دانش ما درباره اعتقادات مسیحیان و یهودیان کمتر از آن است که باید باشد

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

صهیونیسم

اطلاعات و آگاهی اکثر ما درباره اعتقادات مسیحیان و یهودیان بسیار کمتر از آن چیزی است که باید باشد. در راستای شناخت بهتر اعتقادات مذهبی مسیحیان و بخصوص یهودیان، و در میان یهودیان، اسرائیلیان؛ لازم است که مفاهیمی کلی و بنیادی درباره اعتقادات آنها بدانیم تا بتوانیم در سراسر بحثی که به مسئله اسرائیل می رسد، روندی معقول و منطقی داشته باشیم.

بدیهی است که اعتقادات من بعنوان یک مسلمان در اثبات حقانیت و یا رد عقیده ای مسیحی و یا یهودی نیست و آنچه بیان شده همه دارای استناداتی روشن و قابل بیان است. الفاظی که در این نوشتار بیان شده تا جایی که دانسته ام حقایقی بوده که آنها را دریافته ام، من اعتقادی به کاربرد لفظ رژیم و یا نژاد پرست برای معتقدین هیچکدام از گروههایی که نام برده ام، نیستم؛ لذا تمامی عباراتی که بار غرض ورزی و سوء نیت همراه بوده تغییر پیدا کرده، ما معتقدیم که نباید در رخداد حوادث تنها به طرف صحبتی که ادعا می‌کند و جار و جنجال و هیاهو براه می اندازد، اعتنا کرد.

آموزش و تربیت صحیح ایمانی و قرآنی که من داشتم مانع از قضاوتی سطحی و احساسی شده، این قضاوتی صحیح است که به ما آموزش می دهد که اگر فردی شکایتی از کسی داشت و یا ادعایی کرد نباید سریع و از روی احساس حکمی صادر کرد و نمونه تاریخی آن هم، همان دو گروهی است که خدمت حضرت داود (ع) آمدند تا میان آنها داوری کنند. یکی از آنها گفت برادر من نود ونه میش (گوسفند) دارد و من یک میش، او می خواهد یک میش من را نیز، از من بگیرد و به نود ونه میش خود اصافه کند و با من به قهر و غلبه سخن گفته است، اینک تو بین ما به انصاف و عدالت داوری کن و بگو آیا این حق است، حضرت داود به او گفت اگر برادرت آن یک میش را از تو بگیرد در حق تو ستم کرده است. خداوند در باب این قضاوت می فرماید بسیاری را به اینکار (قضاوت) امتحان کردیم، حضرت داود نیز به سبب قضاوت بی تامل و سریعش به درگاه خدا توبه کرد و خداوند او را آمرزید.

ریشه های اعتقادات مسیحیان صهیونیست و یهودیان صهیونیست

مسیحیت به سه شاخه کاملاً جدا و مخالف یکدیگر یعنی کلیسای کاتولیک روم، ارتدکس و پروتستان تقسیم شده است. این سه کلیسا در اعتقادات دینی و مراسم عبادی کاملاً از یکدیگر جدایند و مانند سه دین مختلف عمل می کنند و حتی انجیل کلیسای پروتستان با انجیل کلیسای کاتولیک تفاوت زیادی دارد. یکی از ویژگی های کلیسای پروتستان رابطه بسیار نزدیک آنها با دولت های اروپایی می باشد و این دولت ها برای ترویج مسیحیت پروتستان از مبلغان خود در کشورهای جهان سوم حمایت های گسترده مالی، تبلیغاتی و سیاسی می کنند؛ به عنوان مثال در انگلیس دولت و کلیسای پروتستان از هم جدا نیست و ملکه انگلیس در رأس دولت و کلیسا قرار دارد.

مبلغان انجیل

در یک قرن گذشته جریان جدیدی که در بین پروتستان ها فوق العاده قدرتمند شده است مکتب نوظهور «مبلغان انجیل» می باشد. قبل از جنگ جهانی دوم این مکتب نوظهور به بنیادگرایی معروف و شعار آنها بازگشت به انجیل و تغییر جامعه با تحول فرهنگی بود و هدف آنها به وجود آوردن حکومت در آمریکا بر مبنای بنیادهای انجیل می باشد. بعداز جنگ جهانی دوم بنیادگرایان آمریکایی خود را مبلغان انجیل معرفی کردند و با استفاده گسترده از وسایل ارتباطات جمعی توانستند در جامعه آمریکا نفوذ فراوانی به دست آورند و اکنون این جریان قدرتمندترین و فعال ترین تشکیلات دینی در آمریکا محسوب می شود و در مراکز سیاسی این کشور نفوذ زیادی دارند.

