معبد طلا

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

در سفر خروج آمده که دستور ساخت معبد اولین بار به موسی نبی داده شده است . زمانی که وی برای عبادت به کوه طور رفته بود جزییات ساخت معبد به او ابلاغ می شود و از او خواسته می شود که در بازگشت آن را از گرانبهاترین کالاهای عصر بسازد تا "در میان مردم"ساکن شود.

" و خداوند موسی را خطاب کرده گفت به بنی اسراییل بگو که برای من هدایا بیاورند ....و این است هدایا که از ایشان می گیرید : طلا و نقره و یرنج و لاجورد و ارغوان و قرمز و کتان نازک و پشم بز و پوست قوچ سرخ شده و پوست خز و چوب شطیم . و روغن برای چراغها و ادویه برای روغن مسح و برای بخور و سنگ های عقیق و سنگ های مرصعی برای ایفود و سینه بند و مقامی و مقدسی برای من بسازند تا در میان ایشان ساکن شوم .....و تابوتی از چوب شطیم بسازند که طولش دو زراع و نیم و عرضش یک ذراع و نیم و بلندیش یک ذراع و نیم باشد.و آن را به طلای خالص بپوشان.آن را از درون و بیرون بپوشان.و بر زبرش به هر طرفی تاجی زرین بساز......و آگاه باش که آنها را موافق نمونه آنها که در کوه به تو نشان داده شد بسازی."

"سفر خروج25|1-40"

این خدای شیفته طلا در محلی این چنین مستقر شده است:

"و مسکن را از ده پرده کتان نازک تابیده و لاجورد و ارغوان و قرمز بساز.با کروبیان از صنعت نساج ماهر آنها را ترتیب نما .طول یک پرده بیست و هشت ذراع و عرض یک پرده چهار ذراع و همه پرده ها یک اندازه باشند....و پنجاه تکمه زرین بساز......[و پس از شرح بسیار درباره زیور آلات این پرده ها]و تخته ها را به طلا بپوشان و تا حلقه های پشت بند ها باشد و پشت بندها را به طلا بپوشان .پس مسکن را بر پا کن موافق نمونه که در کوه به تو نشان داده شد."

"سفر خروج26|1-30"

موسی عده ای را متولی نگهداری معبد کرد که "کاهن "خوانده می شدندو به دلیل انساب به قبیله لاوی "لاویان"نام گرفتند.به عبارت دیگر لاویان یک گروه از کاهنان بودند که به دلیل تولیت معبد از سایر کاهنان بنی اسرائیل متمایز می شدند.نخستین کاهن بزرگ هم هارون انگاشته می شود.

توضیحات عجیب و غریب در مورد جزییات لباس عجیب و مزین به قطعات بی شمار طلا و جواهر کاهنان هارونی (لاویان)و مراسم پر هزینه و خیره کننده ای که در معبد بر پا می کنند،شش باب کامل (25-30)از سفر خروج را به خود اختصاص می دهد.

باز مطابق اسطوره های یهودی و آنچه در کتاب پادشاهان و کتاب تواریخ (از کتاب های دیگر عهد عتیق) آمده است که این معبد در زمان سلیمان نبی در اورشلیم ،پایتخت حکومتی وی، ساخته می شود.این پرستشگاه با شکوه پر از آذین های طلایی است که در محراب آن دو "کروبی "عظیم طلایی نصب شده است."کروبی "همان "گوساله طلایی بالدار "است شبیه نقوش حیوانات بالدار تخت جمشید.

ذکر چند نکته در این میان ضروری است:

- معبدی که ذکرش این چنین آمد ،بسیار شبیه معبد فنیقی ها ی گوساله پرست است که در زمان سلیمان نبی و بعد از وی همسایه دولت یهودی بوده است.دولت فنیقی در آن زمان "کانون اصلی پرستش بعل"و مروج این آیین بوده است."بعل" یک مفهوم کهن سامی به نام خداوند است که بت "گوساله طلایی"یکی از نمادهای آن است. ثروت فنیقی ها و پیوندهای گسترده تجاری آنان با سراسر منطقه مدیترانه و سواحل آن عامل مهمی در اشاعه آیین "بعل پرستی" بوده است.حیرام، شاه ثروتمند فنیقی ها ، معمار معابد آنها نیز هست و در بندر زیبای صور معابد و مجسمه های عظیم "بعل"را بر افراشته بود .

