گزارشی از جادو و جادوگری و برخی از طرق انجام آن!

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

جادو با اعمال شاقه!

شاید برای شما هم پیش آمده که با خودتان بگویید ای کاش از چند سال بعدتان مطلع بودید و یا ای کاش می‌توانستید بعضی از وقایع را تغییر دهید و امکان دخل و تصرف در اتفاقاتی که اطرافتان (و بلکه اطراف دیگران!) می‌افتد داشتید. در مسیر همین فکرها شاید تا به حال به فکر استفاده از بعضی ابزارهای موجود (و یا حداقل موجود در داستان‌ها و فیلم‌های علمی- تخیلی- وغیره) افتاده باشید. مثلاً استفاده از گوی بلورین که اتفاقات گذشته، حال و آینده را نشان می‌دهد و یا یک جادوگر با موهای بلند و شکل و شمایل خاص که هر وقت بخواهد با جارویش پرواز می‌کند و به هر جا بخواهد می‌رود، یا یک معجون سحرآمیز که خوردن آن شما را به زمان آینده ببرد و ...

البته از آنجا که امروزه تقریباً تمام وقایع و اتفاقات از حالت سنتی خود خارج شده و شکل مدرن به خود گرفته، ماجرای جادو و جادوگری و اینها هم کمی تا قسمتی تغییر کرده و مدرن شده است. یعنی مثلاً شما می‌توانید از طریق اینترنت با یک جادوگر که اصلاً هم شکل و شمایل خاصی ندارد، در یک سوی دیگر دنیا چت کنید و یا شکل کف دستتان را اسکن کرده و با پست الکترونیکی برای یک کف‌بین مشهور در یک قاره دیگر بفرستید و و از آینده‌تان با خبر شوید. حتی می‌توانید فرمول ساخت اکسیر جوانی را با یک تماس تلفنی ساده به دست آورید ( البته اینکه این اکسیر چه طور کار می‌کند و چه عوارضی دارد بر عهده متقاضی است)

جادو کردن و جادو شدن مثل هر چیز دیگری در این دنیا انواع مختلفی دارد.

*یکی از انواع جادو، جادو به وسیله کلمات (ورد) است. یعنی فرد با به زبان آوردن یک جمله یا یک کلمه و یا خواندن چند صفحه (بلکه هم چند کتاب!) به هدف خود می‌رسد. مثلاً باید روزی 120بار بگویید:«اجی، مجی، لاترجی» تا بعد از 70 روز به هدفتان برسید. البته بنابر نظر جادوگران اهل فن؛ اگر بعد از 70 روز به هدفتان نرسیدید مطمئناً مشکل از جادو نیست بلکه حتماً علت دیگری دارد. مثلاً اینکه شما یک روز به جای 120 بار 119 بار ورد مربوطه را گفته اید!

یک خانم 35 ساله در باره جادوگری معتقد بود:«به نظر من جادوگری خیلی با نمک است! شاید حقیقت نداشته باشد اما همین که شما را سرگرم می‌کند خوب است. خود من یک بار پیش یک رمال رفتم . برایم چند نسخه‌ تجویز کرد. گرچه اتفاقی هم که می‌خواستم افتاد، اما فکر نکنم خیلی هم به نسخه‌های او ربط داشت چون بعداً متوجه شدم که اگر کمی صبر می‌کردم آن اتفاق به مرور زمان می‌افتاد. خلاصه اینکه شاید اگر باز هم مشکل بزرگی داشته باشم و وقت کنم پیش این افراد بروم، اما خیلی به این چیزها اعتقادی ندارم و برایم بیشتر جنبه سرگرمی دارد!» اما نظر پسر این خانم هم در نوع خود جالب بود:«من خیلی دوست داشتم یک ورد بلد بودم که وقتی می‌خواندم معلم زیستمان به قورباغه تبدیل شود! البته از نظر زیستی و شیمیایی این کار واقعاً امکان پذیر نیست اما اگر می‌شد از طریق جادو این کار را کرد، من و همه همکلاسی‌هایم خیلی خوشحال می‌شدیم!» البته شواهد امر حاکی از آن است که گاهی در مسیر قورباغه ساختن دیگران نه تنها طرف مقابل قورباغه نشده بلکه خود فرد به قورباغه یا یک چیزی در همین مایه‌ها تبدیل شده!