مکتب نوظهور صهیونیسم مسیحی

اصول و مبانی جریان مبلغان انجیل در آمریکا و انگلیس حمایت همه جانبه عقیدتی و سیاسی از صهیونیسم می باشد و آنها اعتقاد دارند که پیروان کلیسای پروتستان برای ظهور دوباره مسیح باید چند خواسته مسیح را که در تفاسیر انجیل در قرن بیستم به عنوان پیشگویی های انجیل بیان شده، عملی نمایند. این جریان نوظهور در پروتستانتیسم با عنوان«خواسته های مسیح» شهرت دارد.

پیروان این مکتب خود را از مبلغان انجیل می دانند و اعتقاد دارند پیروان این مکتب مسیحیان، دوباره تولد یافته می باشند که فقط اینان اهل نجات خواهند بود و دیگران هلاک خواهند شد. از ویژگی های ممتاز پیروان این مکتب اعتقاد راسخ و تعصب خاص به صهیونیسم می باشد و تعصب این مسیحیان به صهیونیسم بیش از صهیونیست های یهودی مقیم اسرائیل و آمریکا می باشد. مطابق اعتقادات مکتب فوق به وسیله پروتستان ها حوادثی باید به وقوع بپیوندد تا مسیح دوباره ظهور نماید و پیروان این مکتب وظیفه دینی دارند برای تسریع در عملی شدن این حوادث کوشش نمایند. حوادثی که توسط آنها باید عملی شوند، عبارتنداز:

1- یهودیان از سراسر جهان باید به فلسطین آورده شوند و کشور اسرائیل در گستره ای از رودخانه نیل تا رودخانه فرات به وجود آید و یهودیانی که به اسرائیل مهاجرت نمایند اهل نجات خواهند بود.

2- یهودیان باید دو مسجد اقصی و صخره در بیت المقدس را منهدم کنند و به جای این دو مسجد مقدس مسلمانان، معبد بزرگ را بنا نمایند (از سال ۱۹۶۷تا به حال دو مسجد اقصی و صخره در بیت المقدس بیش از صدبار مورد حمله یهودیان و مسیحیان صهیونیست قرار گرفته است)

3- روزی که یهودیان مسجد اقصی و مسجد صخره در بیت المقدس را منهدم کنند، جنگ نهایی مقدس (آرماگدون) به رهبری آمریکا و انگلیس آغاز شده، در این جنگ جهانی تمام جهان نابود خواهد شد.

4- روزی که جنگ آرماگدون آغاز شود، تمامی مسیحیان پیرو اعتقادات «عملی نمودن خواسته های مسیح» که مسیحیان دوباره تولد یافته می باشند، مسیح را خواهند دید و توسط یک سفینه عظیم از دنیا به بهشت منتقل می شوند از آنجا همراه با مسیح نظاره گر نابودی جهان و عذاب سخت در این جنگ مقدس خواهند بود.

5- درجنگ آرماگدون زمانی که ضد مسیح (دجال) در حال دستیابی به پیروزی است، مسیح همراه مسیحیان دوباره تولد یافته در جهان ظهور خواهد کرد و ضد مسیح را در پایان این جنگ مقدس شکست می دهد و حکومت جهانی خود را مرکزیت بیت المقدس برپا خواهد ساخت و معبدی که به جای مسجد اقصی و صخره در بیتالمقدس- که توسط مسیحیان و یهودیان قبل از آغاز جنگ آرماگدون ساخته شده- محل حکومت جهانی مسیح خواهد بود.

6- دولت صهیونیستی اسرائیل با کمک آمریکا و انگلیس مسجد اقصی و مسجد صخره در بیت المقدس را نابود خواهد کرد و معبد بزرگ به دست آنان در این مکان ساخته خواهد شد و این رسالت مقدس به عهده آنها می باشد.

7- این حادثه پس از سال ۲۰۰۰ میلادی حتماً اتفاق خواهد افتاد.