- وضعیت بنی اسراییل که تازه از مصر خارج شده بودند به صورتی نبوده که خداوند چنین در خواستی از آنها کند و این آیات تحریف شده در زمان شکوفایی ثروت یهودیان و پیوند عمیق سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آنان با دولت های فنیقی وارد تورات شده است.پرستش گوساله طلایی همان پرستش طلاست و این همه تنها باعث تبدیل شدن معبد سلیمان(که بعد از وی به دست کاهنان ریاکار افتاده بود ) به خزانه ای انباشته از طلا و جواهرات شده بود که کاهنان متولی این گنج بوده اند.

اندک اندک این معبد محل مال اندوزی رهبران دینی و سیاسی یهود در طول تاریخ می شود که هر روز بر ظلم و ستم آنها بر قوم شان افزوده می شد.علاوه بر اینها معبد یک خصوصیت دیگر هم داشت :کانون توطئه بر علیه امپراتوری های بزرگ .مشخصه ای که گرچه در ظاهر باعث آوارگی یهود شد اما قدرت سیاسی آنها را افزایش داد.

در تاریخ امده است که قوم یهود توسط بخت النصر پراکنده شدند و معبد توسط وی ویران شد. از این داستان یهودیان افسانه ها ساختند و مظلومیت خود در این واقعه را بهانۀ بسیاری از جنایاتشان قرار دادند.اما واقعیت چیست؟

623سال قبل از آنکه مسیح به دنیا بیاید ایرانی ها با کلدانی ها متحد شده و آشوری های خشن را از بابل بیرون راندند.آشوری ها با مصریان همدست شده و جنگ را از پی گرفتند اما از کلدانی ها و متحدین ایرانی شان شکست سختی خوردند و به کلی از بین رفتند.در این میانه دولت کوچک یهود متحد فرعون مصر و آشوری ها بود و پس از شکست آنها خراجگذار بخت النصر ،پادشاه کلدانی ها،شد.اما این تمکین یهودیان سه سال بیشتر دوام نیاورد و شاه یهود عاصی شد. عصیان وی در پی اتحادیۀ جدیدی بود که در شرق مدیترانه بین پنج دولت کوچک غزه، اشقلون، اشدود، صور و بالاخره اورشلیم زیر نظر فرعون مصر شکل گرفته بود.پس بخت النصر 598 سال قبل از میلاد به غرب لشکر کشید و حکمرانان و رجال هوادار مصر را به عنوان تبعیدی به بابل برد و از طرف خود حکمرانی را منصوب کرد.یکی از این تبعیدیان شاه یهود بود.

بخت النصر به آرامی و بدون خونریزی وارد اورشلیم شد ،شاه جوان یهود، یهویاکین، و مادر قدرتمندش را با گروهی از بزرگان و کاهنان قبایل یهودا و بنیامین و لاویان ،به همراه هزاران تن از غلامان و کنیزان و خوانندگان و نوازندگان ایشان، به همراه خود به بابل برد و عموی یهویاکین ،صدقیا، را در سمت نایب السلطنه شاه یهود در اورشلیم منصوب کرد. شاه و همراهیانش شاهانه وارد بابل شدند. هم صدقیا نایب السلطنه بود و هم یهویاکین، شاه. املاکشان هم محفوظ بود و اشراف به طور مرتب با سرزمین شان در ارتباط بودند.

اما چند سال بعد شاهان کوچک شرق مدیترانه باز با مصریها بر علیه بخت النصرشوریدند و اورشلیم به تعبیری کانون فتنه در منطقه به شمار می رفت.

بخت النصر این بار اورشلیم را تصرف کرد ،معبد را تخریب کرد و اشرافیان شورشی را با خود برد. جالب است بدانیم ارمیای نبی به همراه مردم شهر کمک فراوانی به وی کردند.که این نشان از ظلم و ستم کاهنان و بزرگان یهود بر مردم دارد.تاریخ این واقعه را 568 قبل از میلاد دانسته اند.

539 سال قبل از میلاد، کوروش بابل را فتح کرد و به یهودیان اجازه بازگشت را داد، اما اشراف یهود ترجیح دادند که در بابل بمانند و تنها عده ای را برای بازسازی معبد سلیمان فرستادند. شکل جدیدی از ساختار سیاسی در سرزمین یهودیان شکل گرفت .ایالت آنان دارای دو حکمران شد:یکی سیاسی و دیگری دینی. که هر دو از سوی پادشاه ایران منصوب می شدند. هر دو یهودی و حکمران دینی از خاندان هارون بود. نمی دانیم این اشراف و کاهنان یهودی که به اورشلیم آمدند با مردم شهر چه کردند که بازسازی معبد 23 سال طول کشید چرا که مردم مخالف احداث مجدد معبد بودند.

