نگاهی به حضور زامبی ها در متون ادبی و سینمایی/ تولد مردگان زنده

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

 

زامبی ها مرده های متحرکی هستند که در طول تاریخ حضورشان در متون ادبی و سینمایی، همواره در حال تغییر و تحول بوده اند ولی در اکثر موارد آنها موجودات بی هویت و بی مغزی هستند که بسیار کند و شلخته حرکت می کنند. این جنازه های متحرک و فاسد در اکثر موارد از بدن انسان تغذیه می کنند و در مواردی هم مستقیماً به سراغ مغز انسان ها می روند.

اما نخستین حضور زامبی ها یا به نوعی نسل اولیه این موجودات را باید در حماسه گیل گمش جست وجو کرد. جایی که ایشتار ( الهه آشوری) در جریان نبردش اعلام می کند: مردگان را بلند خواهم کرد تا زندگان را تا آخرین نفرات بخورند.

در 1697 و در رمان هزل گونه «زامبی پروی بزرگ»، می توان نشانه هایی از زامبی را جست وجو کرد و این به نوعی اولین مرجع حضور زامبی ها در متون غربی است. در این اثر به هیچ وجه به شکل و ظواهر زامبی ها اشاره نشده و به خاطر همین هر کس می توانست برداشت آزادی از زامبی ها داشته باشد. دقیقاً صد سال بعد و با انتشار کتابی به قلم «مورو» فصل تازه یی از حضور زامبی ها رقم خورد و تعاریف تازه یی هم به ثبت رسید.

با خلق فرانکشتاین توسط «مری شلی» در 1818، تصورات کامل تری از زامبی ها به وجود آمد. با اینکه خود فرانکشتاین زامبی نیست اما توانست کمکی باشد برای درک کامل تر ویژگی های فیزیکی و رفتاری زامبی ها. نکته دیگری که رفته رفته رواج پیدا کرد این بود که عامل به وجود آمدن زامبی ها، مسائل و معضلات علمی فرض شوند. از دهه1920 به بعد بود که مفهوم زامبی در امریکا و به طور کلی نزد فرهنگ عامه رسمیت پیدا کرد و به یک نشانه نوشتاری تبدیل شد. اما بی شک حضور زامبی ها به عنوان یک نشانه و حتی نوعی فرهنگ، بیشتر از هر چیزی تحت تاثیر سینما است چراکه سینما همه آن نشانه های نوشتاری قبلی را به نشانه های تصویری تبدیل کرد. در سال 1930 اولین فیلمی که رسماً به مفهوم زامبی اشاره کرد ساخته شد. «زامبی سفید» ( ویکتور هالپرین) ژانر فرعی زامبی ها را رسماً پایه گذاری کرد و در زمینه فیلمبرداری، نور پردازی و کار با افکت های صوتی هم یک پیشرو محسوب می شود. جالب اینکه در سینما این موجود الهام گرفته از فرانکشتاین، یک سال قبل از او به وجود می آید. فرانکشتاین به کارگردانی «جیمز ویل» در سال 1931 ساخته شد. البته یک فرانکشتاین هم در سال 1910 ساخته شد که توسط کمپانی ادیسون تهیه و تولید شده است. این فیلم 16 دقیقه یی نخستین اقتباس سینمایی از فرانکشتاین مری شلی است. در فیلم زامبی سفید، زامبی داستان موجود بی مغز و تفکری ترسیم می شود که تحت تاثیر جادویی سیاه رفتار می کند. البته زامبی های بعدی تاریخ سینما کمتر به جادو جمبل وابسته شده اند.

تا قبل از آغاز دهه 60 میلادی که نقطه عطفی در ساب ژانر زامبی ها به حساب می آید، دو فیلم مهم دیگر وجود دارد که زامبی را بازسازی کرده اند: «من با یک زامبی قدم زدم» (1943) و «نقشه 9 از فضای خارج»، ضد شاهکار شاهکار ادوود در سال 1959.در سال 1954 و با انتشار متن ادبی من افسانه هستم، دنیای زامبی ها وارد مرحله تازه یی شد. فضای آخرالزمانی، تنهایی انسان مبارز با زامبی های آدم خوار و رفتار های دسته جمعی زامبی ها از ویژگی های مهمی هستند که سینما آنها را از این کتاب الهام گرفته است. «اهریمن ساکن» و «28 روز بعد» از جمله این آثار سینمایی هستند. جرج ای.رومرو مهم ترین نام سینمایی است که در دهه 60 میلادی و با الهام گرفتن از آثاری چون من افسانه هستم و اقتباس های سینمایی اش، توانست سینمای زامبی را کامل و آن را به یک فرهنگ متمایز تبدیل کند. او این دست از آثار سینمایی خود را با فیلم شب مردگان زنده (1968) آغاز کرد. رومرو فیلم به فیلم، مردگان، مرده-زنده یا همین زامبی را به تکاملی رساند که اکنون زامبی ها را با سینمای او می شناسند. مثلاً کتاب خواندن، موسیقی گوش دادن یا اسلحه به دست گرفتن از جمله این مسیر تکاملی به شمار می آیند. جرج رومرو از طرفی دیگر هم پایه گذار نوعی سینمای سیاسی است که نشانه و مفهوم زامبی و نبردشان با آدمیان پایه و اساسش را تشکیل می دهد. به قول رومرو در فیلم های او، بدمن ها همیشه از زندگان هستند.این نوع فیلمسازی کماکان به قوت خودش باقی است و زامبی های فراوانی در جهان متون سینمایی مدام در رفت و آمد هستند و شاید این موضوع را خاطرنشان می کنند که مرگ ترسی ندارد، آن چیزی که ترس دارد بودن در میان مردگان است.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...