گروه نمایش رادیو نگاهی به فیلم استیگماتا

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۱ دیدگاه

گروهی از مسیحیان عقیده دارند نسخه ی اصلی انجیل که حاوی سخنانی از مسیح بر ضد کلیسا و ظاهر فریبی آن بوده است به طرزی مشکوک در طول تاریخ مفقود شده است .

همچنین معتقدند که هرکس بکوشد به این انجیل دست یابد و بیشتر و بیشتر به حقایق گفته های مسیح نزدیک شود ، شیطان به نبرد با او برخاسته و زخم هایی مشابه زخم های مسیح ( ناشی از شکنجه های روز آخر زندگی او ) بر بدن او ظاهر میگردد .

فیلم استیگماتا در مجموع به همین اعتقاد (که به تصور بسیاری ، ساخته و پرداخته ی صهیونیستهاست) میپردازد.

 

فیلم را پیش از آنکه بتوان در ژانر مذهبی و معنوی طبقه بندی کرد میتوان در دسته فیلمهای ترسناک جای داد . جلوه های ویزه ی صوتی و تصویری ، خوب از کار درآمده اند و تقریبا در تمام فیلم کاملا تاثیر گذار و تکان دهنده اند . استفاده هوشمندانه و به موقع از افکت های صوتی تاثیر گذاری صحنه ها را چندین برابر کرده است . بازی بازیگران بسیار خوب است و به خوبی با فضای فیلم همخوانی دارد . اما شاید نقطه ضعف اصلی فیلم ، فیلمنامه ی آن است . نبود منطق و استدلال در جریان وقوع حوادث کاملا مشهود است . حتی در بسیاری از موارد نویسنده به ساده ترین ترفندها دست میزند تا فقط به هدف مورد نظر دست یابد ؛ گویی شیوه ی رسیدن به این هدف چندان اهمیتی برای گروه سازنده نداشته است . به عنوان مثال میتوان به یکی از همان سکانس های ابتدایی فیلم یعنی آنجا که کودکی ، تسبیح و صلیب متصل به آن را از روی جنازه ی کشیش که برای انجام مراسم تدفین در تابوتی روباز آرمیده است ، میدزدد و به سادگی هرچه تمامتر و جلوی چشم همه ی حاضران از آنجا میگریزد ؛ بدون آنکه کسی کوچکترین عکس العملی از خود نشان دهد . جالبتر اینکه پسر بچه موفق میشود بدون معطلی و در عرض چند ثانیه این تسبیح و صلیب را به زن گردشگری در خارج کلیسا بفروشد . زن گردشگر هم بلافاصله ( انگار که ماموریتی دارد) این شیء عجیب و غریب را به عنوان هدیه و سوغات برای دخترش در آمریکا ، که همان شخصیت اصلی فیلم باشد ، میفرستد ( به همه ی این حوادث بی دلیل که قصد دارند ما را با سرعت هرچه تمامتربه مقصد برسانند دقت کنید ) . از اینجاست که روح کشیش مرده از طرفی و شیطان از طرف دیگر به سراغ دختر می آیند ؛ آنهم فقط از طریق یک تسبیح که دختر به محض مشاهده اش آن را به گوشه ای انداخته است . از این دست رویدادهای بی دلیل و منطق در فیلم به وفور مشاهده میشود . ضعف دیگر فیلمنامه در پرداخت و بازی با شخصیت ها و هدایت آنهاست . چرا و به چه دلیل دختری که هیچ بویی از معنویت و مذهب نبرده و شاید هیچگاه حتی نامی از مسیح برزبان نیاورده است در پایان به چنین مقام معنوی نائل میشود ؟ در واقع مسئله ی اصلی اینجاست که نه تنها خود دختر این جریان را انتخاب نکرده و اختیاری هم در روی دادن آن ندارد بلکه حتی تا پایان از این جریانات کاملا ناراضی است و گویی هرلحظه در انتظار فرصتی است تا هرچه بد و بیراه است نثار مسیح و مسیحیت کند . البته شاید توجیه نویسنده این است که همان شکنجه های ناخواسته خود وسیله ای برای تطهیر دختر از گناهان است .

در مورد شخصیت کشیش مهربان و ماجراجوی فیلم هم تردیدهای زیادی وجود دارد . چرا این کشیش از همان ابتدا به دنبال مسائل ماورایی است و رنج و هزینه ی این همه سفر را به دوش میکشد تا از واقعیتی که خودش هم نمیداند چیست سردرآورد ؟ اصلا معلوم نیست که چرا این کشیش به کلیسا و واتیکان تردید دارد و این تردید از کجا آغاز شده است؟ حتی مشخص نیست چرا به دختر علاقمند میشود ؟

به هر حال دیدن استیگماتا با همه ی اندیشه ها و اهداف صهیونیستی که در آن پنهان است میتواند تجربه ی جذابی باشد.

  • Gladys

    Gladys

    • ۱۳۹۶/۰۶/۱۵ - ۱۲:۰۷:۲۵

    Hmm it looks like your website ate my first comment (it was extremely long) so I guess I'll just sum it up what I had written and say, I'm thoroughly enjoying your blog.

    I too am an aspiring blog blogger but I'm still new to everything.

    Do you have any recommendations for inexperienced blog writers?
    I'd certainly appreciate it.