کینتارو

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

کینتاروی جوان در حال مبارزه با یک ماهی غول پیکر، در نقاشی از یوشی توشی

 

کینتارو (金太郎)، که اغلب به عنوان: پسر طلایی یا پسر زرین ترجمه می‌شود، یک قهرمان قومی و بومی در فولکلور ژاپن است. او از وقتی که یک کودک محسوب می‌شد دارای قدرت برتر و مافوق بشری بود و توسط عجوزه کوهستان در کوهی بنام کوه آشیگارا، که در ناحیه‌ای کوهستانی قرار داشت، بزرگ شد. او با حیوانات آن کوهستان روابط دوستانه‌ای برقرار کرد و بعدها، پس از دستیابی به شوتندوجی، بلا و وحشت موجود در منطقه اطراف کوه اوئی، او تبدیل به یکی از پیروان وفادار میناموتو نو یوری میتسو گردید و نام جدید ساکاتا کینتوکی(坂田公时؟) گرفت. او چهره‌ای محبوب در درام نُه (noh) و کابوکی محسوب می‌شود، و سفارشی موجود است که [به خانواده‌های پسردار] توصیه می‌کند در روز پسران (روز بچه‌ها)، یک عروسک کینتارو را برپا دارند، با این امید که پسران آنها نیز، به همان اندازهٔ کینتارو شجاع و قوی شوند.

کینتارو در ظهور خویش به صورت یک انسان یا یک مرد واقعی، ساکاتا کینتوکی نام دارد، که در طول دوره هیان می‌زیست و احتمالا اهل جایی بود که هم اکنون شهرستان می‌نامی - آشیگارا نامیده می‌شود. او به عنوان ملازم یا نوکر، برای سامورایی میناموتو نو یورمیتسو خدمت کرد و تمامی توانمندی‌هایی که برای یک مبارز ضروری شناخته می‌شود را به خوبی کسب نمود و به عنوان یک مبارز تمام عیار شناخته شد.

همانطور که در مورد زندگی بسیاری از افراد که بیشتر از عمرشان زیسته‌اند، معمول است، افسانه‌های مربوط به کینتارو نیز، با گذشت زمان افزایش یافته‌است.

 

شرح

کینتارو، پسر زرین، در اساطیر ژاپن دارای قدرتی فوق طبیعی تلقی می‌شود. وی در برخی روایات یکی از چهار ملازم یوری میتسو معرفی شده‌است. می‌گویند که وی از کودکی درختان عظیم را از جا می‌کند. در موزه ویکتوریا و آلبرت، نقاشی از شون یئی، تصویر کینتارو پسر زرین را نشان می‌دهد که با کندن درختی از ریشه، غول عنکبوت را هلاک کرده‌است.

 

افسانه‌ها

کینتارو به مهابت و داشتن نیروی بدنی بسیار و وفادار بودن شهرت دارد. می‌گویند که مادر کینتارو از ارواح کوهستان بود و یاما-اوبا نام داشت. همچنین در افسانه‌هایی دیگر گفته می‌شود که پدر کینتارو از جنگاوران مغضوب دربار و مادر او زنی میرا [=میرنده، فانی] بود که زندگانی خود را وقف خدمت به شوهر خویش کرد.

کینتارو بعد از مرگ پدر زاده شد و در عزلت کوهستان با مادر خویش و حیوانات وحشی بزرگ شد. گفته می‌شود که پوست بدن او طلایی رنگ بود و در خردسالی، کودکی بسیار زیبا و چندان قوی بود که می‌توانست هر درختی را با یک دست ریشه کن کند. حریف کُشتی او از روزگار خردسالی، خرسی قوی پنجه بود. کینتارو مزید بر داشتن نیروئی شگفت انگیز، بسیار فرزانه و مورداطمینان نیز بود و این ویژگی قابل اطمینان بودن او، چنان بود که حتی حیوانات وحشی نیز به او اعتماد می‌کردند. می‌گویند که کینتارو هیچ حیوانی را نکُشت و از حیوانات نکته‌های بسیار آموخت.

پس از اینکه امپراتور، کینتارو را شناخت و از نیروی بدنی او آگاهی یافت، کینتارو را به دربار فراخواندند و بدین ترتیب او در کیوتو در شمار ملازمان یوری میستو [یوری میتسو؟] که یکی از قهرمانان و رهبران اولیهٔ میناموتو بود، درآمد.

بدینسان کینتارو سرانجام در کیونو نام پدر خویش را زنده ساخت و در شمار قهرمانان بزرگ ژاپن درآمد.

 

پانویس‌ها

↑ مشارکت کنندگان ویکی‌پدیای انگلیسی، بازدید در ۴ اوت ۲۰۱۰

↑ اساطیر ژاپن، ژولیت پیگوت، ترجمه: باجلان فرخی، صفحه: ۱۱۴

↑ اساطیر ژاپن، ژولیت پیگوت، ترجمه: باجلان فرخی، صفحه: ۱۵۰ تا ۱۵۲

 

منابع

مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Kintarō»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۴ اوت ۲۰۱۰).‎

ژولیت پیگوت. اساطیر ژاپن. ترجمهٔ محمدحسین باجلان فرخی. چاپ اول. تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۷۳. ISBN.

کتاب داستان کینتارو

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...