8- قبل از آغاز جنگ آرماگدون، رعب و وحشت جامعه آمریکا و اروپا را فرا خواهد گرفت.

9- قبل از ظهور دوباره مسیح، صلح در جهان هیچ معنی ندارد و مسیحیان برای تسریع در ظهور مسیح باید مقدمات جنگ آرماگدون ونابودی جهان را فراهم نمایند.

رهبران مذهبی فرقه های پروتستان در ایالات متحده و انگلیس که به این مکتب نوظهور «خواسته های مسیح» اعتقاد دارند، در دهه ۱۹۹۰ م اعتقادات یاد شده را به شدت در جامعه آمریکا و اروپا تبلیغ کرده اند و در ۱۰ سال گذشته در آمریکا در این زمینه دهها کتاب منتشر شده و فیلم های گوناگونی به نمایش درآمده اند. کشیش آمریکایی به نام هال لیندسی کتابی با عنوان « در پبیشگویی های انجیل؛ جای آمریکا کجاست؟» را تألیف کرده که یکی از پرفروش ترین کتاب های سال ۲۰۰۱ در آمریکا به شمار آمده است. در این کتاب نقش دولت واشنگتن در جنگ آرماگدون بیان شده است. نویسنده در این کتاب اثبات نموده است که دولت آمریکا جنگ آرماگدون را رهبری خواهد کرد و مخالفان مسیح در سراسر جهان را که قبل از آغاز این جنگ باعث ایجاد رعب و وحشت در جهان شده اند، شکست خواهد داد. در این جنگ مقدس، دولت انگلیس همکار آمریکا خواهد بود. دولت آمریکا در اوج جنگ سرد موشک های هسته ای قاره پیمای خود را «شمشیر های جنگ مقدس» نامیده بود. پیروان این مکتب در یک دهه گذشته تبلیغ کرده اند که عملیات توفان صحرا علیه عراق در سال ۱۹۹۱ فراهم کردن مقدمه برای جنگ آرماگدون بوده است.

مسیحیان سراسر جهان از حکومت اسرائیل حمایت می کنند. مسیحیان صهیونیست از فرقه پروتستان ها در آمریکا و انگلیس اعتقاد دارند که مسیح همیشه در امور خاورمیانه به سود دولت اسرائیل مداخله نموده است و اعلام می دارند که خواست دولت اسرائیل در حقیقت خواست مسیح می باشد و مذاکرات صلح در خاورمیانه بیهوده است و تأسیس کشور اسرائیل بزرگ از رودخانه نیل تا رودخانه فرات، خواست مسیح می باشد که به زودی عملی خواهد شد. صهیونیست های یهودی هم مطابق اعتقاد به مجموعه قوانین دینی خود «تلمود» به مکتب «خواسته های خدا»اعتقاد دارند و مطابق این اعتقاد آنها برنامه ای را اجرا می نمایند که با کمک دولت های آمریکا و انگلیس و دیگر کشورهای غربی بتوانند دو مسجد مقدس اقصی و صخره در بیت المقدس را تخریب کرده، کشور اسرائیل بزرگ را با نابودی کامل کشورهای اسلامی به وجود آورند.

به همین منظور میان صهیونیست های یهودی و صهیونیستهای مسیحی از فرقه پروتستانها اتحاد و هماهنگی کامل وجود دارد و مسیحیان پیرو اعتقاد «خواسته های خدا» همواره اظهار می دارند هر عملی که از سوی دولت اسرائیل انجام می شود، در حقیقت از سوی مسیح طراحی شده است و باید توسط مسیحیان سراسر جهان مورد حمایت قرار گیرد. به لطف حمایت همه جانبه جهان مسیحی غرب از دولت تل آویو اکنون ذخایر عظیم موشک های هسته ای و انواع و اقسام تسلیحات شیمیایی و میکروبی در اسرائیل وجود دارد و در واقع، اسرائیل را به یک «انبار مهمات و پادگان نظامی جهان مسیحی ایالات متحده آمریکا و غرب» تبدیل کرده اند. البته هدف استراتژیک جهان مسیحی غرب این است که کشورهای اسلامی را در زمینه های اقتصادی و نظامی برای همیشه ضعیف نگاه دارند.

