مقدمه و نظریة نویسنده وبلاگ

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

نظریه انفجار بزرگ به طور اختصار توضیح می‌دهد که در ابتدا همه اجرام سماوی به هم پیوسته بودند و تشکیل یک «اَبَر کره» منحصر به فرد را می‌دادند. سپس در «زمان صفر» انفجاری رخ داد که باعث پراکندگی اجرام شد و در واقع «زمان» شروع شد. همانطور که می‌دانیم از دیدگاه فیزیک «زمان» به «مقدار حرکت اشیاء» تعبیر می‌شود و چون قبل از انفجار بزرگ حرکتی نبود پس فاکتور «زمان» نیز وجود نداشت.

البته ابن نظریه قادر نیست که توضیح دهد که با توجه به پدیده «انبساط و انقباض جهان» آیا این اولین انبساط است یا چندمین انباسط و یا اینکه انقباض چه زمانی شروع می‌شود و انقباض دارای چه آثاری است.

آنچه به نظر می‌رسد این نظریه بیشتر تلاش دارد وضع موجود را توضیح دهد و قدرت زیادی در مورد «گذشته‌نگری» و «آینده‌نگری» ندارد.

پیشتر این مطلب را در وبلاگی دیگر منتشر کرده بودم. اما در این بازنشر، ایده ای جدید به نظرم رسید که دوست دارم در اینجا بیان کنم.

همانطور که گفته شد «زمان» به «مقدار حرکت اشیاء» تعبیر می‌شود. بنابراین با الهام از مفاهیم معنوی (ازل و ابد) شاید بتوان این تعبیر را در عالم فیزیک نیز به کار برد. بدین معنی که در عالم فیزیک، جهان در حال طی کردن یک مسیر ازل تا ابد است.

این بدان معنی است که زمان را می توان تابع آغاز هر بیگ بنگ دانست. بر طبق این نظریه زمان مفهومی است که از هر انبساط بیگ بنگ آغاز شده و پس از طی مدتی دور شدن اجسام در جهان به پایان رسیده و انقباض شروع می شود. این انقباض تا جایی ادامه پیدا می کند که همه اجسام به حالت اول یا پیش از بیگ بنگ برگردد و ابرکرده را تشکیل دهند. و زمان در این حالت مفهوم خود را از دست می دهد. دقیقا مانند حرکات انقباضی و انبساطی قلب یک انسان یا هر موجود دارای قلب دیگر.

سپس دوباره انفجار و آغاز انبساط و طی کردن مسیر قبل بطور مجدد. این نظریه را می توان به نام «نظریه تکرار بیگ بنگ یا نظریه انقباض های مکرر یا نظریه ریست شدن زمان یا نظریه حرکات انبساطی و انقباضی قلب» نامید.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...