ترس در کودکان و نوجوانان

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

به واقع والدین همه گاه در تربیت فرزندان خود با واقعیتی انکارناپذیر روبه‏رو هستند: ترس کودکان! دنیای کودکان مشحون از ترسهایی است که خود را در رفتارهایشان نشان می‏دهند.

بسیاری از ترسهای دختربچه‏ها و پسربچه‏ها جنبه سازگارانه داشته و باعث می‏شود تا آنان در دام وضعیتهای خطرناک گرفتار نیایند. حال آنکه انواع دیگری از ترسهای کودکان با گذشت زمان اندک اندک محو شده به گونه‏ای که می‏توان این گونه ترسها را نوعی پدیده طبیعی رشد دانست.

به طور کلی ترس واکنشی است از پیش شناخته شده و با پاسخی به محرکهای تهدیدآمیز و واضح است امری طبیعی، لازم و مفید می‏باشد. ترسها گاهی جنبه اجتماعی و گاه جنبه فردی دارند. کمک به دختران و پسران برای غلبه بر ترسشان نباید والدین را به این نتیجه رهنمون سازد که کودکان خود را از دنیای پیرامون خود جدا و مخفی سازند. ترس در کودکان متناسب با رشد قوای عقلی، امنیت و سلامت و تسلط بر محیط اطراف تغییر می‏یابد. ترس خاص هنگامی در دختربچه‏ها و پسربچه‏ها ایجاد می‏شود که نسبت به بعضی از اشیا و امور آگاهی و حساسیت پیدا کنند. در بسیاری مواقع کودک ترس خود را به زبان آورده و زمانی در رابطه با ترسهای خود تنها به عکس‏العمل بسنده داشته و زبان بیان موقعیت ترس‏آور را ندارد.

وابستگی بیش از حد کودک به بزرگسالان موجب بروز ناپایداریهای هیجانی، ناامنی در روابط اجتماعی، ناتوانی در حفظ حقوق خود و نداشتن مهارت در فعالیتهای بدنی و نهایتا ترس می‏شود. ترس، مقوله‏ای مختص فرد یا قشر خاصی نبوده و در همه افراد با شدت و ضعف متفاوت وجود دارد. به عنوان نمونه، یک محرک می‏تواند برای یک طفل ترس‏آور باشد اما برای طفل دیگری بی‏تفاوت باشد. بافت اجتماعی کودکان در نوع ترسها بسیار مؤثر است. به طوری که ترس در کودکان باهوش زودتر از کودکان کم‏هوش خود را نشان می‏دهد و دختران نیز معمولاً ترسوتر از پسرها هستند.

ترس از اشیای واقعی یا محرکهای غیر عادی (افراد غریبه و... به تدریج و با افزایش سن و سال کاهش یافته و در مقابل ترس از محرکهای تخیلی (ترس از تنهایی و...) بیشتر می‏شود. ظاهرا رشد مفاهیم ذهنی کودک و درک بیشتر او از جهان پیرامون خود، به همراه کاربرد افزونتر از علایم، واکنشهای هیجانی او را تحت تأثیر قرار می‏دهد.

در بعضی موارد، ترس برای حفظ کودک لازم و مفید می‏باشد. گاه ترس می‏تواند به کودک کمک کند تا پاسخهای جدیدی بیابد. به عنوان مثال، ترس از اتومبیل، طریقه عبور صحیح از خیابان را به طفل می‏آموزد. اما واکنشهای ترسناک شدید به مانند گریستن و فرار کردن و نظایر اینها با رفتار سازنده مغایرت دارند. گاهی کودکان تمایل شدیدی به کسب ترسهای اطرافیانش نشان می‏دهد و این تمایل در مورد ترس از حیوانات و جانوران بیشتر وجود دارد. در این مورد یک دختر یا یک پسر با خود می‏اندیشد حتما علتی دارد دیگران از آن جانوران می‏هراسند، لذا وی هم به تقلید از بزرگترهای خود می‏ترسد.