* یکی دیگر از انواع راه‌های جادو شدن و جادو کردن این است که به واسطه خوردن جادو شوید. مثلا به توصیه جادوگر محترم یک محلول یا چیزی شبیه به آن را (که معمولاً هم بسیار گران است) تهیه کنید و در غذای فرد مود نظرتان بریزید. در این جور موارد ممکن است فرد مورد نظر ابتدا دچار حالات عجیب و غیر طبیعی شود و شما با خودتان بگویید: « وااای جادو دارد عمل می‌کند!» اما بعد که حالش وخیم شد و مجبور شدید به اورژانس مراجعه کنید، متوجه می‌شوید خطر بزرگی از بیخ گوشتان رد شده!

مریم که 24 سال سن دارد در میان جمعیت کثیری که دور پیرمردی در گوشه خیابان جمع بودند، منتظر بود نوبتش شود. او هم تجربه جادو و جادوگری را پشت سر گذرانده بود: « این آقا چندوقت پیش به من توصیه کرد محلولی به همسرم بدهم. او گفت اگر 17 روز که این محلول را در غذای شوهرم بریزم، تمام حرفهایم را بدون چون و چرا قبول می‌کند. اما از وقتی این کار را شروع کرده‌ام 20 روز می گذرد و همسرم نه تنها بهتر نشده بلکه از قبل بدتر هم شد! حالا ایشان می‌گوید اشتباه از من بوده و به جای روزی یک‌بار باید روزی 3بار شربت را به خوردش می‌دادم. الان هم منتظرم که یا پولم را پس بگیرم و یا ببینم دستور ساخت چیز دیگری را می‌دهد یا نه»!

* یکی دیگر از انواع جادو برای اثر کردن احتیاج به گذر زمان دارد. یعنی فرد باید با صبر و حوصله داشته باشد و قدم به قدم در این راه خطیر جلو برود، خسته نشود و کلاً تا آخر همچنان مصمم و با اراده باقی بماند.

این «مصمم و با اراده» تکیه کلام خانمی بود که در کنار کارهای خانه به شغل شریف جادوگری هم می‌پرداخت و ما بعد از کلی تلاش و دست به دامن آشنایان شده و گرفتن وقت قبلی موفق به دیدارش شدیم.

همانطور که قبلاً هم گفتیم جادوگر هم جادوگرهای قدیم. در خانه جادوگر مذکور نه تنها خبری از شکل و شمایل خاص و منتسب به جادوگران نبود، بلکه به جای یک جاروی جادویی یک دستگاه پژو در حیاط پارک شده بود. البته خانه تا دلتان بخواهد پر بود از بوها و رایحه‌های جورواجور!

روش کار خانم جادوگر به این صورت بود که بعد از سنجیدن میزان محتویات جیب و جویا شدن از اوضاع و احوال زندگی شما، شروع به تجویز نسخه می‌کرد. خیلی از حاضرین در این مکان معتقد بودند که زندگی‌شان با جادوهای این خانم سرو سامان گرفته! اما عده‌ای که مثل ما برای بار اول آمده بودند، نسبت به ضمانت کار شک داشتند و می‌گفتند که به اصرار دوستان آمده اند و امید زیادی به نتیجه کار ندارند.

یکی از خانم‌های حاضر در مکان مذکور ادعا می‌کرد که:« ماهی 3بار پیش این خانم می‌آیم و فال قهوه می‌گیرم. همیشه هم حرفهایش درست در می‌آید. به نظرم کارشان حرف ندارد.» البته بنا بر اظهارات شاهدان عینی از آنجا که هرماه 30روز دارد و 3بار فال قهوه درطول ماه یعنی تقریباً هر 10 روز یک‌بار، لذا خیلی هم بعید نیست که خود آدم هم بتواند بدون احتیاج به فال، پیش بینی‌های لازم را از 10 روز آینده‌اش داشته باشد و حداقل یک سوم‌اش هم درست از آب در بیاید!

*جادو انواع دیگری هم دارد. مثلاً خیلی‌ها معتقدند که بعضی‌ها با نگاهشان جادو می‌کنند، بعضی در نگاه کردن به دیگران خیلی محتاطند که مبادا جادو شوند، بعضی‌ها می‌گویند زندگی ما براساس جادوهایی که دیگران بر اساس اهداف یا خصومتشان برایمان دست و پا کرده‌اند رقم می‌خورد و...

حتی اگر یادتان باشد آش جادو و جادوگری آن‌قدر شور شده بود که حتی شایعه بود در جام ملت‌های آسیا یک جادوگر به تیم ملی فوتبال اضافه شده که البته ما آخر نفهمیدیم که راست بود یا نه! گرچه با نگاه به نتایج بازیها می‌توان دو نتیجه گرفت؛ اول اینکه آوردن جادوگر قطعاً شایعه بوده و دوم اینکه جادوگر مذکور از نوع فرد اعلایش نبوده!

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...