معبد پا بر جا بود. کاهنان بسیار آمدند و رفتند،صدوقی و فریسی. آیین موسی را تغییرت زیادی دادند و ستم های فراوان بر مردم کردند. یهودیه تابع سلوکیان شد و بعد از آنها، رومی ها. مسیح که طهور کرد عده بسیاری به آیین او گرویدند اما متولیان معبد و بزرگان قوم که سالیان دراز بشارت ظهورش را به مردم می دادند چون کردارش را مخالف با رفتار خود می دیدند توطئه ی قتلش را کشیدند که طبق روایات اسلامی امر بر آنها مشتبه شد و حضرت به آسمان رفت. 33 سال بعد انقلابی در فلسطین شعله ور شد که هفت سال طول کشید.(66-73) عامل اصلی شورش ستمی بود که الیگارشی یهودی و همدستان رومی شان بر مردم زیر سلطه خود روا می داشتند و آماج این شورش نیز همین ها بودند .

در جریان این انقلاب ،به سال 70 م ،شهر بیت المقدس به تصرف مردم در آمد و جنگی سخت میان دو طرف در گرفت و در کوران این ستیز بود که معبد سلیمان آتش گرفت و سوخت .به گزارش فلاویوس (مورخ یهودی سده اول میلادی و راوی حوادث آن زمان )

شهر به اشغال رومی ها در آمد و جنگ خیابانی و خانه به خانه سرانجام به معبد کشیده شد که سنگر اصلی مردم شورشی بود .بدین سان معبد تصادفا آتش گرفت و سوخت.معبد تخریب شد ولی در واقع به دست خود یهودیان این کار انجام گرفت .طبق قواعد چنین جنگ های خیابانی ،لژیون های رمی و ارتش خصوصی کاهنان و حاخام های یهودی به معبد حمله بردند و مردم پناه گرفته در آن را به آتش و خون کشیدند.

در پی این اتفاقات یهودیان از بیت المقدس و فلسطین اخراج نشدند آنان قریب به 40سال در این منطقه ماندند ولی اشراف و کاهنان دیگر اجازه بازسازی معبد را پیدا نکردند و در آخرین فرآیندهای طبیعی و تدریجی و در نیمه اول سده پنجم میلادی مرکزیت یهودیان به طور کامل به بین النهرین انتقال یافت.در سده هفتم میلادی هنگامی که سپاهیان اسلام ،در زمان عمر خطاب، وارد بیت المقدس شدند اثری از معبد در این شهر نبود و مردم و بزرگان مسیحی شهر نیز به این شرط شهر را تسلیم کردند که مسلمانان بر آنها حاکم یهودی نگمارند. خلیفۀ دوم دستور داد تا در محلی که طبق احادیث، حضرت رسول (ص) در شب معراجشان در آنجا نماز خواندند،مسجدی بنا کنند که همان "مسجد الاقصی" کنونی (با گنبد سبز رنگ ) است.نزدیک این مسجد، صخره ای وجود دارد که باز مطابق روایات اسلامی پیامبر در هنگام معراج پا بر آن نهادند و به آسمان رفتند. در اطراف این صخره نیز قبه ای ساختند که هم اکنون به "قبةالصخره" معروف است (با گنبد طلایی رنگ). مجموعه این دو مکان شریف به همراه دیوار براق (که یهودیان به آن دیوار ندبه می گویند) و دروازه های معروف اطراف آنها حرم شریف قدس را تشکیل می دهند که بر فراز تپه ای در شهر بیت المقدس واقع است. همان جایی که اکنون صهیونیست ها ادعا می کنند که زمانی معبد سلیمان بر آن واقع بوده و گروههای افراطی شان در پی احداث سومین معبد بر روی آن هستند. آنهاکه ید طولایی در نبش قبر مرده های تاریخی شان و در بوق و کرنای تبلیغاتی کردنشان دارند، با توجه به توضیحات عهد عتیق در مورد معبد سلیمان، نقشه ی آن را طراحی کرده و در اکثر سایت ها، نشریات و کتاب هایشان منتشر می کنند. حتی در بعضی از نقشه های شهر بیت المقدس کنونی تصویر معبد به جای تصویر قدس کشیده می شود.