کودکان ترسو معمولاً گوشه‏گیر، خجول و فاقد قدرت تصمیم‏گیری بوده و در آینده از کسب پستهای حساس شغلی ترس خواهند داشت. به طور کلی در هفته‏های اول عمر، نوزاد با ترس آشنا نیست. از شش ماهگی به بعد نوزاد از افتادن یا شنیدن صداهای بلند مثل بوق اتومبیل و یا صدای جاروبرقی می‏ترسد. هنگامی که کودک را در آغوش می‏گیریم و ناگهان او را به طرف بالا پرت می‏کنیم، کودک دست و پای خود را به اطراف باز کرده و شروع به گریه می‏کند. از سن ده ماهگی و با افزایش شناخت کودک از محیط پیرامون، او می‏آموزد تا چیزهای آشنا را از ناآشنا تشخیص دهد. در این سنین او از نزدیک شدن به غریبه‏ها می‏ترسد و از آن جایی که والدین، خواهر و برادر و سایر نزدیکانش را می‏شناسد، امنیت بیشتری در خود احساس می‏کند اما اگر چیز ناآشنایی به طوری خاص بزرگ، درخشان و پرزرق و برق مثل یک عروسک پشمالو در مقابل او قرار گیرد آنگاه ترسناک به نظر خواهد آمد. هنگام مواجهه با ترس مناسب است کودک را در آغوش کشیده و علت ترسش را جویا شویم و پس از نزدیک کردن او به محرک ترس‏آور، او را به نرمی و ملاطفت راهنمایی نماییم. با این روش اطمینان‏بخش می‏توان بر تجربیات کودکمان افزوده و شدت ترس او را کاهش دهیم.

در دوران پیش‏دبستانی جدایی از پدر و مادر به هنگام خوابیدن مشکل اساسی تمامی کودکان می‏باشد. در سنین دو سالگی کودک از هر چیزی می‏ترسد زیرا شناختش نسبت به محیط پیرامونش ناقص بوده و تنهایی، تاریکی و... او را به وحشت می‏اندازد. در سن سه سالگی ترس به صورتهای دیگر و گذرا به سراغ او می‏آید. همانند ترس از بلندی، مکانهای ناآشنا و نامطمئن، بیگانه‏ها و صداهای بلند. در سن چهار سالگی کودک با اتکا به قدرت و توانی که در خود سراغ دارد تلاش می‏کند تا بر ترس از حیوانات فایق آمده و آنها را از خود براند. اما از برخی از جانوران او همچنان خواهد ترسید. در سن پنج سالگی خیالبافی در کودک قوی بوده و همین خود باعث خواهد شد که او بیشتر به سراغ تخیلات و تصورات رفته و از موجودات خیالی که مخلوق ذهنش هستند بترسد. در حالی که در شش سالگی در عین جرأت و بی‏باکی، از شکستگی، خون و زخم و آسیبهای بدنی می‏ترسد. گاهی اوقات تنبیه فراوان از طرف والدین باعث خواهد شد کودک عصبی شده و در خواب کابوسهایی را ببیند که حتی هنگام بیداری هم وی را رها نکنند. آنان در مکانهای تاریک دچار خیالپردازی با واژه‏هایی همچون هیولا، جادوگر و... شده و لذا از رفتن به توالت خودداری نموده و شبها خود را خیس می‏کنند. در یک چنین وضعیتی والدین می‏توانند با استفاده از روشهای درمانی همچون شعر و سرودخوانی و قصه‏گویی در کاهش تدریجی ترس کودک به او کمک نمایند و برای منحرف ساختن ذهن کودک می‏توان از او خواست تا بلند بلند بشمارد.

ترس از حیوانات و حشرات نیز به دلیل شناخت ناکافی دختربچه‏ها و پسربچه‏ها از زندگی، نحوه تغذیه، شکل ظاهری و حرکات حیوانات، خود را نشان می‏دهد. در بعضی از کودکان ترس از حیواناتی مانند سگ و گربه و موش و یا مرغ و جوجه ادامه خواهد داشت. در این چنین وضعیتی می‏توان به عادت‏سازی کودک به این محرکهای ترس‏آور پرداخت. به عنوان مثال می‏توان با خریدن جوجه‏ای کودک را با مراحل زندگی تغذیه و رشد جوجه و تبدیل آن به مرغ یا خروس آشنا ساخته و ترس غیر منطقی او را از بین برد. انواع ترس در سنین 7 ـ 12 سالگی با آنچه در سنین قبل وجود داشته کاملاً متفاوت خواهد بود. زیرا علاوه بر عامل خانواده، خویشان، بستگان و عامل تخیل و اوهام، در این سنین عامل مدرسه هم اضافه شده و کودک دچار ترسهای جدیدی می‏شود.

