تناسخ (زندگی گذشته)

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

تناسخ یعنی زندگی ها و تولدها و مرگهای پیاپی تا رسیدن به یک تکامل نسبی به عبارت دیگه زندگی جسمانی ما فقط به همین یک فرصت خلاصه نمیشه و پس از هر مرگی یک زندگی دیگه با یک جسم دیگه باز هم انتظار ما رو میکشه ولی این دفعه میتونی با یک جنسیت دیگه و یا یک ملیت دیگه باشه و شاید هم در یک سیاره دیگه.این روند چرخه تولدها و مرگهای متوالی این قدر ادامه پیدا میکنه که ما توی این کلاس درس(دنیا) پخته و ابدیده بشیم و دیگه نیاز به بازگشت مجدد ما به این جهان خاکی نباشه در نظریه تناسخ انسان قبل از اینکه انسان باشه در مراحل اولیه کمال جماد بوده که به اشیاء بی جان خطاب میشه مانند سنگ و کوه وخاک و... ودر مراحل بعدی کمال سیر نباتی را طی میکنه که منظور همان گیاهِ ودر ادامه حیوان و انسان که البته گذر از هر مرحله ای مستلزم زمان زیاد و تناسخات بی شمارِ اینکه ما حالا انسان هستیم یک شبه که انسان نشدیم با گذر از مراحل بالا به اینجا رسیدیم که این هم خود آخر راه نیست حالا باید فرشته خو بشیم و مقرب درگاه پروردگار

 

دلایل اثبات تناسخ

حضرت مولانا در مورد تناسخ و سیر تکاملی انسان چنین می

 

فرمایند:

از جمادی مردم و نامی شدم               از نما مردم به حیوان سر زدم

مردم از حیوانی و آدم شدم               پس چه ترسم کی زمردن کم شوم

جمله دیگر من بمیرم از بشر               تا برآرم چون ملائک بال و پر

بار دیگر از ملک پران شوم              آنچه که در وهم ناید آن شوم

بار دیگر بایدم جستن ز جو                کل شیئی هالک الا وجهه

پس عدم گردم عدم چون ارغنون         گویدم کانا الیه راجعون

اگه قرار بود که هرکس فقط یک بار به دنیا بیاد و بعدش بره دیگه هدف از آفرینش تکامل انسان نبود بلکه فقط یک فرصت برای پاداش یا انتقام سخت خداوند بود وعدالت هم به هیچ عنوان اجرا نمیشد چون شرایط محیطی تولد انسان اجازه این عدالت رو نمی دادکارما همون قانون عمل و عکس العملِ که در ادبیات فارسی به مکافات عمل مشهوره یعنی جهان مثل یک آینه میمونه که هرچی جلوش انجام بدی همون رو بهت نشون میده نه چیز دیگه ای رو و خوبی رو با خوبی و بدی رو با بدی نشون میده پس ما هم کارمای مثبت داریم وهم کارمای منفی چنانکه در آیه های 7 و 8 سوره زلزله اومده که:

پس هرکس هموزن ذره ای نیکی کند پاداش آن را میبیند و هرکس هموزن ذره ای بدی کند سزای آن را میبیند

هیچ جمله ای بالاتر از این دو آیه مفهوم کارمای مثبت و منفی را بیان نمی کنه

اما زمانی که دو قانون بالا رو(کارما و تناسخ) با هم ترکیب کنیم به همه پرسشهای مطرح شده در بالا پاسخ میده ولی نباید فراموش کنیم که بعضی از کارما ها مربوط به اعمالمون در زندگیهای گذشته میشه که سایه به سایه دنبال ما بوده و حالا تو این زندگی خودشو نشون میده خوب مسلم ِوقتی که ما تو زندگیهای گذشتمون دچار اشتباهات فراوانی شده باشیم تو این دنیا وضعیت خوبی مثل موارد بالا که ذکر شد نداریم ولی بعضی از کارما ها هم مربوط به اعمال ما نمیشه بلکه بر اساس  تقدیر خداوندِ مثلا برای آبدیده شدن ما یا برای تکامل سریعتر ما  یا اینکه پس از اون کارما یک چیز خیلی خوب انتظار ما رو میکشه که بر اساس صلاحدید خدا انجام میشه به عبارت بهتر خیری تو اون هست که ما نمیدونیم به قول شیخ اجل سعدی شیرازی:

 خدا گر ز حکمت ببندد دری                          به رحمت گشاید در دیگری

در ضمن الان علمی هست به نام تناسخ درمانی که شاخه ای از فرا روانشناسی است که توسط بعضی از دکترهای روانکاو و روانشناس انجام میشه که ریشه های بعضی از بیماریهای مادرزاد روانی رو با رجوع به زندگیهای پیشین شخص با استفاده از هیپنوتیزم درمان میکنند

بسیاری از انرژی درمان گران کشف کرده اند که ظاهرا لازم است برخی از بیماران را به آن سوی تولد خود بازگردانند و در رحم مادر خود حمل شوند تا رویدادهای مربوط به زندگی قبلی خود را یاد آورند. به عنوان مثالا دایانا کوپر نوسنده و انرژی درمانگر , دریافته است که بسیاری از بیماران او به منظور اینکه شرایط فعلی خود را درک کنند نیازمندند با دوران زندگی قبلی خود تماس یابند. این بیماران در زندگی های قبلی خود ریشه اصلی یک مشکل را کشف می کنند , که , ار آنجا که هرگز شفا نیافته , به مثابه علامتی برای جلب توجه , به بروز خود در اشکال مختلف ادامه می دهد.آگاهی از زندگی های قبلی چندان در سراسر جهان عمومیت یافته است که اکنون مدارک بسیاری در تایید آن وجود دارد. در گزارشی که در سال 1990 در هندوستان به دست دکتر ساتوان پاسریچا از انستیتوی ملی بهداشت روانی و علوم عصبی در بنگلور انتشار یافت , جزعیات 250 مورد تناسخ نقل شده است .در این نمونه ,بیشتر از 25 درصد موارد دارای نشانه هایی در بدن , ترس های بیمارگونه و دیگر شرایطی بودند که می توانست به زندگی قبلی آنان مربوط باشد.

یافته های دکتر پاسریچا توجیه کننده زندگی افرادی است که با علامت و نشانه هایی در بدن خود بدنیا آمده اند و می توانند زندگی گذشته خود در نقش کاتارها در جنوب فرانسه رابه یاد آورند(اعضای این فرقه از مسیحیت در قرن 12 و13 در بخش جنوب فرانسه به دلیل اعتقاد کفر آمیز خود مبنی بر اینکه خیر فقط در عالم روحی وجود دارد به دست سردمداران کاتولیک اعدام شدند.)

در کتب جدید رابی یوناسون گرشام , با عنوان فراسوی اجساد , 78 مورد توصیف شده است که توانسته اند زندگی قبلی خود را در کوره های آدم سوزی یهودیان در دوران جنگ جهانی دوم را بیاد آورند . جالب اینجاست که 55 نفر از این افراد در زندگی فعلی خود یهودی نیستند . در بیشتر موارد , مهم ترین نتیجه حاصل از یادآوری زندگی گذشته شفا یافتن افراد بوده است. یک روح در طول یک دوره زندگی بتواند تمام رویدادهایی را که آرزو دارد از سر بگذراند , تمام چیزهایی را که می تواند بیاموزد , و تمام چیزهایی را که لازم است , ابراز داد , بسیار نا متحمل است , ثانیا در جایی که طبق قانون علت و معلول ( کارما ) بسیاری از ما عالم مادی را با وجود نارسایی در خود ترک می گوییم , تناسخ , فرصت جبران این نارسایی را در زندگی بعدی به ما می دهد اگر تناسخ حقیقت دارد , پس انرژی کارمایی باید در چاکراهای بیمار یافت شود و در هاله او بروز یابد . .

گاهی , زمانی که درباره مجموع سفرهای کیهانی که روح بیمار تا کنون انجام داده است فکر میکنم , به او با ترس مینگرم . تناسخ به آنچه اغلب بی هدف به نظر می رسد مقصود می بخشد, رنج های بیشمار زندگی را پر معنا می سازد, ودر جایی که بی عدالتی ریشه دوانده است وعده عدالت می دهد.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...