دیده می شد.

وقتی نقشه توسکانلی به دست "کریستف کلمب" افتاد، او که سفرنامه "مارکوپولو" را مطالعه کرده بود، با خود اندیشید: "آیا می توان کره زمین را از راه دریا دور زد و بر بستر اقیانوس اطلس به هندوستان و چین رسید ؟"

زمانی که در سال 1492 آرزوی کریستف کلمب برآورده شد و او پس از عبور از اقیانوس و تحمل زحمات بسیار، پا به خشکی نهاد، به گمان خود و همراهانش به ساحل هندوستان رسیده بود. اما سرآنجام معلوم شد که آن سرزمین، قاره آسیا نیست و قاره دیگری است (که بعدها آمریکا نامیده شد).

در سال 1513 "واسکوبالبوآ" دیگر کشورگشای اسپانیایی، "دریای جنوب" را کشف کرد (که بعدها ماژلان آن را اقیانوس آرام نامید).

درست در همین ایّام، خبری به گوش فرانسیسکو پیزارو (یکی دیگر از کشورگشایان اسپانیایی) رسید که تمدنی بزرگ و بسیار ثروتمند در جنوب قاره آمریکا قرار دارد: انباشته از طلا و ثروتهای فراوان است.

به پیزارو گفته شده بود که آن مردم به قدری طلا گردآوری کرده اند که حتی ظروف غذای آنها از طلاست. آنها طلا را "اشک چکیده از چشم خورشید" می نامند و چون خدای خود را خورشید قرار داده اند، بنابراین می کوشند با جمع آوری هرچه بیشتر از این فلز مقدس خود را به خدای خورشید نزدیکتر کنند.

این سخنان و این توصیفها، طمع کشورگشای اسپانیایی را برانگیخت و تصمیم گرفت به آنجا حمله کند.

فرانسیسکو پیزارو نزدیک به دو سال صرف به دست آوردن اطلاعات بیشتر، تدارک سفر و جمع آوری سرباز و اسلحه کرد. سرآنجام با 168 سرباز سواره نظام و دو توپ جنگی کوچک قدم به اعماق جنگلهای وحشی نهاد. مقصد او جایی بود که قوم اینکا زندگی می کرد.

به طور دقیق معلوم نیست که قوم اینکا از کجا آمده و ریشه نژادی و قومی آن چیست.

در دورانی که هنوز تاریخ آن به درستی برآورد نشده است، اینکاها به روی صحنه هستی آمدند، آنها مردان و زنان نیرومندی بودند از نژاد سرخ پوست با شانه های پهن و قفسه سینه بر آمده، فک و چانه قوی، دندآنهای سفید، بینی بزرگ، و موهای صاف، پرپشت و مشکی.

این قوم به مردمان سنگ مشهور بودند، زیرا در استفاده از تخته سنگهای عظیم برای خانه سازی و برپای داشتن معبدهای باشکوه توانی شگفت آوری داشتند. آنها، به کمک ابزارهای اولیه و ابتدایی و با صبر وپشتکار بسیار، تخته سنگهایی به وزن 10 و یا 15 تن را چنان ماهرانه تراش می دادند و سطح آن را صاف و هموار می کردند که وقتی روی یکدیگر قرار می گرفتند و جفت می شدند، یک سوزن نیز در لای دو سنگ فرو نمی رفت.

به گفته تاریخ نویسان، در سالهای نخست میلاد مسیح، این مردمان را یک قوم بسیار وحشی و قدرتمند مورد تهاجم قرار داد و آنها را وادار به گریز به اعماق کوهستآنهای پوشیده از درخت پرو کرد.

اینکاها از بیم حمله ای دیگر، بر فراز کوهی بلند در نقطه ای دور دست، قلعه ای از تخته سنگهای عظیم ساختند و قرنها در آن به آسودگی زیستند.

با افزوده شدن جمعیت اینکاها، بر تعداد قلعه های عظیم آنها در ارتفاعات جنگلهای پرو افزوده شد و زمینه لازم برای قدرت نمایی و توسعه طلبی آنها فراهم آمد.

اینکاهای نیرومند و مبارز، به هر سو که روی آوردند ، قبیله های سر راه را مغلوب کردند و با تسخیر سرزمینهای جدید ، قلمرو حکومت خود را گسترش دادند. به تدریج، یک امپراطوری وسیع که مرزهای آن کلمبیا ، شیلی، اکوادور و پرو امروز را در می گرفت، تشکیل شد و تمدن امپراطوری قبیله ای اینکا پدید آمد. این امپراطوری در سالهای 1943 تا 1527 میلادی در اوج شکوفایی خود بود.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...