یک نویسنده آمریکایی در سال ۱۹۹۷ کتابی با عنوان «خیانت به بیت المقدس» را تألیف نمود که در آن هر نوع مذاکره صلح با فلسطینیان را خیانت به تعلیمات انجیل و خواسته های مسیح می داند و این مطلب را به خوانندگان القا می نماید که مسیح با آغاز هزاره سوم و قبل از سال ۲۰۰۷ م ظهور خواهد کرد و اسراییل بزرگ را از نیل تا فرات به وجود خواهد آورد.

در این کتاب ها تبلیغ می گردد که برای تعجیل ظهور مسیح، مسیحیان باید کشور بابل را- که عراق کنونی می باشد- نابود کنند و رودخانه فرات باید کاملاً خشک گردد. گفتنی است که آنها جنگ آرماگدون را «جنگ فرات» نیز می نامند.

رهبران دینی صهیونیسم مسیحی تبلیغات گسترده ای در این باره انجام داده اند. در یک نظرسنجی که توسط خبرگزاری آسوشیتدپرس در سال ۱۹۹۷ انجام شد، اعلام گردید ۲۵ درصد جمعیت آمریکا اعتقاد راسخ دارند که با آغاز هزاره سوم جنگ نهایی آرماگدون در محل فلسطین آغاز خواهد شد و این جنگ تا مدت هفت سال ادامه خواهد داشت. در اثر این جنگ دنیا نابود می شود و در پایان این جنگ هفت ساله که آنها آن را «مصیبت بزرگ برای کلیسا و مسیحیان» می دانند، مسیح همراه مسیحیان دوباره تولد یافته ظهور خواهد کرد و دجال را شکست می دهد و حکومت جهانی خود را با مرکزیت بیت المقدس تشکیل خواهد داد.

به همین منظور آنها معبد بزرگ را که موجب جنگ آرماگدون می شود،«معبد مصیبت بزرگ» می نامند. مطابق اعتقادات صهیونیسم مسیحی، غیر از معتقدان به «خواسته های مسیح»، تمامی مردم جهان، چه مسیحی و چه غیر مسیحی، به دست دجال کشته خواهند شد.

ارتش صهیونیستی در سال ۱۹۶۷ بخش شرقی بیت المقدس را تصرف کرد و مسجداقصی و مسجد صخره به دست صهیونیست های یهودی اشغال گردید. بعد از آن، رژیم تل آویو همواره اعلام کرد که بیت المقدس پایتخت ابدی اسراییل است. به همین منظور صهیونیست ها ۸۷ درصد بخش شرقی بیت المقدس را تصرف کرده اند و مردم فلسطین حق ندارند در بخش شرقی این شهر خانه سازی کنند و حتی خانه های فلسطینی‌ها در این بخش شهر مرتب تخریب می گردد و یهودیان در آنجا ساکن می شوند. صهیونیست ها زیر محوطه مسجداقصی و مسجد صخره را کاملاً حفاری کرده اند. صهیونیست های مسیحی و یهودی مقیم فلسطین اشغالی و آمریکا اعلام نموده اند که آنها سقف و ستونهای معبد بزرگ را آمادهکرده اند و می توانند در کوتاه ترین مدت معبد بزرگ را در جای مسجداقصی و مسجد صخره احداث نمایند. آنها نقشه معبد بزرگ را در روی جلد کتاب هایی که در این موضوع نوشتهشده است چاپ کرده اند.

رهبران صهیونیسم مسیحی و یهودی خود اعلام کرده اند مطابق تفسیر مکاشفه یوحنا در انجیل، صهیونیسم رسالت الهی دارند و برای تأسیس دولت اسراییل بزرگ حق دارند علاوه بر سلب مالکیت فلسطینیان حتی نسل کشی فلسطینیان و اعراب را انجام دهند. رهبران دینی پروتستان، مبلغان انجیل را از مسیحی کردن یهودیان منع می کنند، چرا که مطابق اعتقادات آنان یهودیان از سراسر جهان باید به فلسطین مهاجرت نمایند و اسراییل بزرگ را تشکیل دهند و اقدام به ساخت معبد بزرگ نمایند. بیشتر مطلق یهودیان در جنگ آرماگدون توسط ضد مسیح کشته خواهد شد و تعداد اندکی که زنده خواهند ماند با ظهور حضرت مسیح به وی ایمان خواهند آورد.

