هندسه (هندازش) در ایران باستان

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

هندسه که به معنی هندازش یا اندازه است به معنای دانش مرتبط با تعیین اندازه هاست. اما مفهومی معمولی که از واژه هندسه در علم و فن و نیز در تاریخ علم در ذهن متبادر می‌شود عبارت است از دانش آگاهی از ویژگیهای خطها، شکلها، سطحها و حجمها است.

دیرنگی دانش هندازش (هندسه) در ایران به چند هزار سال پیش از میلاد می رسد و مدارک یافت شده نشانگر آن است که هندسه از قدیم به صورت دانشی ناب و علمی کاربردی وجود داشته است.

بسیاری از مورخین پژوهشها را به دانشمندان یونانی منسوب کرده اند و در بررسی هندسه در ایران دوره اسلامی فقط چنین می افزایند که شاخه ای از هندسه علم مثلثات از ایران دوره ی اسلامی ریشه گرفته است.

فیثاغورث که او را از بانیان علم هندسه دانسته اند و قضیه ای به همین نام بدو نسبت گشته از جمله یونانی بود که به شرق سفر کرده و از معارف شرق کهن بهره برده است.

الهام وی از ویژگیهای مثلث ها و دستیابی اش به مفهومی مجرد از رابطه میان ضلعهای مثلث قائم الزاویه یکی از ره آوردهای وی از سفرهایش به شوش بشمار می آمد. واما باید دید که سنت های علمی شرق در این زمینه چه بوده است. نیازهای مرتبط با زندگی اجتماعی در شرق باستان سهم عمده ای در تکامل دانش های ریاضی و هندسه داشت.

سومریان و بعد از آنها بابلیان و همزمان با هر دوی آنها ریاضی دانان و کاتبان معابد شوش،به قواعد مربوط به تعیین سطح زمینهای زراعی و تودههای سنگ و آجر و حجم خاکبرداریهای کانالها دست یافته بودند. در لوحه های گوناگونی که از این سرزمین ها بدست آمده مسایل گوناگون هندسی با روش های عددی و هندسی حل شده است.

در حدود سال 1800 پیش از میلاد شوشیها و بابلیان افزون بر داشتن قواعدی برای محاسبه سطح و حجم اجسام به روابط نو هندسی در این باره دست یافته بودند. مثلا این ریاضی دانان می دانسته اند که در مستطیل های به اندازه های 3و4 و یا در مستطیل های به اندازه 6و8 مربع قطر مستطیل برابر با مجموع مربعات دو ضلع آن می‌باشد.

مانند‌هایی عملی وجود دارد که در آنها این دانش بکار رفته در روی لوحه های گلین حک شده است. این قاعده چنانکه می دانیم،به وسیله ی فیثاغورث و با الهام وی از دانشهای شرقی کاملتر شد و به صورت قضیه ای کلی با عنوان قضیه ی فیثاغورث بیان گشت.

به موجب قضیه ی فیثاغورث،در هر مثلث قائم الزاویه مجموع مربعات دو ضلع مجاور وتر برابر با مربع وتر مثلث می‌باشد.

با اندکی محاسبه در میابیم که مثلث با ضلع های 3و4و5 نیز مثلثی به اضلاع 6و8و10 مثلثهایی قائم الزاویه را تشکیل می دهند(که نیم یک مستطیل بشمار می آیند) و نیز می بینیم که بنابر قضیه فیثاغورث رابطه3²+4²=5² ) ) ونیز ( 6²+8²=10² ) میان آن اعداد برقرار است.

شوشیها و بابلیان بدون نوشتن رابطه ی فیثاغورث به گونه ای عددی با مقادیر 5 و10 به عنوان قطر مستطیلهای مربوطه دست یافته بودند.(امروزه نیز در ایران معماران و سازندگان که کوچکترین آگاهی ای از قضیه فیثاغورث ندارند همانند نیاکان هزاران سال پیش خود گوشه های قائم را با اندازه گیری های 3و4 متری و پدیدآوردن قطر 5 متری می سنجند و می سازند. )

لوح‌های یافت شده در شوش همچنین نشان می‌دهد که از حدود دو هزار سال پیش از میلاد مسیح هندسه دانان شوشی به ویژگی دایره و چند ضلعیهای منتظم محاط در آنها و چگونگی رسم کردن این شکلها آگاهی داشتند.

یکی از مسایل اصلی که ریاضی دانان یادشده در عمل با آن روبرو بودند تعیین مساحت و محیط دایره بود. هندسه دانان بابلی و شوشی با تعیین مساحت چند ضلعی‌های محاط و افزودن اضلاع آن ها به مساحت دایره مورد نظر خویش می رسیدند. در ضمن چنین ملاحضاتی بود که نخستین محاسبه های مربوط به تعیین مقدار پی (л) بکار می بردند اما ریاضی دانان شوشی (چنانکه از لوح‌های یافت شده بر می آید)به دقتی بیشتر دست یافته بوده اند.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...