ترس از رفتن به مدرسه یکی از ترسهای معمولی کودکان بوده که سبب ناراحتی و آزار والدین بوده و گاه به صورت وحشت و اضطراب به هنگام خروج از منزل ظاهر می‏شود. ترس از مدرسه در دخترها بیشتر از پسرها بوده و علت اصلی این نوع ترس اضطراب ناشی از جدایی از والدین می‏باشد. این گونه ترسها معمولاً همراه با عوارض جسمانی همچون دل‏درد، سردرد و استفراغ می‏باشد. در هشت سالگی ترس از آب و آتش و در ده سالگی ترس از کتک خوردن، جواب دادن به درس در دختران و پسرها مشهود خواهد بود. به نظر بسیاری از متخصصان، واکنش ترس نشانه سلامت عصبی کودک می‏باشد و وجود آن برای ادامه حیات وی ضروری می‏باشد. اما چنانچه ترس بچه‏ها شدید باشد به گونه‏ای که موجب اختلال در زندگی روزمره و یا خواب او شود و یا به انزوا و غم و غصه‏اش منجر گردد، در آن زمان باید در پی چاره‏ای بود. در هر حال، باید توجه داشت که پدر و مادر و معلمان وظیفه دارند از انتقال ترس نامعقول به فرزندان و شاگردانشان جلوگیری نمایند. ریشه و پایه بسیاری از ترسها را باید در دوران کودکی جستجو نمود و اگر پدر و مادر و مربیان کودک با اصول و روشهای صحیح تربیتی آشنا باشند و طبیعت کودک خود را بشناسند، اساسا زمینه‏ای برای پیدایش ترسهای غیر منطقی در کودک رشد نخواهد یافت. در این ارتباط باید توجه داشت ترس در سنین بلوغ شکل دیگری به خود گرفته و متوجه جنبه‏های شخصیتی می‏شود. در این سنین ترسها جنبه تعمیمی داشته و همراه با اضطراب بوده و به علت استدلالی بودن فرد، ترسهای دوران کودکی کمرنگ می‏شوند. در این سنین ترس از غلط بودن عقیده، احساس بغض در عمل، رفتار و گفتار، ترس از تخلف و گناه، نوجوان را آزار داده و باعث می‏شود که گاهی او از انزوا سر در آورده و یا از اجتماع روی‏گردان شود.

نوجوانان از طرد شدن و تحقیر می‏ترسند و خطر پریشانی خود را به طور اغراق‏آمیزی درک می‏کنند. آنان با پیدایش ناگهانی صفات جنسی، بیش از پیش به تغییرات ظاهری بدن خود توجه می‏نمایند. نوجوانان از ناهماهنگی رشد اعضای بدن، کوتاهی و بلندی قد، چاقی و لاغری بیش از حد، پیدایش لک و دانه‏های چربی بر روی صورت و بدن خود دچار اضطراب و ناراحتی و ترس می‏شوند. بنابراین یک کنایه، اشاره، تشویق و یا تنبیه می‏تواند موجی از خشم و نفرت و ترس و دلهره را برای آنان به همراه داشته باشد. در این زمان چه بسا که پدر و مادر هم، کمک به نوجوان خود، برای غلبه بر ترسهای دشوار اجتماعی را بی‏فایده تشخیص بدهد چرا که ممکن است نوجوانان نظرات والدین خود را نسبت به اینکه چه بپوشند یا چگونه خودشان را با جامعه هماهنگ بدارند قبول نداشته باشند.

در هر صورت پاره‏ای از راههای پیشگیری ترس در کودکان و نوجوانان عبارتند از:

1ـ هرگز والدین از ترساندن به عنوان ابزاری برای تربیت فرزندان خود استفاده ننمایند.

2ـ حتی‏المقدور کودک تنها نباشد و نماند.

3ـ کودک برای روبه‏رو شدن با موقعیتهای ترسناک آماده شود.

4ـ حس اعتماد به نفس در کودکان تقویت شود.

5ـ از تلقینها و بدآموزیهای غلط خودداری شود.

6ـ کودک و نوجوان از تماشای فیلمها و صحنه‏های وحشت‏آور منع شود.

 

منابع:

1ـ نوابی‏نژاد، شکوه، رفتارهای بهنجار و نابهنجار در کودکان و نوجوانان.

2ـ پارسا، محمد، روان‏شناسی رشد.

3ـ شریعت مداری، علی، روان‏شناسی تربیتی.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...