نوشته شده پویا ارجمند

تاریخ اسرائیل

با تشکر از دوست عزیزم جناب "من نه منم"، که خواسته بودند منابعی که در این مقاله مورد استفاده قرار گرفته معرفی کنیم، البته این تحقیق را یکی از اساتید دانشگاه نوشته اند، منابعی که مورد استفاده بوده، عبارتند از:

1- جان نلسون داربی(John Nelson Darby) متوفی ۱۸۸۲ م کشیش معروف کلیسای انگلستان در اواخر قرن نوزدهم با تبلیغات خود مکتب جدید صهیونیسم مسیحی را در بین پروتستان ها بنیاد نهاد.

2- John Hagee: The 2001Battle for Jerusalem

3- Randall Price: The Coming Last Days 1999Temple

4- Hal Lindsaey Cliff Ford: Battle For Jerusalem Armageddon 2001Books

5- A Billy Graham: Approaching Hoofbeats the Four Horsemen of the Apocalypse 1983

b Hal Lindsey: Countdown to Armageddon 1983

6-A John R Bisagno: And Then Shall the End come 2000

b Marion F Kremers: God Intervenes in the Middle East 1992

c George Otis: Lifting the veil on Islam and the End Times 1991

7- Tom Mclver: The End of the world: An Annotated Bibliography of End- Times Resources 9July 199

"بیایید تورات عبری،‌ انجیل یونانی و قرآن عربی را به همان چیزی که در اصل برای آن نازل شده اند برگردانیم: صلح و آشتی. بگذاریم بیت ‏المقدس سرانجام به یک پایتخت الگو برای صلح جهانی تبدیل شود: یعنی همان رویای پیامبران سه دین ابراهیمی."

بخشهای از سفرنامه "شاتو بریان"

بیت ‏المقدس امروزه به سبب تضادهای چشم‏گیر و گوناگونی ‏هایش، بار دیگر به عنوان عالم صغیر کل جهان مطرح شده است. کافی است آدم بر سر یک چهارراه بایستد تا گلچینی از انواع و اقسام مردم جهان را ببینند، جماعتی که هر کدام متعلق به کشور یا قرن متفاوتی هستند.

من از سال 1950 این جماعت را تماشا کرده‏ ام، جماعتی که هیچکس نمی‏توانست شکل‏گیری آن را تصور یا برنامه ‏ریزی کند. دولت اسرائیل دروازه ‏های بیت‏ المقدس را به روی هر یهودی که مایل به ورود باشد باز کرده است. از آن زمان، یهودیان تقریبا از تمام نقاط جهان به این شهر آمده ‏اند و در شهر حضرت مسیح با ماگویاهای ژاپنی،1 اعضای 45 فرقه مختلف مسیحی و مسلمانان با آئین‏های گوناگون و ریشه ‏های جغرافیایی مختلف همسایه شده‏ اند.

کاسب‏های بخش قدیمی شهر، اجناس خود را به عابرین عرضه می‏کنند و طبق آئین باستانی کاسبی، بر سر قیمت‏ها چانه می‏زنند. پیشخوان مغازه ‏ها، بسته به این که در چه فصلی باشیم، پر از پرتقال، خرما، ‌انگور و یا دیگر میوه‏ ها و سبزی‏هایی است که در باغ‏ها و جالیزهای فراوان شهر کشت می‏شوند.

در خیابان‏های باریک بخش قدیمی شهر؛ ادویه، بخور، شیرینی،‌ زیورآلات مذهبی و صنایع دستی چوبی و فلزی ساخته شده با تکنیک‏های قدیمی، در مغازه ‏ها مشاهده می‏شود. در همین جاست که ده‏ها هزار زائر از همه جای دنیای مسیحیت برای زیارت آرامگاه مسیح گرد می ‏‏آیند.

در کنار یهودیت و مسیحیت، دین دیگری توجه ویژه‏ ای در این شهر برانگیخته است، زیرا بیت‏ المقدس همچنین جایی است که حضرت محمد(ص) به بهشت خدا عروج کرد تا با ابراهیم، موسی و مسیح ملاقات کند. کل بیت ‏المقدس ( تمام سی قرن تاریخ سرشار) در یک محوطه محصور نود هکتاری تمرکز یافته است.