در کنار این تبلیغات وسیع ،صهیونیست ها حفاری های گسترده ای را در زیر ساختمان های حرم شریف انجام می دهند به امید یافتن تکه ای از آثار باستانی متعلق به معبد تا آن را بهانه ای برای تخریب حرم قرار دهند. که همین حفاری نیز موجب نگرانی مسلمانان است که شاید موجب تخریب خود به خودی حرم شود. در حالی که اسناد تاریخی معاصر می گویند که تا پیش از خروج استعمار گران انگلیسی از فلسطین، تنها ملک یهودیان در بیت المقدس محله یهودی نشین شهر بوده که عبارت از یک کنیسه، چند خانه مذهبی نوبنیاد و بدون هیچ گذشته تاریخی.

اعضای فعال گروههای افراطی یهودی(مانند گوش امونیم) همه وقت خود را صرف تخصص یافتن در بخشهایی از تورات می کنند که در آن به عبادت در هیکل پرداخته شده است (مثل خلوص در عبادت و فداکاری) و خود را آماده می کنند که روحانی بشوند. عده ای نیز با استفاده از فرصت های گوناگون،با فریب دادن پلیس و اداره اوقاف به مناطق اطراف قبةالصخره (که به شدت تحت مراقبت پلیس است ) رخنه می کنند، مراسم عبادی به جا می آورند و پرچم اسراییل را بر می افرازند. آنان در جریان برگزاری عید فصح سال 1989 تصمیم گرفتند قطعات مذبح سنتی یهو را قاچاقی به داخل معبد ببرند، آنها را سر هم کنند و سپس روی آن برای پروردگار قربانی کنند. اینها همان هایی هستند که در جشن ها و اعیاد یهودی، حرم را محاصره می کنند ، با خود تورات و دوربین حمل می کنند و تلاش دارند جای دقیق اتاقی را مشخص سازند که تنها کاهن اعظم سالی یک روز می توانست به آن وارد شود یکی از آنها حتی تنه درختان سرو در پشت خانه های خود را به قیمت گزافی خریده (چون اعتقاد داشته آنها بقایای معبد منهدم شده است) تا در باز سازی معبد(هیکل) از آن استفاده کنند.در کارگاه هایشان پارچه هایی بافته می شود که مخصوص لباس روحانیان است و بر طبق اصول اسفار پنج گانه تهیه می شود. یک مؤسسه پژوهشی نیز طرز ساخت ظروف مقدس هیکل، نظیر مجمرها را پیدا می کند.

یکی از مهمترین پروژه های آنان پیدا کردن گوساله سرخ موی است (همان گوساله ی سوره ی بقره ی خودمان)چون طبق احکام شان تنها خاکستر این گوساله مخلوط با آب مخصوص می تواند بنی اسراییل را تطهیر کند و آنها را شایسته بالا رفتن از تپه هیکل نماید. اما این قبیل گوساله ها بسیار کمیابند. گوساله باید کاملا سرخ رنگ باشد، حتی شاخ هایشان و بینی شان باید به همین رنگ باشد یک موی از بدنش به رنگ دیگری نباشد. هرگز باری حمل نکرده باشد و حتی برای لحظه ای کسی بدان تکیه نداده باشد. آنها برای این طرح حاخام هایی را استخدام کرده اند، دامداری راه انداخته اند و دانشمندانی را درگیر پروژه ژنتیکی موجودی با این مشخصات کرده اند.

دولت به ظاهر لیبرال مسلک رژیم صهیونیستی خود بر آتش این اعتقادات هیزم می افکند و پشتیبانی مالی و تبلیغاتی دولتی از این گروه ها بر همگان روشن است. خواندن دعا در کنار دیوار براق (ندبه ی یهودیان)توسط مناخیم بگین یا ورود آریل شارون به مسجد الاقصی در سال 2000 نمونه هایی ازپشتیبانی تبلیغاتی دولت است که در مورداخیر منجر به انتفاضه دوم فلسطینیان شد.

یهودی ها در پی گیری این سیاست شان ممکن است ذره ای اغماض به خرج نمی دهند و رسانه هایشان چنان کار می کنند که انجام آنها در نظر همگان امری طبیعی و حق مسلم شان به حساب می آید. و بر مسلمین است که در فهماندن حقشان به جهانیان کوششی فراوان نمایند.

به امید روزی که در قبله ی اول مان آزادانه نماز بخوانیم.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...