ترس ها و فوبی های مزمن

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

ترس خوب است - در صورتی که واقعی باشد - مثلاْ از یک حیوان وحشی در شرایطی که امکان آسیب رساندن به ما را دارد باید ترسید و یا از ایستادن در لبه یک دیوار بلند بطوری که امکان سقوط وجود دارد باید ترسید ... اما در اینجا منظور ما ترسها و فوبی هایی است که جنبه خیالی دارد . حیوانی که در قفس است و یا پشت بامی که نرده دارد و یا در خیابان میان مردم راه رفتن و غیره ... ترس ندارد . معمولاْ چنین ترسهایی جنبه روانی و خیالی دارد و منشاء آن در نا هوشیار و در تجربیات تلخ گذشته نهفته است . شایع ترین فوبی ها : فوبی از حیوانات - بلندی - از جاهای بسته و حتی جاهای باز - تاریکی - فوبی از در تنگنا قرار گرفتن و فوبی از جمع ( فوبی اجتماعی - Social phobia ) و غیره ... همه این ترسها و فوبی ها به وسیله روان درمانی و هیپنوتیزم درمانی قابل درمان می باشد.

نمونه های گزارش شده پس از درمان:

خانم 35 ساله ای با مشکل فوبی سوسک مراجعه نمود. او می گفت حتی از دیدن عکس سوسک در کتاب، حالت ترس به من دست می دهد. حتی وقتی که فکر سوسک و تصویرش هم در ذهن من می آید دلم میریزد. تجربیات متفاوتی را از دیدن ناگهانی سوسک در جاهای مختلف تعریف می کرد که حتی چند بار هم به حالت بیهوش افتاده است. او اظهار می کرد که زندگی ام به دلیل این فوبی از سوسک مختل شده است.  به هر حال فرآیند درمان با ایشان شروع شد. (داستان اینکه چگونه این فوبی از بین رفت بجای خود جالب است. اما در اینجا نمی گنجد.) او بعد از چندین جلسه نه تنها از سوسک نمی ترسید،بلکه او و والدینش اظهار می کردند که می تواند سوسک را با یک دستمال کاغذی بگیرد و آن را در جای دیگری رها کند. حداقل چندین مورد از کسانی که فوبی سوسک داشته اند به راحتی با هیپنوتیزم فوبی شان برطرف شده است.

دختر 17 ساله ای به دلیل ترس یا فوبی از باد و طوفان مراجعه نمود. گزارش او و والدینش به این صورت بود که حتی باد ضعیف و تکان خوردن درختان هم باعث ترس و وحشت وی می شود. بنابر این در فصل پاییز و یا در هر زمانی که بادی می وزید زندگی او  به دلیل ترس و وحشت از باد و یا احتمالآ طوفان کاملآ مختل می شد. البته مشکل این خانم تنها این نبود. بلکه او ترس از تاریکی و حالت هایی از تاریکی را نیز ابراز می نمود. به هر حال پس از شروع درمان، آرام آرام احساس بهبودی اش را ابراز می نمود. و در نهایت جلسات درمانی به پایان رسید و این مراجعه کننده بعد از یک سال مجددآ مراجعه نمود. اما نه به دلیل آن فوبی بلکه به این دلیل که می خواست در امتحان کنکور و پیشرفت تحصیلی موفق باشد. 

خانم 32 ساله ای به دلیل فوبی اجتماعی شدید، خجالت و عدم اعتماد به نفس، منقبض شدن اندام و دل پیچه در جمع که در نهایت باعث فرار او از جمع می شد، مراجعه نمود. احساس بهبودی این خانم بعد از شروع درمان آغاز شد. او اظهار می کرد که دیگر اندامم در جمع سفت نمی شود. دل پیچه ندارم. اگر چه خیلی راحت نیستم اما نمی خواهم فرار هم بکنم. خواستگاری هم داشتم که با او نشستم و به راحتی صحبت کردم. ( این خانم  به دلیل ترس و فوبی هایی که داشته، هیچ خواستگاری را نمی پذیرفت. )  به هر حال آخر داستان این بود که می گفت اعتماد به نفسم بسیار بهتر شده، کاملآ راحتم و انگار تازه متولد شده ام. می توانم آنچه را که دوست دارم انجام دهم. از این نوع فوبی ها زیاد بوده اند که به شکر خدا خوب نتیجه گرفته اند.

آقای 38 ساله ای با فوبی در تنگنا قرار گرفتن و فوبی در جاهای بسته مانند رانندگی در اتوبان هنگامی که در اطرافش ماشینهای زیادی قرار گرفته اند. و یا اینکه  فوبی در آسانسور هنگامی که چند نفر دیگر در اطرافش قرار می گیرند، او می گوید : احساس خفکی به من دست داده و وحشت از خفه شدن به من دست می دهد.می خواهم فرار کنم و تپش قلب  می گیرم. احساس مرگ و... به من دست می دهد. به هر حال پس از آنکه جلسه اول با موفقیت  گام برداشته شد، در جلسات بعدی درمان آرام آرام ترس ها کاهش پیدا کرد و احساس خفگی از بین رفت، خواب بهتر شد، و بسیاری از موارد دیگر...که در نهایت در جلسات پایانی کاملآ حالش بهبود پیدا کرده بود و پیگیری های بعدی ما نیز نشان داد که بیمار بهبود یافته است. موارد این چنینی بسیار زیاد بوده اند که بهبود یافته اند.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...