این شهر در تورات (عهد عتیق)، انجیل (عهد جدید) و قرآن (کتاب تجلی تمام کتب الهی از زمان ابراهیم)‌ ریشه دارد. پس از اعلامیه «بالفور (1917)» و قطعنامه ‏های 29 نوامبر 1947 سازمان ملل که زمینه تاسیس دو کشور (یکی اسرائیلی و یکی فلسطینی) را در اطراف بیت ‏المقدس، زیر نظر سازمان ملل فراهم آورد، بیت ‏المقدس بازسازی شده به وطن اسرائیلی ‏ها تبدیل شد.

قرار بود بازگشت به وطن، زمینه‏ ساز آشتی تمام فرزندان ابراهیم (یهودیان، مسیحیان و مسلمانان) شود و آنها را قادر سازد تا با هم به هدف مشترکشان دست یابند: به «میثاق جهانشمول انسانی»

کشمکشی که سازمان ملل امیدوار بود از میان برود، تا امروز به شکل جنگ میان دولت اسرائیل و نمایندگان مردم فلسطین، ادامه یافته است. تاسیس دولت فلسطینی به پایان خشونتی که هنوز هم شهر صلح و آرامش را به خاک و خون کشانده، ‌کمک خواهد کرد. اتحاد دو حکومت، یکی اسرائیلی و دیگری فلسطینی در یک کنفدراسیون باز به روی دیگر کشورهای خاورمیانه، می‏تواند صلح و پیشرفت را در آینده برای همه به ارمغان آورد.

اما هیچکس نمی‏تواند از این شهر سخن بگوید بدون آن که به پیامبران بیت‏ المقدس، تراژدی های تاریخ آن و آوارگی دو هزار ساله مردمش اشاره کند. تاسیس حکومت اسرائیل و پیامدهای غم ‏انگیز آن برای مسلمانان، مخالفت اعراب با تشکیل یک حکومت فلسطینی، کشمکش‏های لاینحل حاصل از آن و بن‏ بست‏های متعاقب آن، بر اثر جنگی که آدم جرات نام بردن از آن ندارد، وضعیت را بدتر هم کرد.

هیچ جنگی نمی‏تواند اختلاف بین دو ملت و سه مذهبی را که در بیت‏ المقدس خونین سهیم هستند، فیصله دهد. بیایید بپذیریم و اعلام کنیم که این شهر پایتخت تاریخی سه دینی است که در آن ریشه دارند. بیایید با تقسیم مسئولیت‏های مردمی که در بیت ‏المقدس زندگی می‏کنند، ‌به آنها وحدت ببخشیم : هم اکنون هم مکان‏های مقدس هر یک از ادیان به دست خود آنها اداره می‏شود.

آیا این باور که در کشور جدید و در پایتخت تازه اش، مسلمانان، مسیحیان و یهودیان می توانند با صلح در کنار هم زندگی کنند، یک رویا بافی است؟ اگر این طور فکر می‏کنید، بدانید که آینده صلح جهانی به تحقق این آرمان رویایی بستگی دارد. و شاید به همین خاطر است که در دعاهای منتسب به حضرت داوود می‏خوانیم:

برای صلح در بیت‏ المقدس دعا کنید!

( مزامیر داوود تهیلیم 6/122 )

چرا به خصوص بیت المقدس؟ زیرا این شهر جایی است که در آنجا فرهنگ ها، ادیان و مردمان همه عصرها و همه زبان ها با هم تلاقی می کنند. آری، بیائید برای صلح در بیت المقدس دعا کنیم، صلحی که می تواند صلح دیگر فرهنگ های جهان را تحت ‏الشعاع قرار دهد، آن هنگام که، همه مردان و زنان یکدیگر را برادر و خواهر خویش بشمارند

  • وزیر خارجه انگلیس: اعلامیه بالفور،کاملاقابل احترام نیست

جک استرا وزیرخارجه بریتانیا در گفت و گویی با مجله بریتانیایی نیواستیتسمن گفته که بسیاری از مسائلی که جهان امروز با آن دست به گریبان است همچون نزاع اعراب و اسرائیل و بحران کشمیر، پیامد استعمارگری بریتانیا در گذشته است. آقای استرا در مصاحبه ای که دوشنبه هیجدهم نوامبر سال 2002 میلادی، منتشر شد، از اشتباهاتی جدی، سخن به میان آورد که در بریتانیا در دوران استعمارگری و بویژه در دهه های پایانی آن مرتکب شده است. وزیرخارجه بریتانیا گفته است اعلامیه بالفور که در سال 1917 منتشر شد، وبریتانیا در آن هم از ایجاد کشوری یهودی در سرزمین فلسطینیان اعلام حمایت کرده و هم به هر دو طرف فلسطینی و اسرائیلی تضمینهای ضدونقیضی داده است، کاملا قابل احترام نیست. وی همچنین به بی مبالاتی بریتانیا در مورد قضیه کشمیر در زمان اعطای استقلال به هند اشاره کرده و در مورد عراق نیز گفته است که مرزهای کشور عراق پس از پایان جنگ جهانی اول در لندن تعیین شده است.

  • تاریخ تاسیس حکومت اسرائیل به روایتی دیگر

روزهای 24 و 25 اردیبهشت سال 1327 هـ. ش، روزهای پر اهمیتی در تاریخ جهانست. حوادث مهم این روزها؛ همزمان با خروج انگلیس از فلسطین آغاز شد. بدین ترتیب که انگلیس پس از 30 سال، ازتصرف فلسطین دست کشید و آن سرزمین را ترک کرد؛ ولی پیش از ترک، همه چیز را به دست صهیونیست هایی که از کشورهای دیگر به فلسطین آمده بودند، سپرد و بدین ترتیب، اسرائیل رسما تشکیل گردید. پس از وقوع این دو حادثه، حادثه سوم رخ داد و اولین جنگ عمومی و گسترده اعراب مسلمانان با حکومت تازه شکل گرفته صهیونیستی آغاز گردید، جنگی که به پیروزی حکومت صهیونیستی و شکست اعراب منجر شد.

بذر رویدادهایی که در روزهای مذکور به وقوع پیوست، سی سال پیش از آن، یعنی در جریان جنگ اول جهانی پاشیده شده بود. در آن زمان، بعد از آن که ارتش مهاجم انگلیس سرزمین فلسطین و شهر بیت المقدس را اشغال کرد، در محافل سیاسی و نظامی انگلیس مطرح گردید : « اکنون جنگ های صلیبی به پایان رسیده و پیروزی بزرگ نصیب صلیبیون شده است ».

علاوه براین، صهیونیست های مجلس انگلیس و هواداران آن ها، به منظور قدردانی از فرمانده مهاجمان انگلیسی یا فرمانده پیروز جنگ های صلیبی (ژنرال آلنبی ) در فتح فلسطین و بیت المقدس، طی تصویب نامه ای مبلغ 50000 لیره استرلینگ به ژنرال آلنبی جایزه دادند و سپس او را به درجه "فیلدمارشالی" رساندند. به دیگر فرماندهانی هم که به نوعی در اشغال فلسطین و بیت المقدس در جریان جنگ اول جهانی نقش داشتند، هدایایی داده شد و تشویق هایی به عمل آمد که همه این کارها از اهمیت اشغال فلسطین و بیت المقدس برای غرب و صهیونیسم جهانی حکایت می کرد.

در آن تاریخ که اکنون حدود 85 سال از آن می گذرد، انگلیس، سردمدار استکبار و استعمار غرب محسوب می شد و تمام توان سیاسی و نظامی اش را صرف از هم گسیختن و نابود کردن قدرت ها و استعدادهای سیاسی و نظامی جهان اسلام کرده بود. بزرگ ترین هدف انگلیس از قطعه قطعه کردن، و تحت قیمومت در آوردن سرزمین های اسلامی این بود که زمینه مناسبی برای تاسیس یک حکومت صهیونیستی در فلسطین به وجود آورد. به همین دلیل بود که دقیقا در آستانه تصرف فلسطین توسط ژنرال آلنبی یهودی الاصل، جیمز بالفور وزیرخارجه انگلیس طی نامه ای که به صهیونیست مشهور، "لیونل والتر دوروچیلد" نوشت، به او قول داد در جهت تاسیس یک حکومت صهیونیستی در فلسطین از هیچ کوششی دریغ نکند و زمینه سیاسی و نظامی مناسبی را برای این کار فراهم آورد. بنابر این، در همان حال که آلنبی با سربازانش به سوی فلسطین می رفت، بالفور نیز با این نامه که بعدا به اعلامیه بالفور شهرت یافت، نخستین و جدی ترین گام را برداشت تا زمینه مناسب سیاسی را نیز برای تشکیل حکومت صهیونیستی در فلسطین فراهم نماید.

در آن زمان که این اقدامات انجام می گرفت، صهیونیست ها و هواداران آن ها در جهان چنان به وجد آمده بودند که می گفتند: یکی از مهم ترین وقایع تاریخ 5678 ساله قوم یهود، درحال وقوع است و نامه آقای بالفور و پیشروی ژنرال آلنبی مظهر استجابت دیرینه قوم یهود می باشد. آنها همچنین در روزنامه ها و نشریات خود می نوشتند که بزرگ ترین و مهم ترین دستاورد جنگ جهانی اول، فراهم شدن زمینه برای تشکیل حکومت صهیونیستی تحت ضمانت و حمایت انگلیس و سایر قدرت های غربی است و به زودی سرزمین فلسطین سرشار از شیر و عسل خواهد شد و همانند گل سرخ شکوفا می شود، به زودی فلسطین با تدبیر انگلیس به مرکز تمدن در جهان تبدیل خواهد شد و بهشت صهیونیست ها و یهودی ها محقق می گردد و...

بدین ترتیب، انگلیس و سایر حامیان صهیونیسم جهانی، در طول مدت 30 سال (از سال های پایانی جنگ جهانی اول تا سه سال پس از پایان جنگ جهانی دوم )، درحالی که مسلمان ها در غفلت و سستی و خواب به سر می بردند و جهان اسلام به شدت از هم پاشیده و قطعه قطعه شده بود، زمینه را برای تشکیل حکومت صهیونیستی فراهم کردند. فراهم آوردن این زمینه بر محورهای زیر مبتنی بود: آوردن صهیونیست ها و یهودیان از سراسر جهان به فلسطین، تشکیل دادن گروه های نظامی و سازمان های بسیار خشن تروریستی، مجهز کردن حیرت انگیز صهیونیست ها به پیشرفته ترین سلاح های روز، سرازیر کردن پول و امکانات مالی و اقتصادی فراوان به فلسطین و سپردن این امکانات به دست صهیونیست ها، سازماندهی صهیونیست در تشکیلات نظامی و سیاسی و اجتماعی، فراهم آوردن زمینه سیاسی در جهان توسط سازمان های بین المللی، ایجاد روح ترس و ناامیدی و وحشت در میان مسلمانان فلسطین، سرکوب شدید مسلمانان فلسطین و... بعد از آن که زمینه از هر جهت برای تشکیل حکومت صهیونیستی آماده شد و انگلیس کاملا به توانمندی صهیونیست ها در تشکیل حکومت صهیونیستی و دفاع از آن، مطمئن گردید، روز 14 اردیبهشت سال 1327 هـ. ش (1948 میلادی ) بر قیمومت و اشغال خود در فلسطین پایان داد و از آن جا خارج شد. در پی این واقعه، حکومت صهیونیستی تاسیس و اعلام گردید.

پس از آن، اولین جنگ عمومی بین این حکومت و اعراب آغاز شد، جنگی که در آن اعراب شکست خوردند و حکومت صهیونیستی پیروز گردید. البته برخلاف تصور عمومی، این پیروزی نمی توانست نشان دهنده هنر و قدرتی برای رژیم صهیونیستی باشد؛ همچنان که سه جنگ بعدی (جنگ سوئز، جنگ شش روزه و جنگ رمضان ) نیز همین حالت را داشت؛ زیرا این پیروزی ها، یک عقبه 30 ساله داشت و غرب در طول این 30 سال، زمینه چینی مناسبی برای صهیونیست ها فراهم آورده و آن ها را تا دندان به پیشرفته ترین ابزار جنگی و فنون نظامی مجهز کرده بود. گذشته از این، کمک های فنی، تسلیحاتی، اقتصادی، سیاسی و... بعد از تشکیل حکومت صهیونیستی نه تنها ادامه یافت بلکه هر روز بر حجم آن افزوده می شد، به طوری که این حکومت همواره به عنوان نماد و عصاره توان نظامی و سیاسی غرب در منطقه خاورمیانه مطرح بوده و اکنون نیز هست.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...